نژادها شتر بز گوسفند گاو گاوميش

1. شتر دوکوهانه: 

نژادی است درشت اندام و با قابلیت حمل و نقل، رنگ بدن قهوه ای تیره،کوهان گرد، ستون فقرات پرگوشت، میزان کرک و موی آن بیشتر از شتر یک کوهانه می باشد. 

2. شتر بلوچی: 

نژادی است گوشتی- پشمی که به رنگ های قهوه ای تیره و حنایی دیده می شود. 

3. شتر کویر مرکزی: 

نژادی است گوشتی- پشمی با اندام متوسط، سر و گردن کوتاه، زانوها کشیده، فرق سر گرد و خمیده، لب بالا آویزان، چشمها فرورفته، گوشها کاملاً کوچک، بدن به رنگ قهوه ای روشن، خاکستری سیاه و سفید بوده و موهای بدن بسیار نرم وپشمی می باشد. 

4. شتر ترکمنی: 

نژادی است شیری با تولی 1800- 1500 لیتر در دوره شیردهی- شکم بزرگ و برآمده گردن دراز، سرکشیده، پاها دارای ارتفاع متوسط، کف پاها بزرگ، پستانها بزرگ و حجیم و کوهان گرد می باشد. 

 5. شتر جماز: 

 نژادی است با اندام کشیده و ظریف و مستعد سوارکاری، پوست نازک، موهای کوتاه و فشرده، رنگ بدن متنوع و ممکن است خاکستری یا سفید باشد، پاها بلند، استخوانها قوی و در عین حال ضخیم نیستند

نژادهای اسب بومی ایران 

 1. اسب کردی: 

نژادی است خونگرم، مطیع، آرام، مقاوم در مسافتهای طولانی و کوهستانی، دارای تیره های جاف( سیاه و سفید)، افشار( کهرو قره کهر)، سنجابی( کهرروشن، و خرمایی) 

2. اسب ترکمن: 

نژادی است خونگرم، مطیع، آرام، مقاوم در مسافتهای طولانی توانایی در پرش از موانع و دارای دو تیره مشهور آخال تکه(AKHAL TAKDE ) و یموت(YMOUT) 

3.اسب قره باغ: 

نژادی است خونگرم، آرام با رنگهای سمند، نیله، و کهرو قابلیت صعود به ارتفاعات 

4. اسب عرب ایرانی: 

نژادی است خونگرم بسیار باهوش، نترس، نجیب، و با رنگ غالب خاکستری و سمند ودارای تیره های کحیلان، حمدانی، صقلاوی و حدبان. 

5. اسبچه خزر: 

نزادی است خونگرم، آرام، خوش اندام، ظریف به طوریکه مینیاتور اسب عرب شهرت دارد. رنگ غالب، قهوه ای، سمندو شاه بلوطی 

 نژادهای شاخص بز در ایران: 

1. بز تالی جزیره ای: 

 نژادی است شیری و به رنگهای قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره با خط نواری تیره در امتداد پشت. میانگین وزن بز نر 31 کیلوگرم و ماده 27 کیلوگرم 

2. بز رایینی: 

 نژادی است کرکی، نوع رنگهای سفید، قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره، قرمز، زرد و خاکستری در این دام مشاهده می شود. میانگین وزن بز نر 39 کیلوگرم و بز ماده 28 کیلوگرم  

3. بز عدنی: 

نژادی است شیری، رنگ غالب آهویی و بندرت به رنگهای حنایی،سفید، سیاه و ابلق سیاه و سفید و ابلق سفید و قهوه ای مشاهده می شود.میانگین وزن بر نر 36 کیلوگرم و بز ماده 25 کیلوگرم 

4. بز بلوچی: 

نژادی است کرکی- شیری، رنگ بدن سیاه تا قهوه ای و ابلق 

5. بز مرغز: 

نژادی است با گرایش تولید موهر، عمدتاً به رنگهای سفید، قهوه ای، سیاه، حنایی، زرد و قرمز و خاکستری دیده می شود. میانگین وزن بز نر 33کیلوگرم و ماده 28 کیلوگرم 

6. بز ممسنی: 

 نژادی است کرکی – شیری، رنگ بدن عمدتاً سیاه و نیز رنگهای شکری، نارک و خاکستری( تال) می باشد. وزن بز نر 46 کیلوگرم و بز ماده 5/31 کیلوگرم 

7. بز نجدی: 

نژادی است شیری، رنگ بدن زرد آهویی، قهوه ای روشن و بندرت سفید،وجود نوار موهای تیره رنگ در طول خط پشتی از اختصاصات این حیوان است. میانگین وزن، بز نر 34 کیلوگرم و بزماده 27 کیلوگرم.  

8. بزندوش( یزدی): 

 این بز دارای گرایش تولید مو و شیر می باشد. رنگ بدن عموماً قرمز حنایی با لکه های سفید در ناحیه سر، دست و پا و گوش. میانگین وزن بز نر 33/26 کیلوگرم و ماده 45/25 کیلوگرم . 

نژادهای گوسفند 

امروه بیش از دویست نژاد متفاوت گوسفند در سراسر دنیا موجود است و بسیاری از این نژادها از لحاظ تولید اقتصادی اهمیت چندانی ندارند و بیش از سه چهارم صنعت گوسفندداری دنیا فقط متکی به 10 تا 20 نژاد شناخته شده گوسفند است. 

 گوسفند را می توان براساس نوع تولید، وضعیت شاخ،منطقه جغرافیایی، وضعیت دنبه، و نوع پشم طبقه بندی نمود اما بطورکلی بواسطه سهولت کار طبقه بندی، گوسفندان دنیا را از روی نوع پشم به دسته های زیر تقسیم می کنند:  

1- نژادهای باپشم کاملاً ظریف مانند مرینوس( اسپانیا) و رامبویه( فرانسه) 

2- نژادهای با پشم ضخیم مانند آوسی( مدیترانه) و گوسفندان بومی ایران 

3- نژادهای پشمی دو رگه که در اثرتلاقی نژادهای پشم بلند و پشم ظریف بوجود آمده و هدف اصلاح کیفیت لاشه و طول تار پشم بوه است مانند کاریدال( نیوزلند) کلمبیا( آمریکا) و پاناما( آمریکا) 

گوسنفدان ایرانی از نظر کیفیت پشم در ردیف گوسفندان با پشم طریف قرار دارند و همگی باستثنای نژاد زل مازندران( بدون دنبه) و قره گل( دارای نیم دنبه) از جمله گوسفندان دنبه دار هستند. 

 وجود شرایط آب و هوای مختلف در ایران موجب بوجود آمدن نژادهای مختلفی گردیده است که اغلب این نژادها برحسب محل پرورش یا نام ایل پرورش دهنده آنها نام گذاری می شوند. 

گوسفندان ایرانی برحسب نوع تولید به دسته های زیر تقسیم می گردد: 

 نژادهای گوشتی مانند لری،مغانی، افشاری و شال 

نژاد پشمی مانند بلوچی، کلکوهی، ماکویی 

نژاد شیری مانند قزل 

نژاد پوستی مانند قره گل

كرد. برای انتخاب میش های شیری باید دقت شود که لگن جادار و پهن باشد، پستانها کاملاً قرینه هم و بافت آن هنگام شیرواری دامداری(قسمت چهارم(

 مشخصات ظاهری گوسفند 

گوسفنداز جمله دامهایی است که می تواند آب و هوای متغیر و خشک را تحمل کند و با فقیرترین علوفه و غذاها به رشد خود ادامه دهد. 

 از طرفی گوسفند در مقایسه با سایر دامها به جیره نگهداری کمتری احتیاج دارد و بیشتر غذایی را که مصرف می کند صرف تولید و رشدونمو خود می نماید. 

بطورکلی گوسفند یک دام چندمنظوره می باشد و بخصوص از نظر تولید گوشت، پشم،پوست وشیر مورد توجه است صفت تولیدمثل به موازات میزان تولید گوشت از جلمه صفات مهم اقتصادی به شمار می آید. بدین ترتیب بازده تولید مثل از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد. زیرا با ازدیاد تعداد بره هایی که به وسیله میش زائیده می شود، مخارج هزینه های تولید پائین می آید. به همین دلیل سعی و کوشش بر این ست که صنعت دوقلوزای در گوسفندان ازدیاد یابد. 

 پشم یکی دیگر از محصولات گوسفند می باشد که با توجه به نوع و کیفیت الیاف تشکیل دهنده آن در صنعت فرش و نساجی مورد استفاده و بهره برداری قرار می گیرد. بطورکلی تولید گوشت 80-75% و تولید پشم 20،25% کل عایدی پرورش دهندگان گوسفند را تشکیل میدهد. نژاد قره گل یکی از با ارزشترین پوستهای گوسفند را تولید می کد که در تهیه البسه مورد استفاده قرار می گیرد. 

 پشم گوسفند از لحاظ چربی و پروتئین غنی تر از شیر گاو است ولی حجم تولید شیر گوسفند کم می باشد. طول مدت شیردهی گوسفند 16 هفته بوده، مقدار تولید روزانه شیر در نژادهای مختلف گوسفند متفاوت و بین 4/5 ، 3/0 لیتر است. 

 در ارزیابی اندام های ظاهری، برای انتخاب گوسفندان گوشت باید به نکاتی چون پیشانی پهن، گردن کوتاه و عضلات توجه کاملاً پرشیر، شکم جادار، پهلوها ظریف و دام از ظرافت کافی برخوردار باشد. 

 برای انتخاب گوسفندان پشمی باید به نکاتی همچون بدن کشیده و کم عرض تر از گوسفندان گوشتی دقت کرد.

 نژادهای شاخص گوسفند در ایران

1. گوسفند افشاری:

نژادی است گوشتی، رنگ بدن قهوه ای روشن، تا تیره و بندرت سفید مشاهده می شود. میانگین وزن: قوچ 65/88 کیلوگرم و میش 52/70 کیلوگرم 

2. گوسفند بلوچی: 

نژ ادی است پشمی – گوشتی- رنگ بدن سفید یکدست با لکه های سیاه دور چشم، پوزه و مفاصل دست و پا. میانگین وزن: قوچ 43 کیلوگرم و میش 6/39 کیلوگرم 

3. گوسفند بهمنی:

نژادی است گوشتی، رنگ بدن سفیدیکدست با لکه ها اختصاصی به رنگ سیاه اطراف چشم، پوزه، گوشت، ریزجثه، و بدن دنبه( دم دار) رنگ بدن سفید به تنوع شکری، نخودی و گاهی حنایی. میانگین وزن: قوچ 45 کیلوگرم و میش 6/40 کیلوگرم.

4. گوسفند دالاق: 

نژادی است گوشتی، رنگ بدن در بدو تولید سیاه و قهوه ای تیره و در هنگام بلوغ به رنگ شکری متمایل می گردد. میانگین وزن:قوچ 52/46 کیلوگرم.

5- گوسفند زل: 

نژادی است با گرایش تولید گوشت، ریزجثه، و بدون دنبه( دم دار) رنگ بدن سفید به تنوع شکری، نخودی، و گاهی حنای میانگین وزن قوچ 45 کیلوگرم و میش 6/40 کیلوگرم 

6. گوسفند زندی:

 نژادی است پوستی – گوشتی با رنگهای کبود تا سیاه میانگین وزن: قوچ 3/63 کیلوگرم و میش 5/46 کیلوگرم 

7.گوسفند کردی خراسان:

نژادی است گوشتی با جثه متوسط و رنگ بدن قهوه ای روشن تا تیره. میانگین وزن: قوچ 43/52 کیلوگرم و میش 52/44 کیلوگرم 

8. گوسفند سنجابی :

نژادی است گوشتی- پشمی رنگ بدن سفید یا نخودی، گوشها، قسمتی از گردن و دست و پا دارای لکه های قهوه ای، میانگین وزن قوچ 65/9 کیلوگرم و میش 4/60 کیلوگرم

9- گوسفند سنگسری:

نژادی است با گرایش تولید گوشت و ریز جثه، تنوع رنگ در این نژاد بسیار زیاد و از قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره مشاهده می شود میانگین وزن: قوچ 73/48 کیلوگرم و میش 5/41 کیلوگرم 

10. گوسفند شال: 

نژادی است گوشتی با گرایش تولید شیر مناسب، رنگ بدن در بدو تولید خاکستری سیاه و در بلوغ شکری متمایل به خاکستری است. میانگین وزن قوچ 85 کیلوگرم و میش 65 کیلوگرم. 

11. گوسفند طالشی:

 نژادی است با گرایش تولید گوشت. ریزجثه و با دنبه کوچک.رنگ بدن نخودی تا سفی یا قسمتی از سر و صورت و انتهای دست و پاها دارای لکه های قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره، بندرت رنگ سیاه نیز دیده می شود. میانگین وزن: قوچ 5/47 کیلوگرم و میش 6/43 کیلوگرم 

12. گوسفند عربی:

نژادی است گوشتی، رنگ عمومی بدن سفید شکری، با تنوع نخودی، قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره. میانگین وزن قوچ 46/61 کیلوگرم و میش 85/38 کیلوگرم.

 13. گوسفند فراهانی: 

نژادی است پشمی – گوشتی، رنگ بدن سفید متمایل به نخودی با لکه های سیاه رنگ دور چشم، گوشها، پوزه و مفاصل دست و پا میانگین وزن: قوچ 02/51 کیلوگرم و میش 96/39 کیلوگرم 

14. گوسفند فشندی: 

نژادی است گوشتی – شیری با جثه نسبتاً بزرگ. رنگ بدن در بدو تولید قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره و در بالغین از کرم،کهربایی روشن و قهوه ای روشن تا قهوه ا ی تیره متغیر است. میانگین وزن: قوچ 77 کیلوگرم و میش 42 کیلوگرم 

15_گوسفند قره گل سرخسی: 

نژادی است پوستی – گوشتی،رنگ بدن در بدو تولد سیاه و در بلوغ به رنگ خاکستری تغییر می یابد. میانگین وزن: قوچ 5/72 کیلوگرم و میش 5/52 کیلوگرم 

16- گوسفند قزل: 

نژادی است گوشتی – شیری رنگ عمومی بدن قهوه ای روشن تا قهوه ای تیره با تنوع رنگ قرمز، میانگین وزن: قوچ 6/81 و میش 6/53 کیلوگرم 

17. گوسفند قشقایی: 

نژادی است گوشتی ،در بدو تولید کاملاً قهوه ای و پس از 6 ماهگی به رنگ شکری تبدیل می گردد. البته رنگ سر وصورت جلوی سینه، زیر شکم، دست و پا به رنگ قهوه ای باقی می ماند. رنگ عمومی بدن، دام بالغ سفید بور، بور قرمز، ابلق سیاه و سفید ابلق بور می باشد. میانگین وزن: قوچ 69کیلوگرم و میش 52 کیلوگرم 

18. گوسفند کبوده شیراز: 

نژادی است پوستی- گوشتی رنگ بدن خاکستری تا سفید و تنوع رنگهای قهوه ای، سیاه، خاکستری و بور مشاهده می شود میانگین وزن: قوچ 62 کیلوگرم و میش 5/49 کیلوگرم 

19. گوسفند کردی: 

نژادی است گوشتی، رنگ عمومی بدن سفید نخودی با تنوع رنگ خرمایی روشن تا تیره وسیاه در قسمت های سر و صورت، گردن و گوش، مشاهده می شود. میانگین وزن: قوچ 5/65 کیلوگرم و میش 35/38 کیلوگرم 

20. گوسفند کرمانی: 

نژادی است پشمی- گوشتی، رنگ بدن سفید متمایل به نخودی، میانگین وزن: قوچ 63 کیلوگرم و میش 51 کیلوگرم 

21. گوسفند کلکوهی: 

 نژادی است گوشتی، رنگ عمومی بدن سفید متمایل به کرم و رنگ سر و صورت خرمایی، سیاه، و بور. میانگین وزن: قوچ 6/75 کیلوگرم و میش 7/43کیلوگرم 

22. گوسفند لری: 

نژادی است گوشتی، رنگ عمومی بدن سفید متمایل به کرم و رنگ سر و صورت خرمایی، سیاه و بور. میانگین وزن: قوچ 6/75 کیلوگرم و میش 5/55 کیلوگرم 

23. گوسفند لری بختیاری: 

 نژادی است گوشتی، رنگ عمومی بدن متأثر از رنگ تولد، دارای تنوع سفید، خاکستری روشن تا تیره، ابلق( سفید، خاکستری تیره و روشن) و چهارگل( مخلوطی از رنگها ) مشاهده می شود. میانگین وزن:قوچ 2/104 کیلوگرم و میش 63/58 کیلوگرم 

24.گوسفند ماکویی: 

نژادی است پشمی – گوشتی رنگ بدن سفید، گوشها، پوزه و انتهای چهارقلم دست و پا، دور چشم دارای لکه های اختصاصی سیاه، میانگین وزن: قوچ 49 کیلوگرم ومیش 5/38 کیلوگرم 

25. گوسفند مغانی: 

نژادی است گوشتی – شیری، رنگ بره در بدو تولد قهوه ای و در دوران بلوغ به رنگ شکری یا نخودی تبدیل می شود. میانگین وزن: قوچ 76 کیلوگرم و میش 6/62 کیلوگرم 

 26. گوسفند نائینی: 

 نژادی است پشمی – گوشتی رنگ بدن سفید یکدست با لکه های سیاه دور چشم، پوزه، انتهای گوش و مفاصل دست و پا. میانگین وزن قوچ 42کیلوگرم و میش 35 کیلوگرم 

27. گوسفند مهربان: 

نژادی است گوشتی با گرایش تولید شیر، رنگ غالب عمومی بدن دام قهوه ای، طیف های روشن تا تیره و سیاه نیز مشاهده می شود. میانگین وزن: قوچ 76 کیلوگرم و میش 6/62 کیلوگرم 

 

  نژادهای گاو ایرانی 

1. گاو تالشی:

نژادی است شیری – گوشتی ، جثه بزرگ، رنگ غالب سیاه و قرمز آجری که به رنگهای زرد، سفید آهویی نیز دیده می شود. میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 645 کیلوگرم با 5 درصد چربی. 

2. گاو دشتیاری:

نژادی است شیری –گوشتی جثه بزرگ، رنگ غالب قهوه ای سوخته که به رنگهای سیاه، حنایی، و طوسی و ابلق نیز دیده می شد میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 963 کیلوگرم.

3. گاو سرابی:

نژادی است شیری – گوشتی، جثه بزرگ، رنگ بدن متنوع از زرد، روشن تا قهوه ای سوخته اطراف چشم سفید تا قهوه ای، میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 1477 کیلوگرم با77/4 درصد چربی.

4. گاو سیستانی: نژادی است گوشتی، جثه بزرگ، رنگ غالب، سیاه و به رنگهای ابلق( سیاه و سفید) نیز دیده می شود. میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 143 کیلوگرم، متوسط افزایش وزن بدن روزانه 34/11 کیلوگرم با ضریب تبدیل خوراک به وزن زنده8 به 1.

 5. گاو گلپایگانی:

نژادی است شیری – گوشتی جثه متوسط، رنگ غالب قرمز، حنایی میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 580 کیلوگرم با 72/4 درصد چربی

6. گاو نجدی:

نژادی است شیری – گوشتی، جثه متوسط، رنگ غالب قرمز، حنایی،میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 580 کیلوگرم با 72/4 درصد چربی.

نژادهای گاومیش ایرانی 

1. گاومیش خوزستانی: 

 نژادی است شیری جثه نسبتاً بزرگ، رنگ سیاه، میانگین تولید شیر در یک دوره شیردهی 1600 کیلوگرم با 41/6 درصد چربی. 

2. گاومیش آذربابجانی: 

نژادی است شیری، جثه نسبتاً بزرگ، رنگ سیاه، قهوه ای تیره و روشن متوط تولید شیر در یک دوره شیردهی 1400 کیلوگرم با 8/6 درصد چربی.  

3.گاومیش گیلانی: 

نژادی است شیری، جثه متوسط، رنگ سیاه و قهوه ای تیره، متوسط، تولید شیر در یک دوره شیردهی 1300 کیلوگرم با 56/5 درصد چربی. 

 5. گاومیش مازندرانی: 

 نژادی است شیری، جثه نسبتاً بزرگ، رنگ غالب سیاه، تولیدشیر در یک دوره شیردهی 1400 کیلوگرم با 3/7 درصد چربی. 

 

 

فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل در دام ها

 فرآیندتولید مثل شامل مجموعه ای از وقایع فیزیولوژیکی می باشد که هر واقعه در زمان مناسب خود اتفاق می افتد. دستگاه غدد درون ریز از طریق تولید هورمونها مسئول کنترل زمان بندی این وقایع می باشد. فرآیند تولید مثل در دام های مزرعه ای به عنوان یکی از مهمترین بخش های نظام دامداری ودامپروری ازجایگاهی ویژه برخوردار است. علت این اهمیت را می توان در حفظ و نگهداری نسل، آماده نمودن بستری مناسب برای برنامه های اصلاح نژاد، پرواربندی و دوره های منظم شیرواری جستجو نمود. اگر فرآیند فیزیولوژی تولید مثل تحت تاثیر شرایط نامساعد محیطی قرار داشته باشد احتمالا" در ادامه نسل ها مشکلات زیادی بوجود آمده و حیوانات در خطر انقراض قرار می گیرند. فشار های فیزیولوژیکی ناشی از استرس گرمایی، دوره آبستنی (بخصوص در اواخر ) و دوره شیرواری نقش بسزایی در کاهش ظرفیت های تولید مثلی دام های ماده دارند.

مطالعات نشان می دهد که درجه حرارت بالای 27 درجه سانتی گراد بر روی مصرف خوراک، ضریب تبدیل غذایی و عملکرد تولید مثلی تأ ثیر دارد. لذا تغییرات محیطی نظیر تهویه هوا، خنک کننده های تبخیری و موضعی، ایجاد سایبان، آب خنک و تازه و کاهش فیبر در غذای مصرفی در ساعات گرم روز از عوامل کاهش اثرات زیان آور استرس گرمایی هستند. صفات تولید مثلی در مقایسه با دیگر صفات مانند میزان رشد یا تولید شیر بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند.

سایرعوامل تاثیر گذار بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل دام عبارتند از:

تغذیه:

 علاوه بر آب و هوا تغذیه نقش بسیار مهم و تاثیر گذاری بر صفات تولید مثلی دارد. اغلب مشکلات بوجود آمده در تولید مثل ناشی از عدم توازن انرژی جیره می باشد. در هنگام توازن منفی انرژی، متابولیسم غده پستانی نسبت به فعالیت تخمدانی از اولویت بر خوردار بوده و در نتیجه تغییر در کارکرد تخمدان در بروز علائم فحلی بسیار موثر خواهد بود. توازن منفی انرژی سبب کاهش وزن دام گردیده و اثر ممانعت کننده بر رشد و تکامل فولیکولی دارد. حتی ممکن است باعث طولانی شدن روزهای باز و تلقیح دوباره گردد لذا تأمین میزان خوراک از نظر انرژی و پروتئین و سایر مواد مغذی، قابل هضم بودن خوراک و همچنین میزان احتمالی مواد زیان آور از عوامل مؤثر تغذیه می باشند که صفات تولید مثلی را تحت تأثیر قرار می دهند. بنابراین تأمین نیازهای دام باید با شرایط و وضعیت تولیدی دام مناسب باشد. علاوه بر این تغذیه می تواند اثرات مهمی بر فرایند تولید مثل داشته باشد که مهمترین آنها عبارتند از:

- طولانی شدن بلوغ جنسی، ضعف و کاهش در تولید تخمک و اسپرم، به طوری که حیوان ماده یا باردار نشده یا نتاج کمتری نسبت به حالت طبیعی تولید می کند.

- تأخیر در ظهور علائم فحلی، کاهش فعالیت فولیکولی و آزاد نشدن بموقع تخمک از اثرات تغذیة نامناسب می باشد.

- افزایش میزان خوراک در گوسفند "فلاشینگ" تأثیر تحریک کننده بر روی فعالیت های تخمدانی نشان داده است. این تاثیر گذاری بر روی دیگر دام ها نسبی می باشد.

- در گاوهای سنگین تر بجز دام های بسیار چاق، نتایج باروری بهتر از دام هایی بوده است که در وضعیت کاهش وزن قرار داشتند.

- اگرچه تغذیه جنین توسط مادر در اولویت قرار دارد، اما کمبود مواد غذایی، به خصوص دراواخر( یک سوم ) دوره آبستنی عامل بدنیا آمدن نتاج بسیار ضعیف می باشد. 

 

پرورش و نگهداری:

 در رابطه با اثرات روند پرورش و نگهداری بر فرایند فیزیولوژی تولید مثل می توان به نمونه های زیراشاره نمود:

- عوامل تنش آور از قبیل حرارت بالا (گرمای شدید)، نحوه انتقال دام و فشار های اجتماعی در گله بر راندمان تولید مثلی اثر منفی دارد..

- فشار های روانی تأثیر بسیار زیادی بر روی سقط جنین دارند.

- نحوه نگهداری بصورت فردی یا گله ای، آزاد در مراتع یا مهار شده در سالن، از دیگر عوامل و روش های پرورشی می باشند که در بروز فحلی تأثیر دارند. بعنوان مثال نگهداری میش در کنار قوچ بر روی بروز فحلی مؤثر است. 

 

بهداشت و درمان دام:

 بهداشت و درمان بموقع دام یکی از شروط بسیار مهم در کسب نتیجة عالی در میزان راندمان تولید مثل محسوب می شود. تزریق به موقع واکسن، کمک های مناسب زایمانی، درمان بیماری های تناسلی و عمومی، حتی سم چینی به موقع و مناسب از ضروریات امر بهداشت و درمان دام محسوب می شوند.

بنابراین کنترل عوامل محیطی و میزان تواناییهای مدیر دامداری می تواند باعث موفقیت در نتیجة افزایش راندمان تولید مثل و اقتصادی بودن فعالیت دامداری شود.

 

اصلاح نژاد:

 از دیگر عوامل تاثیر گذار بر صفات تولید مثل تغییر ساختار ژنتیکی دامها در طی 12000 سال گذشته توسط انسان است که اهلی کردن دام شروع و تا به امروز ادامه دارد. درفرآیند اهلی شدن ازتغییر ترکیبات ژنتیکی گونه های مختلف، فقط تعدادی اندکی اهلی و بوجود آورنده کلیة دام های اهلی امروزی می باشند.

نسبت به شرایط زیست محیطی و در مراحل آغازین اهلی شدن، دام هایی که قدرت سازگاری بالا و نسبت به شرایط محیطی مقاوم تر بودند انتخاب و سپس تغییر رفتارهای کلی دام ها از قبیل رفتارهای جنسی و تغذیه ای آغاز شده است. در ادامه پرورش دام ها، روند اصلاح نژاد صفات مختلف ابعاد گسترده تری یافته و در ارتباط با شرایط زیست محیطی مورد توجه قرار گرفتند. لذا در چرخه اهلی شدن و انتخاب (اصلاح نژاد)، فیزیولوژی تولید مثل نیز تحت تاثیر قرار گرفت. بعنوان مثال فیزیولوژی تولید مثل فصلی موجود در بعضی از نژادهای گاو و خوک وحشی به فعالیت جنسی غیر فصلی تغییر یافت. این نوسانات امروزه حتی در گونه های اهلی از قبییل گوسفند، بز و اسب دیده می شود، هر چند فصلی بودن دام های با تولید مثل فصلی نسبت به همگونه های وحشی خود ضعیف تر می باشد.

تأثیر فرآیند های اهلی شدن و اصلاح نژاد بر روی دامها به گونه ای بود که امروزه فعالیت تخمدانی در خوک در طول سال مشاهده می گردد. همچنین تعداد جسم زرد آن ها به 15- 14 عدد افزایش یافته است. تعداد توله های پرورش یافته نیزحتی با توجه به میزان تلفات بالا 12- 10 توله میباشد. اعداد نامبرده در خوک های وحشی 9-8 جسم زرد و 6-5 توله می باشد. طول دوره آبستنی نیز در خوک های وحشی 119 روز ولی در خوک های اهلی 114 می باشد.

در مقطعی از زمان که محوریت انتخاب در برگیرندة خالص سازی نژادها بود، تغییرات و اصلاح نمودن صفات تولید مثلی از نظر متخصصین اصلاح نژاد، زمان بر و مشکل بنظر می رسید. علت این استدلال بر این اصل بنا شده بود که صفات تولید مثلی در گروه صفاتی قرار دارند که در شکل گیری آنها عوامل متعددی نقش دارند همچنین اجزاء عناصر تشکیل دهنده این صفات ( از قبیل کنترل هورمونی، فعالیت تخمدانی، لوله رحمی، رحم و کیفیت اسپرم) نه تنها خود تحت تأثیر فرآیند وراثت پذیری ناشی از چند عاملی می باشند، بلکه با دیگر فعالیت های بدن در ارتباط بوده و تحت تأثیر عوامل محیطی نیز قرار دارند. بعلاوه جمع آوری دقیق داده های صفات تولید مثلی به لحاظ ساختاری و فنی مشکل است. در نتیجه وراثت پذیری این صفات بندرت به مرز بیش از 5% می رسد. 

 

بیوتکنولوژی:

استفاده از علم بیوتکنولوژی درافزایش میزان باروری دام، ابعاد گسترده ای به خود گرفته است.

- تلقیح مصنوعی به عنوان یکی از این تکنیک ها بصورت فراوان مورد استفاده قرار می گیرد. مثلاً می توان با رقیق نمودن یک وعده اسپرم جمع آوری شده از گاو، در حدود 1000 پرس اسپرم تازه و یا 500 پرس اسپرم منجمد تهیه نمود. اسپرم گاو با توجه به نتایج موفقیت آمیزی که در برنامه های اصلاح نژاد و تلقیح مصنوعی در سطح جهان دارد براحتی قابل انتقال و برای مدت های طولانی قابل نگهداری می باشد. لذا، بدون استفاده از تلقیح مصنوعی در سه دهه گذشته، امکان پیشرفت های ژنتیکی در گاو شیری تا به این سطح میسر نبود.

- انتقال جنین نیز یکی دیگر از فرآیند های تولید مثلی بود که در جهت افزایش نتایج دام های ماده از 30 سال اخیر مورد توجه قرار گرفت. استفاده از تکنیک انتقال جنین در سال 1890 میلادی با انتقال تخمک بارور شده خرگوشی به خرگوش دیگر آغاز شد. امروزه محوریت استفاده از این تکنیک بیشتر در گاو دیده می شود. علت مورد توجه قرار گرفتن انتقال جنین در پستانداران، بخصوص دام های مزرعه ای، وجود تعداد تخمک های زیاد در دام ماده می باشد. از این میزان تخمک معمولاً تعداد ناچیزی استفاده شده و مابقی در روند فعالیت های تخمدانی از بین می روند. لذا با توجه با بکارگیری هورمون ها، عمل تخمک گذاری تشدید یافته (superovulation) و از هر گاو ماده بطور میانگین حداقل 10 تخمک جمع آوری می گردد. هر چند تعداد گوساله های بدنیا آمده از این روش کم می باشد. عدم موفقیت احتمالا به واکنش های تخمدانی متفاوت، روش های تکنیکی، نسبت لقاح و تکامل سلولی بستگی دارد. با این وجود انتقال جنین به عنوان یکی از روش های مورد نظر در برنامه های اصلاح نژاد گاو اهمیت دارد. یکی از روش های مهم و مورد استفاده، برنامه موت MOET= Moltiple Ovulation and Embryo Transfer) ) می باشد. در این برنامه فاصله نسل کمتر و درنتیجه پیشرفت ژنتیکی بیشتر خواهد شد.

- انجماد اسپرم و جنین در جهت حفظ و نگهداری ذخائر ژنتیکی به عنوان بانک ژن از دیگر فرآیند های فیزیولوژی تولید مثل بویژه در گاو می باشد. هر چند تلاش های فراوانی در دیگر دام های مزرعه ای با موفقیت های نسبی صورت گرفته است.

- از دیگر فرآیند های مدرن تولید مثل روش IVF (In Vitro Fertilization) یا لقاح در شرایط آزمایشگاه (خارج از بدن) می باشد. هدف استفاده از این روش افزایش نتاج دام ماده است. در این روش هر هفته حدوداً 20 تا 30 تخمک جمع آوری شده، در شرایط آزمایشگاه به بلوغ رسیده و پس از لقاح یافتن به دام گیرنده انتقال می یابند. در این روش معمولاً 10 جنین حدوداً قابلیت انتقال دارند که در مقایسه با تشدید تخمک گذاری از نسبت بالاتری برخوردار می باشند. پیشرفت این روش در گاو بر خلاف دیگر گونه ها بسیار عالی ارزیابی می شود. 

- انتقال تک اسپرم به درون تخمک در آزمایشگاه جدیداً مورد توجه قرار گرفته است. در این روش با استفاده از تکنولوژی مدرن اسپرم را بدرون تخمک انتقال می دهند. تعیین جنسیت جنین با این روش امکان پذیر می باشد، مشروط به اینکه امکان جدا سازی نوع اسپرم های نرزا و ماده زا میسر شود.

جمع بندی موارد فوق در خصوص انتقال جنین و نیز کشت آزمایشگاهی و همچنین دیگر روش های در حال تکامل که در نمودار زیر معرفی می گردند، امکان دخالت متخصصین را در امر تولید انبوه جنین نشان می دهد.

کاربرد نمره وضعیت بدن در مدیریت گله های گاو شیری

مقدمه:
در سال شش زمان کلیدی وجود دارد که وضعیت بدن دام باید مورد ارزیابی قرار گیرد.این زمان ها عبارتند از:اواسط دوره خشکی،زایمان، و تقریبا 270،180،90،45 روز بعد از شروع شیرواری.آنچه در زیر می آید به شرح اهداف معین در خصوص وضعیت بدن در هرکدام از این مراحل می پردازد.
دوره خشکی:
نمره ایده آل وضعیت بدن برای یک گاو خشک 3.5 می باشد.برای حصول عملکرد و سلامتی مطلوب در مراحل اولیه شیرواری که در پی دوره خشکی می آید،وضعیت بدن باید حداقل 3 و حداکثر 4 باشد.
اثبات شده است که یک گاو در طی شیرواری چربی بدن را با بازده بیشتری نسبت به دوره خشکی ذخیره می کند.گاها یک گاو قبل از اینکه به نمره وضعیت قابل قبولی برسد،باید خشک گردد.از اینرو یک مدیر باید گاوهای خشک را به منظور اضافه وزن و حصول نمره وضعیت مطلوب تغذیه کند.بدیهی است که یک برنامه تغذیه ای حساب شده همراه با بازدیدهای مکرر برای بالا رفتن وضعیت بدن گاوهای خشک(البته بدون چاق شدن گاو)ضروری است.
علوفه خشک ساقه بلند و دارای کیفیت متوسط،بهترین خوراک علوفه ای برای گاوهای خشک به شمار می رود.علوفه با کیفیت بالاتر(از نظر انرژی و پروتئین)از قبیل سیلوی ذرت و هیلاژ یونجه باید با احتیاط و محدودیت بیشتری مصرف شوند تا از افزایش بیش از حد نمره وضعیت جلوگیری به عمل آید.
استفاده از علوفه با کمیت و کیفیت مناسب،مکمل های با انرژی پایین و فیبر بالا که حاوی مقدار کافی پروتئین،مواد معدنی و ویتامین ها باشد می تواند در مقادیر کنترل شده بمنظور دسترسی به افزایش نمره وضعیت بکار رود.
حذف چربی اضافه در گاوهای خشک هم با استفاده از محدود کردن انرژی دریافتی طی دوره خشکی،عملکرد بعد از آن را با مشکل مواجه نخواهد کرد.
اوایل شیرواری:
گاو باید طی اوایل دوره شیرواری مکررا مورد ارزیابی قرار بگیرد.وضعیت بدن گاو -از آنجا که منعکس کننده ی ذخایر انرژی بدن است-اثر عمده خود را روی سلامتی،تولید و باروری گاو شیری خواهد گذاشت.
اضافه وزن بیش از حد گاو یعنی نمره وضعیت بالاتر از 4 خطر بزرگی محسوب می شود و ممکن است سبب ایجاد سندرم گاو چاق و مشکلاتی از قبیل سخت زایی،جفت ماندگی،عفونت های رحمی،تورم پستان،جابجایی شیردان،کتوز و تب شیر گردد.معمولا مقاومت گاو به استرس های زایمانی کافی نیست و اشتهای آن کمتر از آن است که پاسخگوی نیازهای اوایل شیرواری باشد.
از طرف دیگر،چنانچه نمره وضعیت کمتر از 3 باشد،گاو بدون داشتن ذخایر کافی انرژی،استارت تولید را می زند.این گاو ممکن است با مشکلات کمتری در زمان زایمان مواجه باشد اما عملکرد تولید مثلی و تولید شیر آن پائین تر از حد انتظار ما خواهد بود.
همانطور که در شکل نشان داده شده،یک گاو متوسط معمولا در 4 تا 6 هفتگی بعد از شروع شیرواری،به پیک تولید می رسد.اگر دریافتی خوراک(ماده خشک)توسط گاو کندتر از نیازهایش پیش برود،در 9 تا 11 هفتگی به پیک خواهد رسید.این وضعیت،گاو را برای چندین ماه پس از شروع شیرواری در بالانس منفی انرژی قرار خواهد داد؛به این معنی که دریافتی انرژی خوراک کمتر از بازده انرژی شیر تولیدی است.این گاو از چربی بافتی خود برای جبران این نقیصه استفاده خواهد کرد.
گاوی که شیرواری را در وضعیت لاغر شروع کند،ذخایر انرژی کمی دارد و پیک تولید پائین تری خواهد داشت.پیک تولید مستقیما با کل تولید شیر در گاوهای بالغ مرتبط است.برای هر یک کیلوگرم اضافی در تولید شیر(در حالت پیک) تقریبا 200 کیلوگرم شیر بیشتری در کل دوره شیرواری حاصل می شود.
پائین بودن وضعیت بدن در زمان زایمان همچنین می تواند سبب پائین آمدن چربی شیر شود؛زیرا که در اوایل شیرواری نسبت بالایی از پیش سازهای چربی شیر،از ذخایر چربی بدن گاو منشا می گیرند.
گاو بالغ متوسطی که با وضعیت بدن مطلوب(3.5 و حداکثر 4) زایمان می کند،طی 80-60 روز اول با فرض سلامتی کامل،روزانه 1-0.5 کیلوگرم از بافت بدن خود را از دست می دهد.
یک کیلوگرم از بافت بدن(بیشتر به حالت چربی) می تواند 4.92 مگاکالری(NEL)را تامین نماید.شیر با چربی 3.5 نیز شامل حدود 0.69 مگاکالری انرژی(NEL)در کیلوگرم است.بنابراین یک کیلوگرم از بافت بدن می تواند انرژی لازم برای تولید 7.1 کیلوگرم شیر راتامین کند.

بيماری های گاوهای شيری

بيماری های متابوليک در گاوهای شيری-METABOLIC DISORDERS IN DAIRY COWS:

 METABOLIC DISORDERS IN DAIRY COWS

Department of Animal Science - McGill University

ترجمه: دكترجاويد مرتضوي تبريزي Mor780@yahoo.com 

مهندس رامين سلا مت دوست نوبر Raminsalamatdoust@yahoo.com 

زايمان و اولين ماه بعد از زايمان دوره بحراني گاوهاي شيري مي باشد بنابراين مديريت صحيح گاوهاي خشك نقش مهمي در كنترل بيماريهاي متابوليكي در زايمان يا دوره نزديك به زايمان را بر عهده دارد، مسائل عمده بوجود آورنده اين اختلالات متابوليكي كه با يكديگر در ارتباط هستند از مسائل مديريتي تغذيه ناشي مي گردند.

اختلالات عمده متابوليكي در گاوها تازه زا عبارتند از:

1- تب شير 

2- ادم يا خيز پستاني 

3- كتوزيس

4- سندرم كبد چرب

5- جفت ماندگي

6- جابجايي شيردان 

7- اسيدوزيس

8- لنگش (Laminitis) 

تب شير:

تب شير يا فلج ناشي از زايمان يكي از اختلالات متابوليكي معمول در دوره زايمان مي باشد منظور از بيماري تب شير داشتن تب واقعي نيست. بروز تب شير در گاو با سن دا م مرتبط مي باشد و اكثراً در گاوهاي پر توليد با سن بالا ديده مي شود. در حدود 75 % از موارد بروز تب شير 24 ساعت و حدود 5% آن 48 ساعت بعد از زايمان روي مي دهد.

علايم عمومي بروز تب شير:

- از دست دادن اشتها

- عدم فعاليت دستگاه گوارش 

- سرد شدن گوشها و خشك شدن پوزه

علايم اختصاصي بروز تب شير:

- عدم تعادل حين راه رفتن

- زمين گير شدن گاو كه اين حالت در سه مرحله انجام مي گيرد:

- ايستادن همراه با لرزش

- افتادن روي سينه 

- افتادن روي پهلو و بي اعتنا بودن به تحريكات محيطي

تغييرات عمده در خون گاو مبتلا به تب شير شامل كاهش سطح كلسيم خون است, حد طبيعي كلسيم در خون گاوهاي خشك 8- 10 ميلي گرم در 100 ميلي ليتر خون مي باشد، كه اين مقدار در حين زايمان به كمتر از 8 ميلي گرم در 100 ميلي ليتر خون مي رسد. در گاو مبتلا به تب شير سطح كلسيم خون به ترتيب در سه مرحله ذكر شده به 5/6, 5/5 و 5/4 ميلي گرم در 100 ميلي ليتر خون كاهش مي يابد كه اين كاهش سطح كلسيم خون همراه با كاهش فسفر و افزايش سطوح پتاسيم و منيزيم خون مي باشد.

سطوح كلسيم خون در گاوهاي مبتلا به تب شيربه ترتيب شامل موارد ذيل مي باشد:

گاو با شير دهي طبيعي 4/8 – 2/10 mg/dl 

زايمان طبيعي 8/6 – 6/8 mg/dl

بروز تب شير خفيف 5/7 –9/4 mg/dl

بروز تب شير متوسط 8/6 –2/4 mg/dl 

بروز تب شير شديد 7/5 –5/3 mg/dl 

علل بروز تب شير:

تب شير در اثر خروج كلسيم از طريق شير بعد زايمان همراه با ناتواني گاو در متعادل نگه داشتن سطح كلسيم خون روي مي دهد. ناتواني گاو نسبت به تغيير متابوليسم كلسيم احتمالاً در اثر عدم تعادل كلسيم, فسفر و منيزيم و افزايش سطح پتاسيم ايجاد مي شود بطور كلي تب شير با تعادل آنيونها و كاتيونها در ارتباط مي باشد. گاو شيري كلسيم مورد نياز خود را از دو منبع تامين مي نمايد: استخوان و جذب كلسيم از دستگاه گوارش.

در بدن تعادل كلسيم توسط هورمون پاراتيروئيد تنظيم مي گردد و كاهش سطح كلسيم خون باعث آزاد سازي اين هورمون مي شود، اثرات عمده اين هورمون حركت كلسيم از استخوان به طرف خون است. آزادسازي هورمون پاراتيروئيد در گاو مبتلا به كمبود كلسيم موجب تحريك 1و25 دي هيدروكسي (ويتامين D ) مي شود كه باعث افزايش جذب كلسيم در روده كوچك ميگردد. فرم فعال ويتامين D در گاو مبتلا به تب شير افزايش مي يابد ولي تأخير در پاسخ به افزايش اين ويتامين مانع تأثير مناسب آن مي گردد.

درمان:

روش مناسب براي درمان بيماري تب شير تزريق وريدي محلول گلوكونات كلسيم مي باشد. از ديگر روشها مي توان تجويز خوراكي 100 گرم كلريد آمونيوم بمدت 204 روز و يا بلوسهاي حاوي كلسيم بالا ( gr75) هشت ساعت قبل از زايمان را نام برد. گاوهايي كه به درمان جواب مثبت نمي دهند مي توان 800-700 گرم Epsom يا سولفات دومنيزي محلول در آب را به گاو داد تا علاوه بر تأمين منيزيم، سموم موجود در روده را نيز دفع نمايد. 

پيشگيري:

راه سنتي پيشگيري از بيماري تب شير شامل محدود نمودن مصرف كلسيم در دوره خشكي گاو مي باشد تا اينكه گاوها نسبت به كمبود كلسيم سازگاري يافته و توانايي مناسبي در پاسخ به احتياجات بالاي كلسيم در اوايل شير دهي داشته باشند. بنابراين گاوهايي كه در دوره خشكي با جيره هاي محدود از نظر كلسيم و فسفر تغذيه شده اند استخوانها و روده كوچك آنها نسبت به تحريك هورمون پاراتيروئيد و ويتامين D پاسخ مناسبي ميدهد. 

جهت محدود كردن مصرف كلسيم در دوره خشكي از راههاي زير مي توان استفاده نمود.

- كاهش مصرف كلسيم به 50 گرم در روز (كمتر از 5/0%جيره)

- كاهش مصرف فسفر به gr 45در روز (كمتر از 35/0%)

تغذيه با علوفه هايي خشبي داراى كلسيم بالا از قبيل يونجه خشك و سيلاژ در دوره خشكي گاوها بايد محدودتر گردد و بخشي از يونجه جيره غذايي با گراسها يا سيلاژ جايگزين شود تا بدين ترتيب با محدود نمودن مصرف كلسيم در دوره خشكي حدالمقدور از بروز تب شير جلوگيري نمائيم. 

استفاده از مكمل نمكهاي آنيوني در جيره گاوهاي خشك روش موثر ديگر در پيشگيري از بروز بيماري تب شير مي باشد. نمكهاي آنيوني با افزايش آزادسازي كلسيم از استخوانهابروز تب شير را كاهش مي دهند همچنين نمكهاي آنيوني در جيره هاي با سطوح كلسيم بالا نيز موثر مي باشند(150 گرم در روز).

بايد توجه نمود، زماني كه سطح كلسيم جيره پايين است از نمكهاي آنيوني نبايد استفاده گردد بنابراين آگاهي از تركيبات جيره غذايي بويژه علوفه ها از نظر مواد معدني اهميت بسيار زيادي دارد. pH ادرار با تغييرات حالت اسيدي پايه تحت تأثير قرار مي گيرد. بنابراين دامداران با كنترل نمودن pH ادرار در تعيين ميزان استفاده مناسب از نمكهاي آنيوني در جيره هاي گاوهاي شيري مي توانند استفاده كنند.

كتوزيس:

اين اختلال متابوليكي در نتيجه عدم تغذيه مناسب بويژه از لحاظ انزژي در اوايل شير دهي روي ميدهد. با كاهش تدريجي سطح گلوكز خون ذخاير بدني مورد استفاده قرار مي گيرد و معمولاً 10 روز تا 6 هفته بعد از زايمان در اوايل شيردهي گاوهاي پرتوليد مبتلا به كتوزيس تحت كلينيكي يا كتوزيس اوليه مي شوند.

مسائل ديگري نظير جفت ماندگي، جابجائي شيردان از عوامل مستعد كننده كتوزيس هستند.

علائم بروز كتوزيس:

- كاهش اشتها بويژه در جهت مصرف غلات

- عدم فعاليت شكمبه

- كاهش وزن

- كاهش توليد شير

دو تغيير عمده كه در بيماري كتوزيس روي ميدهد كاهش سطح گلوكز خون و افزايش سطح كتون باديهاي خون است سطح نرمال گلوكز خون در گاوهاي شيري در حدود 50 ميلي گرم در دسي ليتر خون است.

 blood components of normal and ketotic cow 

ketotic normal blood 

28 52 Glucose 

42 3 Kerones 

  plasma 

32 3 NEFA 

8 14 Triglycerides 

تشخيص:

آزمايشاتي جهت كنترل سطوح كتونها در شير و ادرار وجود دارد. شير گاو در حدود نصف سطح كتون باديهاي خون را دارد در حاليكه سطح كتون باديهاي ادرار چهار بار از سطح كتون باديهاي خون بيشتر است.

آزمايش ادرار جهت تشخيص وجود كتون باديها در بسياري از گاوها در اوايل شير دهي مثبت مي باشد كه نيازي هم به درمان ندارد بهر صورت نتيجه منفي آزمايش نمايانگر عدم بروز كتوزيس مي باشد آزمايش شير دقيق تر نتيجه تعيين كتوزيس را مي دهد.

درمان:

در تمام روشهاي درماني كتوزيس هدف افزايش سطح گلوكز خون و كاهش آزاد سازي ذخاير بدني مي باشد.

تزريق وريدي گلوكز:

اين روش سريعترين راه براي رساندن گلوكز به بدن گاو مي باشد و ظاهراً استفاده از تزريق گلوكز درمان قطعي مي باشد.

استفاده از هورمون:

گلوكوكورتيكوئيدها(كورتيزون) موجب توليد گلوكز از بافتهاي پروتئين مي گردد, هچنن استفاده از ACTH (هورمون آدرنوكورتيكوتروپيك ) ترشح گلوكوكورتيكوئيد را تحريك مي نمايد.

استفاده از قندهاي خوراكي:

پروپيونات سديم و پروپيلن گليكول دو قند خوراكي مي باشد كه در كبد گاو براي توليد قند ها بكار مي رود اين مواد را مي توا ن يا از طريق خوراك يا بطور آشاميدني به ميزان 250- 450 گرم در روز بدنبال درمان با گلوكز يا هورمون بكار مي روند.

پيشگيري:

- جلوگيري از افزايش وزن در گاوها ي شيري در اواخر شيردهي يا دوره خشكي، افزايش وزن علاوه بر كاهش اشتها در گاوهاي تازه زا امكان بروز مشكلات مربوط به كبد چرب را افزايش مي دهد. بنابراين امتياز بدني گاو در زايمان بايد بين 3- 5/3 باشد.

- تغذيه با 4/2 كيلوگرم غلات به ازاي هر گاو در اواخر آبستني (3 هفته قبل از زايمان ).

- افزايش مصرف انرژي بعد از زايمان با استفاده از تعليف يونجه مرغوب.

- استفاده از جيره مخلوط و در صورت عدم امكان محدود نمودن به 2- 4 كيلو گرم غلات در هر وعده غذايي.

- كاربرد نياسين، به مقدار 6 گرم در روز 2-10 روز كه 2 هفته قبل اززايمان بايد آغاز گردد.

سندرم كبد چرب:

در اوايل شيردهي اغلب گاوهاي شيري در تعادل منفي انرژي هستند كه اين حالت منجر به تجزيه چربي ذخاير بدني و افزايش سطوح اسيد هاي چرب غير اشباع NEFA در خون مي گردد وقتي اسيد هاي چرب در خون افزايش مي يابد كبد شروع به افزيش ذخاير اسيد هاي چرب آزاد نموده و اسيد هاي چرب آزاد در كبد به تري گليسيريد ها تبدبل مي گردد. عارضه سندرم كبد چرب معمولاً در گاوهاي شيري چاق چند روز قبل از زايمان روي مي دهد.

علايم:

نشانه هاي اين اختلال متابوليكي مشابه بيماري كتوزيس مي باشد، اين سندرم معمولاً با ساير اختلالات متابوليكي مانند تب شير، كتوزيس و ورم پستان مشابه بوده و در كل با اختلال در اشتها و افسردگي دام نمايان مي شود . 

درمان:

گاوهاي مبتلا به سندرم كبد چرب نسبت به درمان جواب نمي دهند معمولاً روشهاي درماني اين بيماري با روشهاي درماني كتوزيس مشابه است مثل تزريق داخل وريدي گلوكز. در بيشتر موارد درمان اقتصادي نبوده و حذف گاو مناسب ترين راه است. 

پيشگيري:

مناسب ترين راه پيشگيري از بروز سندرم كبد چرب, مديريت تغذيه اي صحيح و جلوگيري از آزادسازي اسيد هاي چرب جهت به حداقل رساندن تعادل منفي انرژي بخصوص در اوايل شير دهي مي باشد. 

وضعيت بدني گاوها در اواخر شير دهي و دوره خشك بايد تحت كنترل قرار گرفته و از نظر وزن بدن در حد متعادل باشند معمولاً وضعيت بدني گاوها در دوره خشكي بايد در محدوده 5/0 ± متغير باشد. 

جفت ماندگي:

جفت ماندگي معمولاً مربوط به ناتواني در جدا شدن جفت از جداره رحم مي باشد. در گاوهاي سالم و نرمال جفت طي يك ساعت يا اندكي بيشتر بعد زايمان از رحم خارج مي شود. جفت ماندگي به حالتي اطلاق مي شود كه جفت 12 ساعت بعد از زايمان خارج نشود. مشكل جفت ماندگي بيشتر در تليسه ها در شكم اول و گاوهاي مسن معمول مي باشد. همچنين در زايمانهاي نادر دو قلو نيز جفت ماندگي ملاحظه ميگردد. 

علل جفت ماندگي:

1- چسبيدن جفت به جدار رحم كه با كاهش وزن بدن مرتبط مي باشد. اتصال جفت با رحم در ماههاي آخر آبستني سست تر گرديده و اين عمل در 5 روز قبل از زايمان با ترشح هورمون استروژن انجام مي گيرد. بنابراين گاوي كه پنج روز دير تر يا زودتر از موعد مقرر وضع حمل نمايد احتمال بروز جفت ماندگي افزايش مي يابد.

2- عدم انقباض يا سستي رحم يا هر عاملي كه باعث توقف يا ضعف ماهيچه هاي منقبض كننده رحم شود (مانند تب شير) موجب بروز اختلال در دفع جفت توسط رحم مي گردد. 

3- عفونت و بيماري اندامهاي بدن، اين عوامل موجب آلودگي دستگاه توليد مثلي شده و با توليد تب بالا موجب سقط جنين مي گردد از طرفي عارضه جفت ماندگي احتمال عفونت دستگاه توليد مثل را افزايش مي دهد. بيماريهاي مستعد كننده اين شرايط شامل:

- بروسلوزيس 

- ويروس اسهال گاو 

- لپتوسپيروز

-- عفونت دستگاه تنفسي گاو 

كمبود ويتامين A يا بتا كاروتن, سلنيوم, يد و عدم تعادل كلسيم و فسفر احتمال بروز جفت ماندگي را افزايش مي دهد. گاوهاي چاق مستعد جفت ماندگي بوده و اينحالت در گاوهاي مستعد تغذيه شده با سيلاژ ذرت و غلات تقويت مي گردد.

پيشگيري:

- به حداقل رساندن عوامل استرس زا مانند گرما, رطوبت, تهويه نامناسب و تراكم.

- برنامه تغذيه مناسب در دوره خشكي.

- اجراي برنامه هاي واكسيناسيون بر عليه بيماريهاي عفوني.

- وضعيت بدني مناسب در طول دوره خشكي.

- استفاده از مكملهاي ويتامين E و سلنيم در طول دوره خشكي.

جابجائي شيردان:

جابجائي شيردان به حالتي اطلاق مي گردد كه شيردان ( معده حقيقي) از وضعيت طبيعي خود به سمت چپ يا راست منحرف گردد. وضعيت طبيعي شيردان نزديك به كف شكم متمايل به راست است در حدود 80- 90 % از جابجائي هاي شيردان بطرف چپ مي باشد, جابجائي شيردان از محل طبيعي خود بطرف زير شكمبه و به سمت چپ ديواره حفره شكمبه موجب گير كردن شيردان شده و در اثر فشار وارده از سوي محتويات شيردان بيشتر جابجا مي گردد و مملو از گاز شده و نفخ مي كند حدوداً 90 % جابجايي هاي شيردان در طول 6 هفته بعد از زايمان روي مي دهد.

علايم جابجايي شيردان:

- عدم تغذيه 

- كاهش توليد شير

- خميدگي پشت

- كاهش ميزان مدفوع يا اسهال ملايم در روزهاي اول و مدفوع با رنگ تيره و بد بو

علل جابجايي شيردان:

- جابجايي شيردان مي تواند در اثر فشار وارده توسط جنين به دستگاه گوارش در طول زايمان اتفاق بيفتد.

- عوامل مستعد كنده شامل تب شير, سندرم كبد چرب و ورم پستان 

- عوامل تضعيف كننده انقباضات ماهيچه ايي و تجمع گاز در روده در اثر جيره هاي با سطوح غلات بالا.

درمان:

- غلتاندن گاو به حالت پشت در موارد خفيف

- جراحي كه معمولاً مقرون به صرفه نيست

پيشگيري:

- مورد توجه قرار دادن برنامه هاي غذايي قبل اززايمان و تغذيه با خوراك هاي حجيم در جيره گاوهاي خشك

- تغيير تدريجي جيره مرحله خشكي به جيره مرحله شيرواري

لنگش ( لامينايتيس):

لنگش به معني التهاب بافت عروقي مي باشد. لنگش يك بيماري غير عفوني است كه در بر گيرنده تغييرات دژنراتيو در لايه حساس سم است. مراحل لنگش شامل مراحل حاد, تحت حاد و مزمن است, لنگش تحت حاد بيشتر در ساير موارد شايع مي باشد.

- لنگش حاد در هنگام بروز بسيار دردناك است.

- لنگش تحت حاد 1-3 ماه بدون نشانه است.

لنگش در نتيجه حالتهاي پيچيده ايجاد مي گردد.

علل لنگش (لامينايتيس):

علل لامينايتيس را مي توان به سه دسته تقسيم نمود. 

1- عدم تعادل غذايي

2- عدم اتساع كافي شكمبه

3- سم چيني زياد

استفاده از سطوح بالا مواد كربوهيدراته قابل تخمير در جيره مخلوط با فيبر ناكافي مي تواتد موجب بروز اسيدوز شكمبه شده و در اينحالت با از بين رفتن اغلب باكتريهاي شكمبه، باكتريهاي لاكتو باسيل رشد كرده و pH شكمبه كاهش مي يابد در پاسخ به اين عمل بدن گاو توليد هيستامين مي نمايد كه باعث انقباض و سپس اتساع مويرگهاي لايه مورقه پا مي شود و خيز و تجمع خون همراه با تخريب ديواره عروق خوني ديده مي شود پاها دردناك شده و منجر به آسيب مويرگها شده و از توليد طبيعي كراتين در سم جلوگيري مي گردد.

انواع لنگش(لامينايتيس):

لامينايتيس حاد:

- افزايش تنفس و ضربان قلب 

- گرم شدن ديواره سم و آماس حاد عروق

- خونريزي، كه اكثراً در خط سفيد سم يا در مفاصل مچ قابل مشاهده مي باشد. گاهي نيز خونريزي با جدا نمودن خط سفيد مشاهده مي گردد.

لامينايتيس تحت حاد:

با وجود زخم در مچ و ديواره سم تا مدت 1-3 ماه هيچ نشانه ايي از لنگش ديده نمي شود. نواحي نرم سم و فاقد رنگدانه به رنگ زرد در آمده و نشانه هايي از خونريزي ديده مي شود. 

لنگش مزمن ( لامينايتيس مزمن ):

پاها رشد نمو غير طبيعي داشته و ديواره افقي سم در اثر رشد طويل شده و بدين ترتيب كف سم عريض تر و پاشنه ها داراي گودي مناسب نمي گردد. 

درمان:

جيره هاي غذايي گاو شيري بايد براي تمام انواع اين بيماري تصحيح گردد.

1- لنگش هاي مزمن را مي توان با سم چيني منظم هر 3-4 ماه يكبار بر طرف نمود گاوهايي كه مشكل پاي آنها قابل درمان نيست بايد حذف گردد.

2- در لنگشهاي تحت كلينيكي جهت آشكار نمودن جراحات، نياز به سم چيني است و با بستن قطعه چوب از وارد آمدن فشار به كف پا جلوگيري مي كنند. 

پيشگيري:

استفاده از غلات در جيره را محدودتر نموده و جيره هاي غذايي را جهت ورود به مراحل مختلف توليد بتدريج تغيير داد. جيره غذايي براي تخمير مطلوب شكمبه ايي نبايد حاوي علوفه هاي با طول كافي باشد، گاوها و تليسه ها قبل و بعد از زايمان فعاليت بدني كافي داشته باشند، كف محل نگهداري دامها جهت سايش سمها از سيمان ساخته شود.

اثرات نيتروژن اوره اي شير و نيتروژن خون بر توليد مثل گاوهاي شيرده

مقدمه:

نرخ آبستني گاوهاي شيرده از مهمترين شاخص هاي مؤثر بر اقتصادي بودن واحد هاي پرورش گاو شيري محسوب مي شود. تغذية استاندارد بويژه پروتئين جيره يکي از عوامل مؤثر بر آبستني دام ها مي باشد. پروتئين بيش از نياز شيردهي اثرات منفي بر روي توليد مثل دارد(4،3 و7). نشخوارکنندگان به دليل داشتن ميکروارگانيسم هاي شکمبه، قادرند از منابع ازت غير پروتئيني مانند اوره در ساخت پروتئين استفاده کنند. اوره در دام ها از دو منبع تأمين مي گردد، منابع ازتي غير پروتئيني1( NPN) و پروتئين مازاد بر مصرف، که هر دو به آمونياک تجزيه شده و بعد از جذب از خون به سرعت توسط کبد به اوره تبديل مي شوند. مولکول هاي کوچک اوره سريعأ توسط خون در مايعات بدن، از جمله شير انتشار يافته و به تعادل مي رسد(1). سطح اوره خون همبستگي بالايي با سطح اورة موجود در جيرة غذايي نشخوارکنندگان دارد. همبستگي بين نيتروژن اوره در خون و شير مثبت است (7). با اصلاح ژنتيکي جهت افزايش توليد شير، نرخ آبستني در گاوهاي شيري کاهش مي يابد(3).

 اگر چه نتايج پژوهش هاي زيادي نشان مي دهدجيرة حاوي پروتئين بالاتر از حد استاندارد باعث کاهش باروري مي شود(3 و7) ولي نتايج برخي مطالعات ديگر غلظت ويژة آن را عامل کاهش باروري دانسته اند. بعضي از گزارشا ت هم وجود داردکه نشان مي دهد هيچ نوع رابطه اي بين ميزان پروتئين و باروري وجود ندارد(5). غلظت نيتروژن اوره اي اضافي خون و شير همچنين مي توانداثرات نامطلوبي بر روي اسپرم، تخمک يا رويان داشته باشد(4). بنابراين تأثير ميزان نيتروژن اوره اي خون و شير بر نرخ آبستني و يا تعيين غلظت مناسب نيتروژن اوره اي شير و خون به عنوان يکي از چالش هاي مهم در توليد مثل دام ها هحسوب مي شود.

تغذيه اوره به عنوان منبع ازت غير پروتئيني در جيرة غذاي نشخوار کنندگان:

 

اوره مهمترين محصول فرعي سوخت و ساز پروتئين در پستانداران است (6). پروتئين اضافي مصرف شده بوسيلة گاو معمولا به آمونياک تجزيه مي شود. چون آمونياک جذب شده در خون براي حيوان سمي است، به سرعت توسط کبد به اوره تبديل مي شود. اوره داراي 45% نيتروژن و 281% پروتئين معادل مي باشد. از آنجائيکه منابع ازت غير پروتئيني معمولا 2 تا 4 برابر ارزانتر از منابع پروتئين غذايي در برابر هر واحد نيتروژن است، بنابر اين در جيرة غذايي نشخوار -کنندگان اهميت دارد. سودمند بودن ميزان اوره و ازت غير پروتئيني بستگي به توان ميکروب هاي شکمبه براي تبديل اين مواد به يک منبع پروتئين ميکروبي دارد(1).

نيتروژن اوره خون(BUN)1 و توليد مثل:

نيتروژن اوره اي خون تحت تأثير سطوح پروتئين خام و ترکيب کربوهيدرات هاي جيره قرار دارد(6). جيره غذايي با پروتئين بالامقدار نيتروژن اوره اي خون را افزايش مي دهد(6،3 و7). افزايش بيش از حد نيتروژن اوره اي خون بر روي اسپرم، تخمک يا رويان اثر منفي داشته و منجر به کاهش باروري مي شود. غلظت بالاي نيتروژن اوره اي خون در حيوان ماده باعث کاهش PH رحمي و توليد پروستاگلاندين شده و از طرف ديگر ممکن است اتصال هورمون لوتئينه کنندة جسم زرد(LH )2 را به گيرنده هاي تخمداني کاهش دهد، که اين هورمون ها باعث کاهش غلظت پروژسترون سرم و در نتيجه کاهش باروري مي شود(4،3 و7). نتايج پژوهش ها نشان مي دهد غلظت نيتروژن اوره اي خون بيشتر از 20 ميلي گرم در دسي ليتر باعث کاهش نرخ آبستني در گاوهاي شيرده مي شود(3).

مصرف بيش از اندازة نيتروژن، مقدار آمونياک اوره و ديگر ترکيبات نيتروژني رحم وخون را افزايش مي دهد. اين عوامل از طريق به تأخير انداختن آبستني، افزايش دفعات تلقيح به ازاي هر آبستني و مرگ جنين بازده توليد مثلي را تحت تأثير قرار مي دهند. سطوح بالاي آمونياک خون ممکن است از طريق کاهش فعاليت سيستم ايمني منجر به کاهش توان توليد مثلي گردد(4،3 و7). سطح اورة پلاسما مي تواند بيانگر پروتئين جيره و کنترل بازده توليد مثلي نشخوارکندگان باشد(3).

نيتروژن اوره شير1(MUN) و توليد مثل:

 

بيشترين مقدار اوره از طريق ادرار دفع مي شود، ولي مقداري از آن به داخل شير انتشار مي يابد. بطوريکه نيتروژن اورة حدود 5/2 تا 3% کل نيتروژن شير را تشکيل مي دهد(7). نتايج پژوهشگران مختلف نشان داده است که جيرة حاوي اوره بالا باعث کاهش توليد شير در گاوهاي پر توليد شده وافزايش نيتروژن اوره اي شير نيز باعث کاهش نرخ آبستني مي شود(4،3 و7 ). گزارش هاي زيادي وجود داردکه نشان مي دهد بين نژاد هاي مختلف در ارتباط با اورة شير تفاوت زيادي وجود دارد. احتمالا تفاوت بين نژادها را در ارتباط با تفاوت بين اندازة بدن آنها دانسته اند. چون غلظت اورة موجود در شير تابع وزن بدن است، بنابراين نژادهايي که وزن بيشتري دارند داراي غلظت اوره اي بيشتري، نيز هستند(2). اگرچه نيتروژن اوره اي شير يک معيار و شاخص عالي براي تغذيه است، ولي شاخص خوب و مناسبي براي کنترل بازده توليد مثلي گاوها نمي باشد(1). بنابراين از نيتروژن اوره اي شير مي توان به عنوان يک ابزار علمي جهت کنترل پروتئين خام و انرژي مصرفي نسبت به احتياجات دام استفاده نمود.

 

 

بنابراين افزايش ميزان نيتروژن اوره اي خون و شير ممکن است:

1- عملکرد توليد مثلي را کاهش دهند

2- احتياجات انرژي را افزايش دهند .

3- چون مکمل هاي پروتئني گرانترين بخش جيره است، هزينة تغذيه را بالا ببرند

4- دفع نيتروژن اضافي و آلودگي منابع آبي را به دنبال داشته باشند. 

نيتروژن اوره اي شير بين هفته هاي اول تا سوم شير دهي افزايش مي يابد. بعد از هفته سوم شير دهي ميزا ن آن به تعادل رسيده و معمولابين 22-20 ميلي گرم در دسي ليتر باقي مي ماند(3). چون گاو هاي شيري پر توليد در اوايل شيري دهي نمي توانند به اندازه کافي خوراک مصرف کنند، انرژي مورد نياز آنها تامين نمي شود بنابراين براي تامين انرژي از ذخيره بدني خود استفاده مي نمايند در نتيجه دچار تعادل منفي انرژي مي شوند. گاوهاي شيرده در حال تعادل مثبت انرژي عملکرد تو ليد مثل بالايي نسبت به گاوهاي در حال تعادل منفي انرژي دارند. به دليل اينکه توازون منفي انرژي غير قابل اندازه گيري مي باشد، مي توان وضعيت تغذيه اي و عملکرد توليد مثلي را از طريق نيتروژن اوره اي شير مورد ارزيابي قرار داد(3) 

 

رابطه بين نيتروژن اوره خون و نيتروژن اوره شير:

 

نيتروژن اوره شير و خون هر دو معرف توليد اوره توسط کبد هستند(1). نيتروژن اوره اي پلاسما و نيتروژن اوره ي شير شاخصهاي سودمندي براي متابو ليسم پروتئين و وضعيت توليد مثلي گاوهاي شيرده مي باشند . بعد از تغذيه، زمانيکه نيتروژن اوره ا ي خون در حال افزايش است، نيتروژن اوره اي شير پايين بوده و هنگاميکه نيتروژن اوره ي خون در حال کاهش است، نيتروژن اوره ي شير بيشتر از خون مي باشد(1). برخي محققين نشان دادند که بين نيتروژن اوره ي خون و نيتروژن اوره اي شير همبستگي زيادي وجود دارد(3).

بحث :

با توجه به اينکه توليدمثل مهمترين عامل در تعيين بازده پرورش دام است و بيشترين درآمد سالانه يک دامدار از توليد- مثل حاصل مي گردد، لذا افزايش ميزان راندمان توليد مثل مفيدترين اقدام ممکن در جهت افزايش بهره وري گله است. در رابطه با تاثير نيتروژن اوره ي شير و خون بر ميزان آبستني در دامها تحقيقات زيادي صورت گرفته است. برخي پژوهش ها ي انجام گرفته، اثرات منفي نيتروژن اوره اي شير را بر روي باروري گاوهاي شيري گزارش نموده است.

گر و همکاران (2004) نشان دادند که به ازاي افزايش 10 ميلي گرم در دسي ليتر نيتروژن اوره اي شير، نرخ آبستني پس از اولين تلقيح 2 تا 4 درصد کاهش مي يابد.

هجمان و همکاران (2004) همبستگي منفي بين ميزان نيتروژن اوره اي شير و نرخ آبستني را گزارش کردند.  

 

راجالا و همکاران(2001) در طي پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند که گاوهاي با سطوح نيتروژن اوره اي شير پايين تر از 10 ميلي گرم در دسي ليتر احتمال دارد، 2-4 برابر بيشتر از گاوهايي که سطح اوره اي شير آنها بيشتر از 4/15 ميلي گرم در دسي ليتر است، آبستن شوند.

ملندز و همکاران(2000) با انجام پژوهشي بر روي گاو هاي هلشتاين فلوريدا گزارش نمودند که گاوهاي داراي نيتروژن اوره اي شير بالا، 18 برابر بيشتر از گاوهايي که نيتروژن اوره شير پائين دارند غير آبستن هستند.

پراکستال و همکاران(1989) در يافتند زمانيکه ميزان پروتئين خام جيره از 6/12-17 درصد بيشتر شود، سطوح نيتروژن اوره اي خون افزايش يافته و نرخ آبستني به ميزان 13 درصد کاهش مي يابد. فرگوسن و چالوپا(1989) گزارش کردند که فرآورده هاي فرعي متابوليسم نيتروژن مانند اوره ممکن است وظيفه محور هيپو تالاموس- هيپوفيز- تخمدان را تغيير دهند، بنابراين توان توليد مثلي را کاهش مي دهند. در يک مطالعه ديگر فرگوسن و همکاران( 1988) گزارش کردند که گاوهاي با سطوح بالاتر از 20 ميلي گرم در دسي ليتر نيتروزن اوره اي خون، احتمال دارد در مقايسه با گاوهايي که غلظت نيتروزن اوره اي خون آنها کمتر است، 3 برابر کمتر آبستن گردند.

در ايران هم در اين زمينه تحقيقاتي انجام گرفته است. محسن باباشاهي و همکاران(1383) با مطالعه ي همبستگي بين نيتروژن اوره اي خون و نيتروزن اوره اي شير و باروري گاوهاي شيرده گاوداري هاي اصفهان گزارش کردند که احتمال آبستني گاوهايي که غلظت نيتروژن اوره اي شير آنها بين 5/16-19 ميلي گرم در دسي ليتر است بيشتر از گاوهايي است که ميزان نيتروژن اوره اي آنها کمتر از 5/16 و يا بيشتر از 19 ميلي گرم در دسي ليتر است. با توجه به نتايج گزارش شده موجود انجام تحقيقات بيشتر براي تعيين همبستگي بين نيتروژن اوره اي شير و نيتروژن اوره اي خون با باروري گاوهاي شيرده ضروري به نظر مي رسد.

 

نتيجه گيري: 

با توجه به مطالب عنوان شده در رابطه با اهمييت توليد مثل و نرخ آبستني در گاوهاي شيرده و تعيين غلظت مناسب نيتروژن اوره خون و نيتروژن اوره شير امکان استفاده بهينه از اوره به عنوان منبع ازت غير پروتئيني و ارزان قيمت در جيره گاوهاي شيرده فراهم مي شود. همچنين با بهبود ميزان نرخ آبستني در گله ها مي توان بازده اقتصادي واحد هاي دامپروري را افزايش داد. 

 

منابع

1- باباشاهي، م.، غ قرباني و ح. ر. رحماني. 1383. همبستگي نيتروژن اورة خون، نيتروژن اورة شير و باروري گاوهاي شيرده. مجله علوم و فنون کشاورزي و منابع طبيعي، دانشگاه صنعتي اصفهان، (3):170-180.

 

 2- ع. محرري. 1384. تأثير شکم زايش بر روي نيتروژن با منشأ اوره در شير و ساير ترکيبات اقتصادي شير گاوهاي هلشتاين. اولين کنگره علوم دامي و آبزيان کشور.212-215.

 

3- Butler, W. R., J. J. Calaman and S. W. Beam. 1996. Plasma and Milk Urea Nitrogen in Relation toPregnancy Rate in Lacting Dairy Cattle. J. Anim. Sci. 74:858-865.

 

4- Hojman, D., M. Gips and E. Ezra. 2005. Association Between live body weight and milk urea concentration in Holstein cows. J. Dairy Sci. 88: 580-584.

 

5- Guo, K., E. Russek-Cohen, M. A. Varner and R. A. Kohn. 2004. Effect of Milk Urea Nitrogen and other Factors on Probability of Conception of Dairy Cows. J. Dairy Sci. 87:1878-1885.

 

6- Kauffman, a. J. And N. R. St-pierre. 2001. THE Relationship of milk urea nitrogen to urine Nitrogn Excretion in Holstein and Jersey cows. J. Dairy Sci. 84: 2284-2294

 

7- Melendez, P., A. Donovan and J. Hernandez. 2000. Milk Urea Nitrogen and Infertility in Florida Holstein Cows. J.Dairy Sci. 83:459-463

 

   

نام نویسنده :عباس فرشاد٬ پريسا فاضلي و بهروز خليلي به ترتيب استاديار و دانشجويان کارشناسي ارشد دانشگاه کردستان

فحل خاموش



فحل خاموش ( Anoestrie )

به فحل خاموش در زبان علمي ولاتين Anoestrie گفته ميشود كه بنا بدلايل، به دو زيرگروه ذيل تقسيم ميگردد: 

Acycly:آسيكلي به ناتواني تخمدانها و بي علائم بودن دوره فحل اطلاقميگردد. 

آسيكلي فيزيولوژيك و آسيكلي پاتولوژيك

Anaphrodisy:درآنافروديزي فعاليت تخمدانها موجود است ولي دوره فحل يا كلاً بي علائم يا كم علائماست. آنافروديزي را به دو زيرگروه ذيل تقسيم ميكنند: 

· فحل خاموش حقيقي

· فحل خاموش ظاهري

آسيكلي فيزيولوژيك: 

آسيكلي حالت نرمالدامهاي جوان قبل از رشد بلوغ آنها ميباشد. همچنين آسيكلي حالت نرمال در بارداري تحتترشح هورمون پروژسترون از جسم زرد فعال روي تخمدان دامها ميباشد. هر دو مورد حالتفيزيولوژيك غيرفعال تخمدانها ميباشد. در اولين هفته پس از زايمان نيز تخمدانغيرفعال فيزيولوژيك ميباشد. در سنين بالا هم تخمدانها غيرفعال فيزيولوژيكي ميباشند (يائسگي)، اين حالت فيزيولوژيك در دامها اغلب ديده نميشود زيرا دامها تا رسيدن بهاين سن از ديدگاه اقتصادي از دام جدا ميشوند. 

آسيكلي پاتولوژيك: 

آتروفي (Atrophy) و ديستروفي (Dystrophy) دو دليل عمده آسيكلي پاتولوژيكميباشد. تحليل بافت تخمدان تحت آتروفي دلايل متعدد دارد. آتروفي بيشتر در دامهايجوان و تليسه بدليل تغذيه نادرست (كيفيت نامناسب و تغذيه يكجانبه) و شرايط محيطيناسازگار (گرما و رطوبت بيش از حد، كمبود نور) ديده ميشود حال آنكه ديستروفي درگاوهاي با توانايي شيردهي بالا بدليل جيره غذايي نادرست، شرايط محيطي ناسازگار (گرما و رطوبت بيش از حد، كمبود نور) و داراي زايمانهاي دشوار ديده ميشود. 

يكياز دلايل ديگر آسيكلي پاتولوژيك سيستهاي تخمدان ميباشد. دلايل اصلي پيدايش سيستهايتخمدان توانايي شيردهي بيش از حد دام، شرايط نامتعادل تغذيه (كمبود كالري و انرژي،كمبود كاروتين، كمبود سديم همزمان با مقدار مازاد پتاسيم) و شرايط ناسازگار محيطيبشمار ميآيد بخصوص وقتي از دام با بنيه (Constitution) ضعيف در شرايط ناسازگارمحيطي بازدهي شيردهي بيشتري مطالبه ميگردد. 

فحل خاموش حقيقي: 

دليلاصلي آن عدم اجراي صحيح و نقص در نگهداري دام (مانند كمبود نور در اسطبل بخصوص دردامهاي تليسه، كمبود تحرك در دامداريهاي مطلقاً اسطبلي و بدون چراگاه، نگهداري بيشاز حد دام در اسطبل و در نتيجه تنگي جا، گرما و رطوبت بيش از حد بخصوص در فصول گرمسال) و تغذيه دام از لحاظ كيفي و كمي ميباشد. نتيجه آن استرس بيش از حد دامها است. ترشح آدرنالين هورمون استرس سبب اختلال در سيكل نرمال جنسي دام و در نهايت تاثير آنبرروي تخمدانها و نارسايي رشد تخمك در تخمدان و اختلال در توليد هومون جنسي استروژنميباشد. 

التهاب هاي مزمن نهفته و بيماريهاي پارازيتي نيز تاثير بسزايي در رونددوره فحل دارند. اين دامها داراي فعاليت نرمال تخمدان در طي يك دوره جنسي ميباشندولي علائم آشكار فحل را ندارند. 

فحل خاموش ظاهري: 

اين دامها نهتنها داراي فعاليتهاي نرمال تخمداني ميباشند بلكه علائم بروني فحل را نيز دارند ومشكل اصلي از جانب دامدار ميباشد. 

كنترل دوره فحل بي دقت، ناكافي و ناآگاهانهميباشد و زمان كنترل كوتاه است. كنترل سه بار روزانه و هر بار بمدت 20 دقيقه براياغلب دامداران مشكل و زمان گير است. 

دلايل ساختماني دامداري نيز بي تاثيرنميباشد زمين نامسطح و ناهموار و سقف هاي كوتاه و كنترل مرتب سم دامها بسيار باارزش و مفيد و سودمند ميباشد. 

مبارزه با فحل خاموش : 

با يك برنامهكنترل دقيق دام و دامداري ميتوان فحل خاموش را مبارزه كرد و از كاربرد بي دليلداروهاي هورموني پرهيز نمود زيرا اين داروها علت اثرات منفي جانبي متابوليكيميباشند. 

برنامه مبارزه با فحل خاموش در دامداري و گله

· افزايش وتشديد كنترل فحل 

· وجود دفتر يادداشت كنترل فحل و نوشتن هر تغييرات مشاهده شده 

· اجراي مرتب معاينات كلينيكي باروري و بارداري 

· كنترل و تصحيح كيفي تغذيهدام : 

1. آناليز تغذيه

2. محاسبه جيره غذايي دقيق

3. آزمايش ماهيانهيكبار خون جهت نظارت متابوليكي

· نگهداري صحيح دام تحت رعايت تغييرات محيطي 

هماهنگ و يكنواخت كــردن دوره فحل دامها جهت همزمان كــردن خدمات دامپزشكي وتلقيح مــصنوعي و estrus synchronization

منبع : سايت دامداران ايران 

 

نقش فیبر در جیره گاوهای شیری

قدمه
از آنجا كه دامپروری و دامداری یك كار كاملاَ اقتصادی است و در حدود 70% هزینه های یك دامداری صرف تهیه خوراك برای دام می شود بنابراین هر گونه تجدید نظر و پیشرفتی در این زمینه تاثیر مستقیم در افزایش بازده دارد. غذای اولیه و پایه دام علوفه است و تمام تلاش ها برای حذف این قسمت و دادن خوراكی كاملاَ انرژی زا به دام تا به امروز بی نتیجه مانده است. مساله اساسی و مهم كه در بخش علوم دام مطرح می شود قسمت الیاف خام می باشد كه به اجزای كوچكتر نظیر NDF,ADF تقسیم شده است و امروزه به بخش های ریزتر و ظریف تر نظیر قابلیت هضم و قابلیت تخمیر فیبر جیره بیشتر از دیگر مسائل تغذیه ای توجه شده است. در اینجا لازم است تا در مورد الیاف خام بیشتر صحبت شود. 
منظور از الیاف خام چیست؟ الیاف یا بخش ساختمانی عبارتند از بخش های تشكیل دهنده دیواره سلول كه قابلیت هضم كمی دارند و در گونه های تك معده ای قابلیت هضم ندارند اما در نشخواركنندگان بواسطه حضور میكروارگانیسم های موجود در شكمبه كه به عنوان یك شبكه تخمیر عمل می كنند قابلیت هضم از متوسط تا بالایی با توجه به كیفیت و مرغوبیت دارند. 
مصرف مقدار كافی الیاف و مواد خشبی برای تولید طبیعی و سلامتی گاوهای شیری ضروری است. از طرفی وجود مقادیر زیادی الیاف، DMI و در ادامه بازده میكروبی و تولید شیر را محدود می كند. پس ما به یك میزان كمینه و حداقل الیاف نیاز داریم تا سلامت حیوان، میزان و درصد چربی، مصرف ماده خشك، مصرف انرژی و تولید شیر در حداكثر باشد. این مقدار موثر و كمینه الیاف خام قسمتی است كه نشخوار، میزان عبور غذا از شكمبه، ترشح بزاق، تولید استات شكمبه ای و درصد چربی را تحریك می كند. 
روش های تجزیه الیاف عبارتند از: 
الف ) روش تجزیه تقریبی 
ب ) روش ون سوست 
ج ) روش تعیین عناصر معدنی 
در روش تجزیه تقریبی كه شامل تعیین رطوبت، خاكستر، پروتئین خام، چربی خام یا عصاره اتری، الیاف خام و عصاره های عاری از ازت (NFE) است، دارای اشكالاتی است از جمله این كه مقادیر به دست آمده برای الیاف خام ار تكرار پذیری پایین برخوردار است. روش اخیر جوابگوی گاوهای پر تولید نبود و پیین بودن تكرار پذیری باعث شد تا ون سوست روش تازه ای ابداع كند كه مشكل را تا اندازه ای حل می كرد و قسمت الیاف خام را به اجزای كوچكتر تقسیم می كرد. روش ون سوست بر پایه الیاف خام بنا شده و هدف آن بیشتر تجزیه این قسمت است. در روش ون سوست، نمونه مورد نظر به مدت یك ساعت در محلول شوینده خنثی (ND) جوشانده می شود. مواد نامحلول در شوینده خنثی كه دیواره سلولی (NDF) نامیده می شود باقی می ماند. این قسمت شامل تركیبات اصلی دیواره سلولی نظیر سلولز، همی سلولز و لگنین می باشد. در عصاره گیری با شوینده اسیدی، نمونه ها به مدت یك ساعت در محلول حاوی استیل تری متیل آمونیوم بروماید در حضور اسید سولفوریك جوشانده می شود. مواد نامحلول باقی مانده در شوینده اسیدی شامل سلولز و لگنین (ADF) می باشد. روش ون سوست باعث شد تكرار پذیری نتایج افزایش یابد كه البته این روش اشكالات و نواقصی هم داشت. این نواقص هنگامی بروز كرد كه توان تولیدی گاوها بیش از پیش افزایش یافت و تنظیم جیره های مناسب مشكل تر شد یعنی جیره های كه هم تامین كننده حداقل میزان علوفه باشد و از طرفی تمام نیاز های دیگر را بپوشاند و این نیاز ها روی استاندارد كردن روش ارزیابی NDF بیش از پیش تایید كردند. 
نكته دیگری كه در اینجا لازم به ذكر است اشاره به روش (in sacco) می باشد. در این روش گه جهت تعیین قابلیت هضم استفاده می شود، محیطی شبیه به شكمبه در كیسه ای ایجاد می كنند كه نمونه مورد نظر را به مدت 24 در این كیسه نگهداری می كنند و پس از این مدت میزان قابلیت هضم ماده مورد نظر را تعیین می كنند و پس از این مدت میزان قابلیت هضم ماده مورد نظر را تعیین می كنند. در واقع این روش نوعی روش آزمایشگاهی برای تعیین قابلیت هضم است. عقیده كلی بر این است كه گاوهای شیری ماكزیمم مصرف برای NDF صرف نظر از منبع آن دارند كه به عنوان یك اصل پذیرفته شده است. اگر چه بعضی از پژوهش ها آن را تایید نمی كنند. به عنوان مثال (COMBOS (1992 آزمایش منتشر شده را بازبینی كرد و نتیجه گرفت كه اصولاَ به ازای هر 1 درصد افزایش در NDF جیره به طور خطی 44/0 كیلوگرم از تولید شیر (تصحیح شده با شیر 4 درصد چربی) كاهش یافت زیرا مصرف NDF به همان نسبت كه مقدار آن را در TMR بالا رفته بود، افزایش یافته بود . 
گزارش (Robinson McQeen (1990 نشان داد كه گاوهای شیری كه به صورت TMR تغذیه شده اند با نسبت های متنوع یونجه سیلو شده و جو (به عنوان كنستانتره) به ازای 1 درصد افزایش NDF جیره، كاهش تولید شیری برابر 43/0 كیلوگرم داشتند. این توافق نتایج كه مستقل از هم تنظیم شده بود، پیشنهاد كرد كه به همان مقدار NDF جیره از 25 درصد جیره به 40 درصد ماده خشك جیره افزایش می یابد میزان مصرف NDF در روز به صورت منحنی های نا مشخص افزایش پیدا می كند. با وجود این از مدتها قبل نشان داده شده است كه مصرف بالای علوفه توسط گاوها به علت حجیم بودن جیره باعث محدودیت مصرف NDF می شود. 
(Marten (1983 پیشنهاد كرد كه NDF می تواند به عنوان شاخص حجم علوفه یا ظرفیت پر شدن شكمبه جهت پیش بینی حداكثر پتانسیل مصرف علوفه ها استفاده شود. این امر پیشنهاد كرد كه جیره حاوی 35 درصد NDF می تواند حداكثر ماده خشك را تحریك كند و با مصرف جیره های دارای NDF بالاتر با پر شدن شكمبه این تحریك محدود می شود و با مصرف جیره های دارای NDF پایین تر نیازمندی های انرزی حیوان باعث محدودیت می شود. 
Marten (1987 بعداَ این نظریه را گسترش داد. با طرح این موضوع كه مطلوب ترین مقدار مصرف NDF جیره برابر 1/1 درصد وزن بدن گاوهای چند شكم زاییده است. با توجه به این مطلب كه مصرف در ابتدا به فضاهای قابل دسترس در شكمبه پاسخ می دهد، بعید به نظر می رسد كه NDF دارای قابلیت تخمیر سریع یا كند اثر یكسانی بر روی مصرف داشته باشد. 
در سال 1989 Williams و همكارانش اختلافات در میزان قابلیت تخمیرNDF منابع غذایی مختلف را شرح دادند و نتیجه گرفتند كه ظرفیت شكمبه و كیفیت NDF كه به ترتیب به وسیله میزان تخمیر و میزان عبور از شكمبه تعیین می شونداولین شاخص پتانسیل مصرفNDF هستند. بعداَ مشاهده شد كهNDF حاصل ازمنابع غیرعلوفه ای جایگزین هم ارزشی برایNDF حاصل ازیونجه سیلو شده نیستند به طوری كه مدت زمان نشخوار و میزان چربی شیركاهش پیدا كرد.
هنگامی كه قابلیت تخمیر NDF جیره افزایش می یابد ممكن است اندازه NDF ذخیره ای در شكمبه كاهش یابد اما مصرف آن افزایش پیدا نكند.بنابراین حتی اگر گاوهای در اواخر دوره شیردهی كه با جیره های حاوی فیبر نسبتاَ بالا تغذیه شده اند ممكن است نیازهای انرژی گاو ها بیشتر از ظرفیت شكمبه ، مصرف را محدود كند. موضوع ایت تحقیق بررسی این مطلب بود كه آیا جیره های حاوی NDF نسبتاَ بالا (تقریباَ 40 درصد) كه تخمیر NDF متغییری داشتند مصرف را افزایش می دهد و همچنین اندازه و مقدار NDF در شكمبه كاهش می یابد؟ آزمایش با جایگزین كردن NDF یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر پایین به جای NDF یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر بالا انجام شد. 

نتایج :
مصرف غذا و قابلیت هضم مصرف ماده خشك و تركیبات آن تحت تاثیر تیمار قرار نگرفت و همچنین قابلیت هضم ارزش های خالص برای قابلیت هضم به خصوص برای NDF و ADF طبیعی هستند و در توافقی با ارزش های ناآشكار NDF می باشند كه بااستفاده از روشsaccoin محاسبه شده است. مدت اولین خوراك بعد از عصر 100 دقیقه و بعد از عصر 84 دقیقه بود. این زمان ها تحت تاثیر قابلیت تخمیر NDF نبود. مصرف TMR در هنگام عصر آهسته تر بود در هنگامی كه یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر بالا جایگزین یونجه سیلو شده با تخمیر پایین در TMR شد. این مطالب نمایان می سازد كه مقادیر مصرف DM و NDF تحت تاثیر قابلیت تخمیر NDF قرار نگرفتند. همچنین قابلیت تخمیر NDF بر روی اندازه های غذا نیز تاثیر نداشتند. گاوها مدت زمان كمتری برای یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر بالا كه جایگزین یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر پایین شده بود گذاردند. هر چه این امر در ابتدا مدت زمان خوردن كوتاهتر برای TMR حاوی تنها یونجه با قابلیت تخمیر بالا را منعكس كرد. نشخوار حیوانات نشان داد كه قابلیت تخمیر NDF یونجه سیلو شده تاثیری بر روی نشخوار روزانه یا مقادیر ماده خشك مصرفی و یا NDF مصرفی نداشت. 

تخمیر و ظرفیت ( حجم ) شكمبه: 
متوسط PH شكمبه هنگامی كه یونجه سیلو شده دارای قابلیت تخمیر بالا جایگزین یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر پایین شد افزایش یافت. به هر حال این افزایش خالص و تدریجی برای رشد میكروبی مناسب بود. كل ازت محلول به علا وه ازت آمونیاكی و پروتئین تحت تیمار قرار نگرفت و در كل تراكم آنها بالا بود كه به موازات سطح بالای پروتئین خام TMRبود . 
تراكم ایزو بوتیرات و ایزو والرات كاهش و تراك والرات افزایش پیدا كرد به همانگونه كه یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر بالا جایگزین یونجه با قابلیت تخمیر پایین شد. پروپیونات با افزایش و قابلیت تخمیر NDF بالا رفت اما به صورت معادله درجه دوم با كمترین تراكم برای حدواسط TMR ثابت ماند. قابلیت تخمیر NDF تاثیری بر روی ظرفیت شكمبه نداشت. همانگونه كه یونجه با قابلیت تخمیر بالا جایگزین یونجه با قابلیت تخمیر پایین شد مقدار ماده خشك ماده آلی و NDF موجود در شكمبه از لحاض عددی به تر تیب 15/0 ، 17/0 و 2/0 كاهش یافت. 

قابلیت تولید حیوان: 
قابلیت تخمیر NDF تاثیری بر روی میزان تولید شیر و تركیبات آن نداشت. زمانی كه قابلیت نخمیر افزایش پیدا كرد میزان وزن بدن افزایش نشان داد. 

قابلیت تخمیر فیبر جیره مصرف شده:
به علت قابلیت تخمیر متغییر فیبر، صرف نظر از تغییرات ا صلی مربوط به مرحله رشد گیاه محصولات یونجه در حدود 10 و 20 درصد گلدهی مراحل تكامل گیاه و در سال های مختلف برداشت شدند. یونجه با قابلیت تخمیر بالا كه در 30 روز قبل از برداشت كاملاَ رشد كرده بود به تولید یونجه های با قابلیت هضم دیواره سلولی بالا كمك كرد. اصولاَ بالا بودن قابلیت تخمیر یونجه با كاهش مقدار ADF مشخص می شود با وجود اینكه كل فیبر و كل ازت اختلاف چندانی نداشتند. موضوع این تحقیق به این نیاز داشت كه سطوح تمام تركیبات TMR مشابه باشد و فقط در قابلیت تخمیر NDF تفاوت وجود داشته باشند. پس از انجام به همان نسبت كه اجزای یونجه با قابلیت تخمیر بالا در TMR افزایش یافت، سطوح NDF تخمیر شده كاهش یافت در حالی كه سطوح NDF و ADF و CP در كل ثابت ماندند. اختلافات معنی دار آماری برای برخی اجزای دیگر TMR نمایان شد اما مقدار این اختلافات برای اثر گذاشتن بر پاسخ گاوهای شیرده بسیار كوچك بودند . 

تخمیر شكمبه :
با وجود اختلافات معنی دار آماری میان جیره ها در PH شكمبه و تراكم بهضی از اسیدهای چرب فرار ، غلظت آنها كم بود و احتمالاَ رابطه بیولوژیكی كم است یا وجود ندارد. تراكم ازت آمونیاكی شكمبه به مقدار زیاد بود. پیشنهاد شده است كه كه این تراكم برای حداكثر رشد میكروبی مناسب و مورد نیاز باشد. در نتیجه مقادیر متنوع تخمیر NDF در TMR تاثیری بر روی تخمیر شكمبه نداشت. 

سرعت هضم NDF :
مقدار قابلیت هضم NDF كه در اینجا گزارش داده شده در جیره ای كه NDF یونجه آن قسمت اعظم NDF ئجیره را تشكیل می دهد طبیعی هستند. این مقدار حدود 46 درصد می باشد كه با مقدار قابلیت هضم NDF كه به روش insacco تعیین شده و حدود 36 درصد می باشد هماهنگی دارد به هر حال فقدان اختلاف در قابلیت هضم NDF وابسته به قابلیت تخمیر NDF یونجه سیلو شده با نتایج حاصل از روش in sacco كه یك افزایش پیش بینی شده در قابلیت هضم NDF در شكمبه از 9/31-40 درصد به موازات افزایش قابلیت تخمیر NDF یونجه سیلو شده در بر می گرفت، سازگاری و هماهنگی ندارد. چنین موضوعی به وسیله چند دانشمند دیگر در سال 1994 بررسی شد كه آنان نیز اعلام كردند قابلیت هضم NDF زمانی كه قابلیت تخمیر NDF جیره افزایش یافت به صورت منحنی بالا می رفت. با وجود عدم افزایش در قابلیت هضم فیبر زمانی كه یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر بالا جایگزیت یونجه سیلو شده با قابلیت تخمیر پایین شد، هضم NDF در شكمبه افزایش نشان داد. زیرا میزان NDF كل در شكمبه و به خصوص NDF غیر قابل هضم كاهش یافت. همچنین كاهش عددی در نشخوار گاوها در هر كیلوگرم از NDF مصرفی زمانی كه قابلیت تخمیر در NDF جیره بالا رفت مشاهده شد.

چند دلیل ممكن است وجود داشته باشد كه چرا زمانی كه قابلیت تخمیر NDF بالا می رود افزایشی در قابلیت هضم NDF مشاهده نمی شود و اولین دلیل این است كه هضم جبرانی پس شكمبه ای NDF در یونجه سیلوشده ای كه قابلیت تخمیر پایین داشت به طور آشكارا هضم را برابر كرده بود. اگر چه بعید به نظر می رسد كه این امر پیشنهاد كند كه جیره های حاوی فیبر با كمترین قابلیت تخمیر، هضم پس شكمبه ای به همان اندازه نسبت بالاتری داشته باشد. 
دومین دلیل این است كه ممكن است شاخص قابلیت تخمیر كه در اینجا استفاده شده با هضم حقیقی NDF در شكمبه رابطه نداشته باشد . در هر صورت این مسئله با كاهش اساسی در مقادیر NDF غیر قابل هضم باقی مانده در شكمبه و كاهش در زمان نشخوار، زمانی كه قابلیت هضم NDF بالا می رود در توافق وو سازگاری نیست. 
سومین دلیل ممكن این است كه روش قابلیت هضمی كه استفاده شده به اندازه كافی صحیح و دقیق نباشد ، هنگامی كه لازم است افزایش در قابلیت هضم NDF به موازات بالا رفتن قابلیت تخمیر نشان داده شود. اما به هر حال این مسئله همم تایید نشده است چرا كه اختلاف مشاهده شده در این مطالعه برای قابلیت هضم پایین بود. 
دلایل دیگری وجود دارد كه نشان می دهد كه قابلیت هضم حقیقی NDF در شكمبه افزایش نیافته است زیرا زمان باقی ماندن آن در شكمبه كاهش یافته است. با وجودی كه زمان باقی ماندن NDF در شكمبه اندهزه گیری نشده این امر با كاهش در مقدار NDF باقی مانده در شكمبه به خصوص NDF غیر قابل هضم ، زمانی كه قابلیت تخمیر NDF افزایش یافت، تایید می شود. بعلاوه با افزایش قابلیت تخمیر NDF ، سرعت عبور NDF از شكمبه از 4/92 درصد به 5/99 درصد در روز افزایش یافت. در مقابل سرعت عبور لیكور شكمبه افزایش نداشت همچنین قابلیت تخمیر تاثیری بر روی حجم لیكور شكمبه نداشت . 

تعادل انرژی : 
گاوها به فیبر جیره دارای قابلیت تخمیر بالا احتمالاَ با تغییراتی در میزان سرعت عبور NDF از شكمبه و به خصوص با كاهش در مقدار NDF غیر قابل هضم باقی مانده در شكمبه پاسخ می دهند . آنها همچنین افزایش مصرف ندارند . چنانچه حجم و ظرفیت شكمبه مصرف جیره های حاوی NDF بالا با قابلیت تخمیر پایین تر را محدود می كرد عدم افزایش مصرف NDF می توانست پاسخ مورد انتظار باشد. به هر حال این نتایج با یافته های مك كویین و رابینسون در سال 1992 هماهنگی ندارد و در نتیجه پیشنهاد شد كه در گاوهای در اواخر دوره شیردهی كه با جیره های حاوی NDF نسبتاَ بالا تغذیه شده اند ، ظرفیت شكمبه مصرف را محدود نمی كند و گاوها به تناسب تواناییشان در متابولیزه كردن محصولات نهایی هضم می خورند . 
به روشنی مورد قبول واقع شده است كه گاوهای در اواخر دوره شیردهی همچنان كه مصرف انرژی بالا می رود به نسبت انرژی بیشتری برای افزایش وزن و تولید تركیبات شیر اختصاص می دهند. در واقع به نظر می رسد كه مساله ای كه در اینجا پیش آمده این است كه به همان نسبت كه بازده انرژی افزایش می یابد میزان انرژی بیشتری برایب افزایش وزن نسبت به تولید تركیبات شیر استفاده می شود. (انرژی ترجیحاَ برای افزایش وزن متابولیزه می شود). 

خلاصه و نتیجه گیری: 
گاوهای شیری در اواخر دوره شیردهی زمانی كه با جیره های حاوی NDF درای قابلیت تخمیر بالاتر تغذیه شدند ، مقدار NDF غیر قابل هضم باقی مانده در شكمبه در آنها كاهش یافت اما مصرف ماده خشك افزایش نشان نداد . این نتایج با مقاله ای كه توسط مك كویین و رابینسون در سال 1992 انتشار یافته بود تایید شد . نتایج این تحقیق و مقاله فوق الذكر پیشنهاد می كند كه مصرف واقعی گاوهای شیری در اواخر دوره شیر دهی كه با جیره های حاوی NDF نسبتاَ بالا تغذیه شده اند بیشتر بوسیله استفاده متابولیكی آنها از محصولات نهایی هضم محدود می شود تا ظرفیت شكمبه، قابلیت تخمیر فیبر جیره ممكن است یك پیش بینی كننده مناسب برای مقدار انرزی آن جیره باشد اما این مقدار در پیش بینی مصرف NDF حداقل برای گاوهای شیری در اواخر دوره های شیردهی محدودیت ایجاد می كند. مصرف كلی NDF برابر مقدار ثابت 3/1 درصد وزن بدن است كه تحت تاثیر قابلیت تخمیر NDF جیره قرار نمی گیرد. 

رمضانعلي عزيزي

منبع :
1-علی نیكخواه و حمید امانلو .اصول تغذیه و خوراك دادن دام




عوامل موثر در از دست رفتن آبستني

واضح است كه نرخ لقاح در تليسه هاي شيري و گوشتي و گاوهاي غير شيرده گوشتي زيادتر از گاوهاي شيرده گوشتي و گاوهاي شيرده و غير شيرده شيري است. ميزان از دست رفتن آبستني در گاوهاي شيرده شيري ممكن است از زمان لقاح تا پايان آبستني به 60 درصد برسد

  در آخرين مقاله ام زمان و ميزان از دست رفتن آبستني را در گاوهاي شيري و گوشتي مورد بررسي قرارداديم . واضح است كه نرخ لقاح در تليسه هاي شيري و گوشتي و گاوهاي غير شيرده گوشتي زيادتر از گاوهاي شيرده گوشتي و گاوهاي شيرده و غير شيرده شيري است. ميزان از دست رفتن آبستني در گاوهاي شيرده شيري ممكن است از زمان لقاح تا پايان آبستني به 60 درصد برسد. عدم موفقيت در آبستني ناشي از عدم لقاح يا ازدست رفتن آبستني بعد از شكل گيري جنيني است. در اين مقاله مي خواهيم برخي از عوامل شناخته شده موثر بر از دست رفتن آبستني را در گاوها بررسي كنيم.

كيفيت فوليكول و تخمك

غلظت كم پرو‍ژسترون در طول چرخه فحلي و پس از تلقيح مصنوعي ممكن است منجر به ايجاد فوليكول هاي دايمي در گاو شود. فوليكول هاي دايمي باعث ايجاد تخمك هايي مي شوند كه باروري كمي دارند و منجر به مرگ در مراحل اوليه نطفه گي و كمي بعد از آبستني مي شوند. تخمك هايي كه از فوليكول هاي با اندازه كوچك تر ايجاد مي شوند. در پاسخ به تزريق GnRH (در برنامه هاي تلقيح زمان بندي شده) منجر به كاهش نرخ گيرايي مي شوند. علاوه بر اين تغيير اندازه فوليكول هاي آزاد شده نيز ممكن است باعث كوتاه شدن چرخه هاي فحلي و كاهش نرخ آبستني شود.

نقش حياتي پرو‍ژسترون 

ترشح پروژسترون توسط جسم زرد براي ترشحات طبيعي رحم كه باعث زنده نگه داشتن نطفه اوليه تا زمان برقراري اتصال ضعيف بعد از روزهاي 18 تا 22 مي شود. ضروري است گاوهايي كه غلظت پروژسترون خون آنها كمتر از ميزان طبيعي است. در معرض خطر از دست رفتن آبستني هستند. 

زمان بندي همه چيز است

افزايش سه برابر غلظت پروژسترون پس از آزاد شدن تخمك و بعداز شروع فعاليت جسم زرد ممكن است رشد نطفه و توانايي آن در ترشح علايم آبستني (اينترفرون – tau) را به خطر بيندازد. زمان بندي ضعيف در ايجاد اين علايم آبستني ممكن است باعث كاهش نرخ گيرايي شود. دادن پروژسترون تكميلي در طول هفته اول بعد از تلقيح مصوني اثرات مثبتي روي رشد نطفه و بهبود نرخ گيرايي داشته است. 

تشخيص آبستني 

هنگامي كه رشد ترافكتودرم (جفت اوليه) و نطفه به هردليلي كاهش مي يابد. معمولاً جسم زرد چروكيده شده و نطفه از دست مي رود.

- اگر نطفه نتواند هورمون هاي تحليل برنده جسم زرد را سركوب كند،جسم زرد نابالغ شروع به چروكيدن مي كند و باعث از دست رفتن آبستني مي شود. 

- اگرنطفه در حال رشد نتواند علايم لازم براي نگه داري جسم زرد را ايجاد كند و يا جسم زرد نتواند به موادي كه در حالت طبيعي عملكرد آن را كنترل مي كنند پاسخ دهد،جسم زرد تحليل مي رود. كاهش ترشح پروستاگلندين توسط رحم باعث پايداري و بقاء آبستني از طريق كاهش مرگ نطفه مي شود.

 

نقش تنش گرمايي 

افزايش دما و رطوبت محيطي بقاء و كيفيت تخمك را به خطر مي اندازد . همچنين باعث كاهش نرخ لقاح و رشد اوليه نطفه مي شود. 

- نرخ آبستني گاوهايي كه قبل از تلقيح در معرض تنش گرمايي بوده اند،فقط به اندازه 33 درصد گاوهايي است كه تحت پوشش گرمايي قرار نداشته اند. 

- جنين هاي گاوهايي كه در معرض تنش گرمايي نبوند،هنگامي كه به گاوهاي ماده اي كه در معرض تنش گرمايي بودند منتقل شدند،نرخ آبستني زيادتري نسبت به گاوهايي كه در معرض تنش گرمايي بودند و تلقيح مصنوعي شدند،داشتند. 

 

تلاش هايي براي كاهش تنش گرمايي در گاوهايي كه قبل از شيردهي در جايگاه هاي بسته بودند،انجام شده است. استفاده از پنكه ،آب پاش و نيز آب سرد كافي و در دسترس در راهروهاي خروجي سالن شيردوشي و جايگاه هاي بسته ،بسيار موثر است. 

 

 

تلقيح مصنوعي زمان بندي شده يا اثرات چرخه فحلي 

آيا ازدست رفتن آبستني در گاوهايي كه براساس فحلي تلقيح مي شوند و گاوهايي كه تلقيح مصنوعي آنها در زمان خاصي است تفاوت دارد؟ در يك مطالعه نشان داده شد كه تلقيح مصنوعي زمان بندي شده باعث افزايش از دست رفتن آبستني مي شود.با اين وجود نتيجه شش مطالعه ديگر نشان داد كه ميزان از دست رفتن آبستني در گاوهايي كه با تشخيص فحلي تلقيح شدند. 5/1 درصد بالاتر بود. درصد از دست رفتن آبستني در 1366 گاوي كه براساس تشخيص فحلي تلقيح شده بودند،به طور متوسط 7/12 درصد و در 756 گاوي كه براساس برنامه زمان بندي شده تلقيح شده بودند 2/11 درصد بود. 

استفاده از تلقيح مصنوعي زمان بندي شده در گاوهايي كه از نظر توليد مثلي قبل از تلقيح داراي علايم فحلي و يا فاقد علايم تشخيص داده شدند ،چگونه است؟ ميزان از دست رفتن آبستني در 1245 گاو شيري كه قبل از تلقيح علايم چرخه فعلي را داشتند 7/15 درصد بود. اين ميزان در 213 گاوشيري فاقد علايم 3/26 درصد گزارش شد. اين مطالعه نشان مي دهد اگرگاوهاي فاقد علايم فحلي بعد از همزمان سازي فحلي و تلقيح براساس برنامه زمان بندي شده آبستن شوند،ميزان تلف شدن در انتهاي مرحله نطفه گي ،بين تشخيص هاي اول و دوم (انتهاي مرحله نطفه گي يا ابتداي مرحله جنيني ) زيادتر از گاوهاي داراي چرخه فحلي است. 

ساير عوامل ...

گاوهاي كه وزن بدن خود را در طول ماه اول شيردهي يا بين روزهاي 28 تا 56 آبستني از دست مي دهند،نرخ آبستني آنها دو تا سه برابر كاهش مي يابد. شرايط متابوليكي گاوها همانند تغييرات در شرايط بدني ، بر بقاء نطفه و جنين تاثير مي گذارد. براساس مطالعات مختلف شواهد كمي وجود دارد كه نشان مي دهد توليد شير يك عامل خطرناك براي افزايش از دست رفتن آبستني در گاوهاي شيري است. مشكلات مربوط به زايش و انتقال كه بر سلامت گاوها تاثير مي گذارد و محيط رحمي را به خطر مي اندازد براي بقاء جنيني مضر است. كنجاله تخم پنبه داراي گوسيپول است كه براي سلول هاي پستانداران سمي است. افزايش غلظت گوسيپول خون،كيفيت و رشد نطفه و نرخ آبستني را كاهش مي دهد. گاوهايي كه جيره هاي غني از گوسيپول دريافت مي كنند،ميزان تلف شدن جنيني زياد و نرخ گيرايي كمي دارند.

افزايش بقاء نطفه....

استفاده از هورمون رشد گاوي در گاوها باعث افزايش نرخ لقاح،رشد و كيفيت نطفه مي شود. افزايش نرخ گيرايي نتيجه كاهش تلف شدن نطفه بين روزهاي 31 و 45 بود. تزريق 3300 واحد بين المللي گنادوتروپين جفت انساني در روز پنجم پس از تلقيح مصنوعي باعث افزايش نرخ گيرايي در روزهاي 28،42،90 مي شود ولي بر روي ميزان تلف شدن در مرحله انتهاي نطفه گي و مرحله جنيني بي تاثير است. تزريق گنادوترپين جفت انساني باعث شكل گيري بيشتر بافت لوتئال مي شود. در يك مطالعه ميزان تلف شدن جنيني در گاوهايي كه از گنادوتروپين جفت انساني استفاده كرده بودند نسبت به گاوهايي كه فقط جسم زرد داشتند ،8 برابر كاهش يافت .

هنگامي كه گاوها در روزهاي 8 تا 12 چرخه فحلي هستند و همزمان سازي فحلي آنها شروع ميشود،استفاده از برنامه هاي تلقيح مصنوعي زمان بندي شده باعث افزايش نرخ گيرايي مي شود.

استفاده از مكمل هاي چربي به ميزان 2 تا 4 درصد جيره گاوهاي شيري شيرده و گوشتي ،َتاثير مثبت روي توان انر‍ژي و شرايط توليد مثلي گاوها دارد. در برخي از مطالعات نشان داده شده كه استفاده از منابع چربي غني شده از اسيدهاي چرب امگا – 3 ممكن است به دليل جلوگيري از ساخت پروستانوئيدها كه براي تشخيص مادري آبستني مفيد است،باعث افزايش بقاء جنين شود. استفاده از مكمل هاي چربي قبل از زايش باعث افزايش نرخ آبستني بعد از زايش مي شود. استفاده از نمك هاي كلسيمي لينولئيك اسيد و منو اسيد 18- c ترانس در مقايسه با نمك هاي كلسيمي روغن خرما باعث افزايش نرخ گيرايي در گاوهاي شيرده مي شود. اين افزايش ناشي از افزايش نرخ لقاح و كيفيت نطفه هاست.

به نظر مي رسد گاوهاي شيري شيرده به دليل نرخ لقاح ضعيف (76 درصد) بقاء كم نطفه در اوايل آبستني (50 درصد) و تلف شدن نطفه و جنيني زياد (60 درصد) ،حساسيت زيادتري به عدم موفقيت توليد مثلي دارند. تحقيقات زيادتري لازم است تا بتوان ايجاد آبستني و بقاء آن را افزايش داد. تلقيح مصنوعي موفقي داشته باشيد.

چگونه شیر بهداشتی تولید کنیم؟



مقدمه

تولید شیر سالم و بهداشتی و با کیفیت هم از نظر حفظ سلامت مصرف کنندگان و هم از نظراقتصادی بسیار حا ئز اهمیت می باشد.

بطوریکه میدا نیم مصرف شیر برای همة گروههای سنی توصیه شده است و لیکن در صورت عدم رعایت اصول بهداشتی مربوط به تولید شیر نه تنها مصرف آن موجب ایجاد مسمومیتهای غذایی و اختلالات گوارشی و ا نتقال بعضی از بیماریهای مشترک قابل انتقال از حیوان به ا نسان می شود بلکه خسارات سنگین اقتصادی نیز به بار می آورد.

 

برنامه اول 

- ترکیب شیر وجنبه های تغذیه ای آن

1)ترکیب شیر 

شیر یک ماده غذایی طبیعی و کامل برای انسان می باشد که بر اساس تعریف ارائه شده از سوی فدراسیون بین المللی بعنوان محصول ترشحی از عضو تولیدکننده شیر یعنی پستان دام از طریق روزا نه یک ویا چند بار دوشش بدست می آید .

در ترکیب شیر آب و انواع مواد مغذی مفید در مقادیر مختلف بشرح زیر وجود دارد؛

§ آب هشتادو هفت درصد 

§ چربی سه ونه دهم درصد 

§ پروتئین سه ونیم درصد 

§ قند چهارو هشت دهم درصد 

§ مواد معدنی هشت دهم درصد 

 

مواد مختلف موجود در شیر سبب شده است که شیر دارای ویژگی ظاهری منحصر به فرد باشدبطوریکه؛

رنگ شیر از سفید تا متمایل به زرد متغییر باشد نقطه ا نجماد آن بین منهای 54% تامنهای 59% درجه سا نتی گراد وزن مخصوص آن 028/1 تا 034/1 بوده وبالاخره اسیدیته یا ph ( پ هاش ) آن 7/6-6/6 یعنی کمی اسیدی باشد. وجود تغییرات فاحش وزیاد در این ویژگیها نشا نه تغییر در ترکیب شیر و شروع فساد است.

2)جنبه های تغذیه ای شیر 

بطوریکه قبلا ذکر گردیده شیر بعنوان یک غذای کامل در طبیعت محسوب شده و جنبه های غذایی مثبت زیادی دارد .

چربی موجود در شیر علاوه براینکه از منا بع تامین کننده ا نرژی است بلکه بعنوان اجزای ترکیبی مغز و سلولهای عصبی مورد استفاده قرار می گیرد . چربی شیر بسیار سریع وآسان جذب و هضم می شود و در با فتهای بدن ذخیره نمی گردد.

پروتئین موجود در شیر نقش بسیار مهمی در رشد بدن و تقویت دستگاه ایمنی ا نسان دارد. در پروتئین شیر بسیاری از اسید های آمینه مورد نیاز و ضروری بدن انسان را دارا می باشد . بطوریکه میدا نیم از وظایف دیگر پروتئینها در بدن ترمیم با فتهای مستهلک می باشد.  

 

قند شیر که آنرا" لاکتوز " می نامند از منا بع بسار مهم تامین کننده ا نرژی جهت فعا لیتهای سوخت وساز بدن می باشد .

مواد معدنی موجود در شیر شامل کلسیم ،پتاسیم ،سدیم و فسفر میباشد که در بسیاری از واکنشهای حیاتی بدن و سوخت ساز و بویژه رشد اسکلت و دستگاه حرکتی نقش اصلی را ایفا می کنند .

ویتامینهای شیر بسار متنوع بوده و شامل ویتامینها ی محلول در چربی یعنی ویتامینهای A ،D ،E ،K و ویتامینهای محلول در آب بویژه ویتامینهای خانواده B میباشد که در اکثریت فعالیتها ی اصلی بدن نقش داشته و ادامه فعالیتهای بدن بدون ویتامینها میسر نمی باشد .

بهتر است بدا نیم که ویتامینهای خا نواده B موجود در شیر در خونسازی و بر طرف نمودن کم خونی ، محا فظت و ترمیم با فتهای دستگاه عصبی و سوخت وساز پروتئنها و بالا خره آزاد نمودن ا نرژی موجود در مواد غذایی نقش مهمی را ایفا می کنند .  

ویتامین A نیز در تقویت بینایی و بویژه دید شبا نه و ترمیم با فتهای مستهلک بدن ورشد و محا فظت از پوست نقش مهمی را دارا می باشد.

ویتامین D نیز در جذب کلسیم و تنظیم میزان آن و رشد و استحکام استخوا نها و مما نعت از بروز پوکی استخوان بسیار موثر می باشد .

 

برنامه د وم 

- میکروبهای موجود در شیر 

شیر به هنگام خروج از پستان یک گاو شیری سالم پاک و بهداشتی و بدون هر گونه آلودگی میکروبی است ولی پس از خروج با توجه به فراوا نی میکروبهای موجود در محیط ، شیر از را ههای متعدد و مختلفی آلوده می شود.

میکروبهای موجود درمحیط پس از وارد شدن به شیر در مدت زمان بسیار کوتاهی دچار تکثیر شده و آنرا آلوده ساخته و در نتیجه از مر غوبیت شیر می کاهند . میکروبهای موجود در شیر درجه مرغوبیت شیر را تعیین می کنند . بطوریکه قبلا توضیح داده شد میکروبهای موجود در شیر قا بلیت تزاید و تکثیر فراوان داشته ودر مدت 30-20 دقیقه تعداد آنها دو برا بر می شود .

در کشورهای ییشرفته شیر خام را بر اساس میزان میکروبهای موجود در آن درجه بندی می کنند . بطوریکه هر چند قدر تعداد میکروبها کم باشد قیمت شیر افزایش یافته و مر غوبیت آن نیززیاد می شود. بر همین اساس شیر خام را در 4 درجه ارزیابی می نمایند؛

1. شیر خام ممتاز : شیری است که میا نگین میکروبهای موجود در آن در هر میلی لیتر کمتر از 10000 باشد .

2. شیر خام درجه یک : شیری است که میانگین میکروبهای موجود در آن در هر میلی متر بین ده هزار تا پنجاه هزار می باشد .

3. شیر خام درجه دو : شیری است که میانگین میکروبهای موجود در آن در هر میلی متر بین پنجاه هزار تا یک میلیون می باشد. 

4. شیر خام درجه سه: شیری است که میا نگین میکروبهای موجود در آن در هر میلی متر بین یک میلیون تا سه ملیون می باشد.

اکثر میکروبهای موجود در محیط وقتی که وارد شیر می شوند با تو لید اسید از کیفیت شیر کاسته و بو و مزه آنرا تغییر میدهند این میکروبهای اسید زا در نهایت سبب ترشیده شدن شیر می شوند . به همین منظور جهت تولید شیر ممتاز و مرغوب می بایست با رعایت اصول بهداشتی مربوط به نگهداری ،تغذیه ،دوشش گاو شیری از آلوده شدن شیر با میکروبهای مذکور جلوگیری نمود ضمن اینکه درجه حرارت شیر را بطور سریع کاهش داد.در فصل های بعدی راههای آلودگی شیر خام و نحوه پیشگیری از آلوده شدن شیر خام توضیح داده خواهد شد.

 

برنامه سوم

- راههای آلوده شدن شیر و افزایش میکروبهای آن 

شیر خام از راههای مختلف و گوناگونی آلوده می شود آلودگی شیر خام از 2 راه اصلی صورت می گیرد.

1. آلودگی مستقیم از طریق میکروبهای موجود در دام بیمار و ورم پستان 

2. الودگی غیر مستقیم از طریق محیط 

حال به تشرح هر یک از راههای آلودگی شیر خام پرداخته می شود

1. آلودگی مستقیم شیر خام 

در صورتیکه گاو شیر به بعضی از بیماریهای دامی مبتلا شود میکروبها از طریق خون به بافت پستان حمله کرده و شیر تولیدشده در پستان را آلوده می کنند.مانند میکروبهای بیماری تب مالت ، سل و غیره 

همچنین در صورت وارد آمدن هر گونه آسیب و صدمه از خارج به بافت پستان وایجاد تورم پستان میکروبهای موجود در محیط وارد بافت پستان شده و آنرا آلوده می کنند. پس از الودگی بافت پستان میکروبها شروع به تکثیر و تزاید نموده و وارد شیر می شوند و بدینوسیله موجب افزایش بار میکروبی آن هنگام خروج شیر می شوند.

2. آلودگی غیر مستقیم شیر خام از طریق محیط 

آلودگی غیر مستقیم شیر خام از راههای مختلفی صورت می گیرد. این راهها عبارتند از:

الف) جایگاه غیر بهداشتی دام 

در صورت عدم رعایت ضوابط بهداشتی مربوط به جایگاه دام و بستر موجود در آن میکروبها در محیط جایگاه رشد و تزاید یا فته و در هنگام شیر دوشی وارد شیر شده و آنرا آلوده می سازد.

ب) تغذیه دام با علوفه آلوده 

بطوریکه می دا نیم علوفه مورد استفاده دام می بایست در محیطی بدور از آلودگی و رطوبت ودر یک محل تمیز و خشک نگهداری شود در صورت آلوده شدن علوفه و تغذیه گاو شیری با آنها شیر تولیدی نیز غیر بهداشتی وآلوده خواهد بود .

 

ج) عدم شستشو و ضد عفونی دست شیر دوش و کارگران دامداری قبل از شیر دوشی 

با توجه به اینکه در محیط های دامداری میکروبی از پراکنش زیادی بر خوردار بوده ودست کارگران شیر دوش با محیط دا مداری در تماس مستقیم می باشد در صورت عدم شستشو و ضد عفونی دست شیر دوش قبل از شیر دوشی میکروبهای موجود شیر دوش یده شده را آلوده خواهند ساخت 

د)عدم پاکسازی و شستشوی گاو شیری قبل از شیر دوشی 

بعلت تماس با فت پستان گاو شیری با بستر و موضوع موجود کف جایگاه نگهداری دام و جود میکروب در پوست پستان اجتناب ناپذیر می باشد از ( شیر و عدم شستشو و پاکسازی آن ) با آب تمیز قبل از دوشش موجود ا نتقال میکروبها به داخل شیر دوشیده شده می گردد.

ه) عدم مبارزه با حشرات و مگس ها در دامداری 

حشرات و مگسها در محیط دامداری با نشستن بر روی مدفوع دام سبب ا نتقال میکروبها ی موجود در مد فوع به داخل شیر دوشیده شده گردیده و بار میکروبی شیر خام را ا فزایش می د هند.

و) ضد عفونی نکردن پستان پس از دوشیدن شیر 

نظر به اینکه مجرای موجود در سر پستانک ( مجرای شیر ) پس از دوشیدن حداقل به مدت 20 دقیقه باز می ما ند

ضروری است بلا فاصله پس از دوشش آنرا ضد عفونی نموده در غیر اینصورت میکروبها از طریق مجرای شیر به بافت پستان حمله خواهند نمود .

ز) استفاده از ظروف و سطلهای آلوده و غیر بهداشتی 

در صورت استفاده از سطلهای پلاستیکی که قا بلیت شستشو و ضد عفونی مطلوب را ندارد میکروبها ی موجود در محیط ظروف و سطلها ی مذکور را آلوده ساخته ودر هنگام شیر دوشی شیر درداخل اینگونه ظروف و سطلها آلوده خواهد شد.

 

برنامه چهارم 

- راههای پیشگیری از آلو دگی شیر خام و کاهش بار میکروبی آن

بطوریکه قبلا اشاره شد مجموعه میکروبهای محیطی موجود در شیر را "بار میکروبی" شیر می نامند که مقدار این میکروبها در شیر شاخص اصلی و مهم وضعیت بهداشتی شیر می باشد .

برای تولید شیر بهداشتی یعنی شیر با بار میکروبی پایین ،می با یست راههای مختلفی را بکار بست این راهها عبارتند از؛

1. مراقبت از گاو شیری و حفظ سلامت آن در برابر بیماریها ؛

برای مراقبت از سلامت گاو شیری باید ؛

الف) کلیه واکسنهای ضروری را جهت مما نعت از ا بتلاء گاو بموقع و تحت نظارت دکتر دامپزشک به آن تجویز نمود ما نند واکسنهای بیماری تب برفکی، سیاه زخم 

ب) در صورت ا بتلاء به بیماری های غیر واگیر دار ا سرع وقت بر اساس تشخیص دکتر دامپزشک و تحت نظارت وی ا قدام به درمان گاو نمود .

ج)از نظر بیماری بسیار مهم مشترک بین ا نسان و دام یعنی بیماریهای سل گاوی وتب مالت ( که قا بل ا نتقال از طریق شیر به ا نسان می باشد ) گاو شیری را تحت نظارت شبکه دامپزشکی منطقه تست نمود.

2. رعایت اصول بهداشتی شیر دوشی در مراحل قبل و بعد از دوشش 

با رعایت اصول بهداشتی در هنگام شیر دوشی احتمال آلودگی شیر خام تولیدی به حداقل خوا هد رسید . این اصول عبارتند از ؛

الف) در دامداریهای صنعتی کلیه دستگا ههای شیر دوشی پس از هر دوشش می بایست با آب سرد و گرم و مواد شوینده مناسب شستشو و ضد عفونی شوند .

تصویر شیر دوشی بهداشتی

ب) در دامداریهای صنعتی محیط و کف ا تاق شیر دوشی می بایست تمیز و عاری از گرد و خاک بوده و دارای هوای تمیز و تهویه شده باشد .

ج) در دامداریهای سنتی پستان گاو شیری باید قبل از دوشش با آب ولرم بخوبی شسته شود تا آثار تماس با کف جایگاه و بستر زودوده شدو تمیز گردد.

تصویر شستشوی پستان قبل از دوشش 

د) قبل از دوشش دست کارگر شیر دوش با آب گرم و صا بون مورد شستشو واقع شده و تر جیحا از دستکش تمیز استفاده نماید. لازم به یاد آوری است که کارگران شیر دوش همیشه می بایست ناخنهای ا نگشتان دست خود را بچیند چونکه ناخنها در زیر خود هم حامل میکروب هستند وهم سبب ایجاد زخم های ریز در با فت سر پستا نک شده وبه این ترتیب سبب ورود میکروبها به با فت سر پستا نک و بروز ورم پستان می شوند .

تصویر شستشو ی دست کارگر با آب و صا بون 

ه)بعد از دوشش بطورطبیعی مجرای شیر موجود در سر پستانک تا30-20 دقیقه باز می ما ند از اینرو احتمال ورود میکروبها از محیط دا مداری و بویژه از بستر و کف جایگاه در هنگام نشستن دام به داخل پستان بسیار زیاد می باشد. جهت پیشگیری از این آلودگی اولا می بایست پس از دوشش ،سر پستانک ها مورد شستشو وضد عفونی با محلول ضد عفونی کننده مناسب به مدت 20-30 ثا نیه و به روش غوطه ور سازی ضد عفونی شوند ( بر اساس مطالعات ا نجام گرفته استفاده از محاولهای دارای ید با غلظت 5/0 الی 1 درصد نتایج مطلوبی بخشیده است ) شوند ثا نیا به مدت 20الی 30 دقیقه از طریق دادن علوفه و غذا به گاو شیری آنرا سر پا نگه داشته تا مجرای شیر بطور کامل بسته شود .

تصویر ضد عفونی هر یک از پستا نکها بوسیله ماده ضد عفونی کننده به روش غوطه ور سازی سر پستانک 

و) با توجه به اینکه احتمال تجمع میکروبهادر ا بتدای مجرای شیر سر پستانک وجود دارد ضروری است در ا بتدا ی دوشش شیر حاصل از دو الی سه دوشش اول را در ظرفی جداگا نه دوشیده و آنرا بطور مناسب دور بریزیم .

تصویر دور ریختن چند قطره اول شیر 

 

ز) سطلها و یا ظروف مورد استفاده در دوشش باید قبلا بطور موثر با آب ولرم و مواد شوینده شستشو و آبکشی کامل شوند. با توجه به ما ندگاری چربی شیر در ظروف پلاستیکی و چربی دوست بودن میکروبها ضروری است که از ظروف آلومینیومی درب دار جهت شیر دوشی و نگهداری اولیه آن استفاده گردد.

تصویر شستشوی بیدونهای آلومینیومی 

ح) چند توصیه برای حفظ سلامت بافت پستان 

گاو شیری و پیشگیری از ابتلای آن به ورم پستان

1) بهتر است قبل از هر دوشش و پس از شستشوی سر پستانک ها هر یک از آنها را با یک حوله رنگ روشن ویژه هر راس گاو خشک نمود .

تصویر خشک نمودن پستان گاو بوسیله حوله 

2) با توجه به اینکه در دامداری های سنتی و روستایی دوشش بوسیله دست انجام می گیرد و از طرفی طی دوشش فشارهای مکا نیکی بی شماری متوجه بافت پستان بویژه سر پستا نک ها می شود ضروریست پس از دوشش و شستشو و ضد عفونی از یک پماد مناسب ( بر اساس توصیه دکتر دامپزشک ) استفاده نموده ودر مقادیر مناسب به هر یک از سر پستا نکها مالیده شود . این عمل می بایست بطور مستمر و مدا وم ا نجام گیرد .

تصویر ظرف پماد دام کرم 

3) برای مما نعت از ا بتلای گاو به ورم پستان باید ما نع از ازحام گاوان در محیط دا مداری شد چونکه در جریان جا بجایی گاوان تما س و لگد زدن به ناحیه پستان یک گاو از سوی گاو دیگر و ا یجاد زخم در پستان بسیار بالا است . با ایجاد زخم در پوست میکروبهادر پستان نفوذ کرده و موجب ورم پستان میشوند. پس تامین فضای مناسب و کا فی برای هر راس گاو شیری ضروری است .

4) در صورتیکه گاو شیری به هر علتی تحت درمان می باشد .با توجه به نوع دارو و بویژه داروهای آنتی بیوتیک باید بر اساس توصیه کارخا نه تولید کننده دارو و توصیه دکتر دامپزشک دوره درمان را بطور کامل رعایت نموده و همچنین دوره پرهیز از مصرف شیر و دوشش آنرا اعمال نماییم.

 

 

برنامه پنجم 

صاف سازی ، سرد سازی و نگهداری موقت و حمل شیر 

الف) صاف سازی 

با توجه به اینکه در اکثر دامداری های سنتی و روستایی شیر دوشی به روش دستی و در محیط باز صورت می گیرد احتمال ورود ذرات معلق موجود هوای محیط و گرد و خاک به داخل شیر وجود دارد . با ورود ذرات معلق مورد بحث ترکیب شیر دستخوش تغیراتی در جهت کاهش کیفیت آن خواهد شد از اینرو ضروری است پس از دوشش ، شیر دوشیده شده صاف گردد. 

برای صاف کردن شیر لازم است از صا فی های فلزی دارای توری استیل و زنگ نزن که براحتی قابل شستشو هستند استفاده کرد . این صا فی ها در روی د ها نه بید ونها ی آلومینیومی قرار داده شده و شیر را به آرامی از روی صافی به داخل بیدونها می ریزند به این ترتیب مواد خارجی و اضافی از شیر جدا می شوند در صورت عدم دسترسی به صافی فلزی زنگ نزن می توان از پارچه کتانی ( تنظیف) استفاده نمود . البته در صورت استفاده از پارچه کتانی می بایست در فواصل زمانی مشخص آنرا تعویض نمود و از پارچه جدید استفاده کرد.

تصویر بیدون دارای صافی پارچه ای و انتقال شیر به داخل آن  

ب) سرد سازی و نگهداری موقت 

بطوریکه می دانیم در ترکیب شیر پروتئین ها و آنزیم های مخصوصی وجود دارند که ما نع از رشد و تکثیر و تزاید میکروبها می شوند ولی باید توجه داشته باشیم که این آنزیم ها در درجه حرارت شیر تازه دوشیده شده که سی و هفت درجه سا نتی گراد می باشد غیر فعال هستند از اینرو ضروری است جهت جلو گیری از رشد میکروبها که به درجه حرارت بالا و سی وهفت درجه نیاز دارند و نیز جهت فعال ماندن آنزیم های مقاوم در برابر رشد میکروبها بلا فاصله پس ازا تمام شیر دوشی ، شیر را سرد نماییم.

در دامداری های صنعتی دستگاهها ویا مخازن مخصوص بنام شیر سرد کن وجود دارد که باید جهت کاهش درجه حرارت شیر و رساندن آن حداقل به 4 درجه سا نتی گراد از آنها استفاده نمود . در دامداری های روستایی وسنتی که فاقد مخزن شیر سرد کن هستند برای سرد کردن شیر در صورتیکه مقدار آن کم باشد می توان از یخچال خانگی استفاده نمود ولی در صورتیکه مقدار آن زیاد باشد جهت سرد کردن شیر پس انتقال آنها به داخل بیدونها ی تمیز آلومینیومی درب دار باید آنها را در حوضچه سرد ( حوض دارای آب سرد ) قرار داد. باید توجه داشته باشیم که اصولا حوضچه باید در محلی به دور از مسیر بادو گرد وغبار و تابش مستقیم نور آفتاب تعبیه شود . البته این عمل حداکثر باید 3-2 ساعت بطول ا نجامد و در پایان این مدت آنرا به مراکز جمع آوری شیر ویا کارخانجات فراوری شیر منتقل نمود.

تصویر بیدونها ی حمل شیر در حوضچه ویا مسیر آب قرار داده شده 

ج) حمل شیر 

حمل شیر باید توسط خودرو های مجهز به تا نکر دوجداره استیل ودر دمای 4 درجه سا نتیگراد به نزدیک ترین مراکز جمع اوری شیر حمل گردد. حمل شیردردرجه حرارتهای بالا موجب فعالیت میکروبها و ا فزایش بار میکروبی شیر می شود . لذا ضروری است دامداران و صاحبان گاو داریهای شیری با نزدیکترین مراکز جمع آوری شیر قرار داد جمع آوری شیر داشته باشند .

در صورت عدم وجود خودروی مجهز به تا نکر دوجداره استیل می توان شیر را در داخل بیدونها ی آلومینیومی درب دار به ظرفیت 50-30 لیتری حمل نمود . نکته ای که در اینجا باید به آن توجه نمود این است که باید بیدونها ی آلومینیومی بطور کامل پر شوند تا از تکان خوردن شیر در داخل بیدونها جلوگیری شود. مجددا تاکید می شود که شیر گاوهای بیمار نباید با شیر گاوان سالم و نیز شیر گاوان تحت درمان مخلوط شود . 

تصویر خودرو حمل شیر 

برنامه ششم 

سالم سازی شیر برای مصرف 

شیر ، یک ماده غذایی طبیعی و کامل برای تغذیه انسان است ترکیب شیر و درجه حرارت آن پس از دوشش ، سبب می شود که محیط مناسبی برای رشد باکتریها باشد. شیر آلوده می تواند بیماریهایی مانند سل ، تب مالت و لیستریوز و انواع اختلالات گوارشی و مسمومیتها را در انسان ایجاد کند.

در بخشهای قبلی راههای جلوگیری از زیاد شدن بار میکروبی شیر توضیح داده شد. اما چگونگی سالم سازی و مصرف نیز اهمیت زیادی از لحاظ پیشگیری از انتقال بیماریهای مذکور دارد . زیرا کم کردن دمای شیر ، پس از دوشیده شدن ، به تنهایی کا فی نیست . شیری را که دمای آن به 4 درجه سا نتی گراد رسیده است نمی توان مدت زیادی نگهداری نمود. برای طولانی کردن مدت زمان نگهداری شیر باید تمام باکتریهای بیماریزا و عامل های فاسد کننده در شیر از بین بروند. این کار با استفاده از روش های حرارتی ممکن است. یکی از راههای سالم سازی شیر ، پاستوریزه کردن آن است .

تصاویری از مراحل انتقال شیر به کارخانه شیرپاستوریزه 

حدود صدو چهل سال پیش ، یک نفر دا نشمند فرا نسوی به نام لویی پاستور دریا فت که اگر به شربت حرارت بالایی بدهد ، سپس آن را خنک کند ؛ برای مدت بیشتری میتوان آنرا نگهداری کرد از این روش کم کم برای بیشتر کردن مدت نگهداری شیر استفاده کردند. به همین دلیل ، شیر های را که در ا بتدا به آن ها حرارت بالایی می دهند : سپس خنک میشوند ، شیر پاستوریزه میگویند. 

 هدف اصلی پاستوریزه کردن ، بدست آوردن شیر سالم است . این کار با از بین بردن باکتریهای بیماری زا و بیشتر کردن مدت نگهداری شیر انجام می شود .

امروزه در تمام دنیا از شیر پاستوریزه استفاده می شود. خوشبختا نه در کشور ما نیز سازمان صنایع شیر کشور ، بیشتر از چهارده کارخا نه بزرگ شیر پاستوریزه دارد . این کارخا نه ها برای تولید شیر پاستوریزه و فرآورده های مختلف آن فعالیت می کنند . این کارخانه ها بطور مداوم شیر تولید شده بوسیله روستایان را خریداری می کنند . با این کار به اقتصاد خا نواد های روستای کمک می کنند. 

به علاوه با پاستوریزه کردن شیر و فر آورده های آن ، به بهداشت عمومی جامعه کمک می کنند. 

همچنین از دچار شدن مردم به بیماری های مشترک بین انسان و دام در اثر مصرف شیر آلوده ، جلوگیری می کنند.

بنابراین همه ما برای برخورداری از سلامت و تغذیه مناسب باید از شیر پاستوریزه استفاده کنیم . از خرید و مصرف شیر و فر آورده های آن که پاستوریزه نیستند، خوداری کنید.زیرا دستورات بهداشتی درباره این نوع شیرو فرآورده های آن رعایت نشده است.

استفاده از شیر هایی که به ا ندازه کا فی حرارت ندیده ا ند، میتواند بیماری و مسمومیت انسان بشوند . بعلاوه مدت نگهداری این شیر ها بسیار کم است . همچنین خیلی زودتر شیده می شوند.یعنی وقتی شیر را بجوشانیم دچار حالت بریدگی می شود. زیرا این گونه شیرها پس از دوشیده شدن خنک نمی شوند. همچنین در درجه حرارت های بالا به بازار فروش حمل می شوند . بنا براین بهتر است از خرید و مصرف شیر پاستوریزه نشده و بسته بندی نشده خوداری گردد.

نکته های اساسی برای تولید شیر بهداشتی  

1-برای تولید شیر بهداشتی به تمیز کردن و پاکیزگی جایگاه پرورش و نگهداری گاو های شیری توجه داشته باشید . این باید روزانه ا نجام شود .

2- قبل از شیر دوشی باید کار شستشو و خشک کردن پستان گاو شیری و ضد عفونی کردن آن به خصوص سر پستانک ها انجام شود.

3- قبل از شیر دوشی ضروری است کسی که شیر را می دوشد ، دست های خود را بشوید و ضد عفونی کند، همچنین، همه ظرف ها ، سطل های شیر دوشی و بیدونها ی نگهداری شیر باید شسته شوند.

4- پس از شیر دوشی نیز باید همه سر پستانکها ضد عفونی شوند .

5- پس از شیر دوشی به مدت بیست تا سی دقیقه ، گاوهای شیری باید ایستاده نگه داشته شوند و از نشستن آنها وتمامی پستان با بسته و کف جایگاه جلوگیری شود.

6- برای شروع شیر دوشی ، لازم است دو تا سه دوشش اول را در ظرفی جداگانه دوشید واین شیر را باید دور ریخت 

7- دمای شیرهای جمع آوری شده در بیدونها در مدت دو الی سه ساعت باید به چهار درجه سانتی گراد رسا نده شود.

8-برای نگهداری کوتاه مدت و موقت شیر دوشیده شده باید از بیدونهاو ظروف آلومینیومی زنگ نزن استفاده شود. این ظروف باید درل دار بوده و به راحتی قابل شستشو و ضد عفونی باشند

 

 

تدوین :

دکتر حسین دهقانی

کارشناس اداره نظارت بر بهداشت عمومی

اداره کل دامپزشکی استان آذربایجان غربی

 

زمـان از شيـرگيـری گـوسـاله هـا



از ديدگاه نظری می توان بيشتر گوساله ها را از 4 هفتگی به بالا از شير گرفت. اما از نقطه نظر دستيابی به بهترين کارکرد گوساله و هزينه های پرورش ،سن بهينه از شير گيری نزديک به 5 تا 6 هفتگی است ، بجز برای سيستم های توليدی ويژه مانند توليد گوشت سفيد گوساله . 

 

معيارهای تأثير گذار بر سن از شير گيری به شرح زير است :

 

1) سن

2) وزن بدن

3) ميزان مصرف خوراکهای جامد 

 

 

 

ميزان بهينه هر سه معيار فوق ، با توجه به نژاد و سيستم توليدی ، متفاوت است . از ديدگاه نظری زمانيکه گوساله ها در آغل های انفرادی نگهداری می شوند ، ميزان مصرف کنسانترهء خشک ، بهترين معيار برای از شير گيري است و برخی پرورش دهندگان گوساله ، مصرف 5/0 کيلوگرم کنسانتره در روز را برای از شيرگيری ، در نظر می گيرند .

 

 در عمل مديريت سيستم هاي بزرگ پرورش گوساله ، اگر از شيرگيري بر اساس سن انجام گيرد ، آسانتر است ؛ به شرطي كه انعطاف پذيري به اندازه اي باشد كه بتوان از شيرگيري گوساله هاي كم رشد را برحسب نياز، به تعويق انداخت . وزن بدن ، معيار ايده آلي براي از شيرگيري نمي باشد زيرا كه اين فاكتور در گوساله ها بسيار متفاوت مي باشد ، بطوريكه گاهي اوقات برخي گوساله ها در وزني آماده ي از شيرگيري هستند كه برابر وزن تولد ديگري است.

 

پرورش دهندگاني كه گوساله هايي بدون پيشينه مي خرند ، در موقعيتي دشوار و ويژه هستند ، زيرا از تاريخ تولد گوساله ها و پيشينه ي تغذيه آنها ، اطلاعي ندارند . در اين حالت ، همه گوساله هاي خريداري شده را بايد با جايگزين كننده ي شير با كيفيت خوب حداقل براي 3 هفته تغذيه نمود ، مگر اينكه ميزان مصرف كنسانتره ي آنها زير نظر باشد و به روشني نشان دهد كه آنها آماده از شير گيري هستند .

 

گاهي اوقات ، عقب انداختن از شيرگيري گوساله ها ، اگر منابع ارزان شير در دسترس باشد ، مي تواند سودمند باشد . چنين خوراكهايي را مي توان از 3 هفتگي و پس از يك دوره انتقالي 10 تا 14 روز آغاز كرد كه پس از آن ، خوراك غذاي اصلي گوساله ها خواهند بود .

 

از شير گيري را مي توان بصورت تدريجي در فاصله 4 تا 7 روز و يا بصورت ناگهاني اجرا كرد. هر دو سيستم داراي طرفداراني است ، اما بنظر مي رسد كه چنانچه زمان از شيرگيري با دقت تعيين شود ، سرعت از شيرگيري اهميت كمتري پيدا مي كند.

 

آب تميز ، كمي استارتر تازه و علوفه خشك با كيفيت مرغوب ، بايد از سن پايين در دسترس گوساله ها قرار گيرد. از آنجاييكه گوساله ها تا هنگامي كه به سن 2 هفتگي برسند ، توان مصـرف شـايان توجهي از هر كدام از اين 3 ماده را ندارند ؛ شايد بهتر باشد تا 2 هفتگي استارتر تغذيه نشود . اين كار نه تنها موجب صرفه جويي در هزينه هاي پس مانده هاي مواد خوراكي گران مي شود ، بلكه مي تواند مصرف خوراك را در مرحله اي آغاز كند كه گوساله از نظر فيزيولوژيكي براي خــوردن غذاي جامد ، آمادگي دارد.

 

پس از ازشيرگيري ، گوساله ها را بايد در آغلهاي پرورشي ، نگهداري نموده و با همان استارتري تغذيه كرد كه بدان عادت دارند . پس از 2 تا 3 هفته ، آنها را به جايگاهي گروهي منتقل مي كنند و بتدريج با جيره اي تغذيه مي شوند كه براي گوساله ي جوان در حال رشد مناسب است.

 منبع : http://damparvaranejavan.blogspot.com

نقش پروفيل اسيدهاي چرب جيره غذايي بر عملكرد باروري گاوهاي شيري      

اين مطالب را بخاطر بسپاريم : 
اسيدهاي چرب غير اشباع ( با جند باند دوگانه ) از جمله اسيد لينولئيك ( 6 – n 2 : 18 C ) , لينولنيك ( 3 – n 3 : 18 C ) , ايكوزانوئيدها ( 3 – n 5 : 20 C ) و دكوهگزانوئيدها ( 3 – n 6 : 22 C ) بر باروري و عملكرد توليد مثلي گاوها تاثير بسزايي دارند . 
اسيد هاي چرب لينولئيك , لينولنيك و دكو هگزانوئيدها به ترتيب در دانه هاي روغني , علوفه ها و اغلب در دانه كتان , روغن ماهي يافت مي شوند . 
تغذيه جيره هاي حاوي اسيد لينولئيك بالا طي دوره خشكي ( ِDry period ) موجب افزايش وقوع جفت ماندگي مي شود . 
مكمل سازي جيره غذايي با اسيد هاي چرب داراي چند باند دوگانه( Poly unsaturated fatty acids ) طي دوره بعد از زايش موجب بهبود باروري گاوهاي شيري مي شود اما در اين زمينه تحقيقات زيادي لازم است .
مقدمه 
امروزه اصلاح ‍ژنتيكي گاوهاي شيري از نظر صفت توليد شير , بدون توجه به اهميت صفات ديگر از جمله صفات باروري , مقاومت ورم پستاني و غيره موجب كاهش عملكرد بقيه صفات از جمله صفات توليد مثلي شده است . اما خوشبختانه مي توان به كمك علم تغذيه دام تاحدودي اين نقص را جبران نمود. استاپلس و همكاران ( 1998 ) گزارش كردند كه از مجموع 20 مقاله در مورد موضوع بهبود عملكرد باروري گاوهاي شيري با افزودن چربي به جيره غذايي , حدود 11 مقاله بر مثبت بودن نتايج متفق الراي بودند .مكانيزم عمل بهبود عملكرد توليد مثل گاوهاي شيري توسط افزودن چربي به جيره هاي غذايي بطور صريح مشخص نشده است .اما فرضيه هاي مختلفي وجود دارد . چهار مورد از آنها كه توسط استاپلس و همكاران ( 1998 ) پيشنهاد شده است در ذيل بيان مي گردد :
1 ) بهبود بالانس منفي انرژي بدن طي اوايل شيردهي 
2 ) افزايش سنتز تركيبات استروئيدي مانند هورمونهاي استروئيدي از جمله پروژسترون 
3 ) تغيير غلظت انسولين خون بدنبال آن تحريك رشد فوليكولهاي تخمداني 
4 ) تغيير ميزان سنتز PGF2α كه اين تركيب داراي اثر منفي بر فعاليت جسم زرد مي باشد .
سركوب PGF2α در اوايل آبستني احتمال زنده ماني جنين را افزايش مي دهد 
طي يك دوره فحلي چنانچه تلقيحي صورت نگرفته باشد معمولا" فعاليت جسم زرد تا 16 روز ادامه مي يابد.از طرف ديگر 12 روز بعد از فحلي , نوسانات ضعيف ترشح PGF2α از رحم در هر دو گاو ـآبستن و يا غير آبستن آغاز مي شود.افزايش سنتز PGF2α موجب كاهش فعاليت جسم زرد مي شود . ولي جنين در حال رشد با ارسال سيگنالهايي با عنوان انترفرون تاو ( Interferon – tau ) سنتز PGF2α را كاهش مي دهد . انترفرون تااو اخيرا" بعنوان سيگنالهاي اوليه جنين جهت تشخيص آبستني بشمار مي رود. جنين بعد از 10 روزگي شروع به ترشح اين ماده نموده و با افزايش رشد ميزان توليد آن نيز افزايش مي يابد. بدليل اينكه همه جنينها داراي سرعت رشد يكساني نيستند بخاطر همين موضوع جنينهايي كه داراي رشد ضعيفي هستند ممكن است قبل از ترشح انترفرون تااو , توسط افزايش غلظت PGF2α آزاد شده از رحم سقط شوند .بنابراين ممكن است ترشح انترفرون تااو در مقادير مورد نياز جهت جلو گيري از ترشح PGF2α تا روز 13 صورت نگيرد. لذادر چنين شرايطي نقش اسيد هاي چرب غير اشباع در كاهش سنتز PGF2α طي اوايل آبستنيي اهميت پيدا مي كند. بنابر اين تغذيه جيره هاي غني از اسيد هاي چرب غير اشباع براي بهبود باروري , دستيافت تازه اي در مديريت توليد مثل گاوهاي شيري مي باشد . 
اثر مثبت چربي جيره غذاي بر باروري گاوهاي شيري مي تواند بدليل اثرات برخي از اسيدهاي چرب جيره بر هيپوفيز , تخمدانها و رحم از طريق بهبود وضعيت انرژي بدن باشد . دانشمندان معتقدند كه برخي از مكملهاي چربي موجب تغيير توليد PGF2α در بدن مي شوند زيرا برخي از اسيدهاي چرب ويژه بخصوص اسيدهاي چرب غير اشباع با چند باند دوگانه ( PUFA ) در سنتز آن نقش دارند . بنابراين مي توان با تغيير پروفيل اسيدهاي چرب جيره غذايي سنتز PGF2α توسط بافت رحم را در اوايل آبستني كاهش داده و موجب كاهش ميزان مرگ و مير جنين شد .
اسيدهاي چرب ضروري و عملكرد توليدمثلي 
كمبود اسيدهاي چرب ضروري در حيوانات آزمايشي موجب بروز علايمي همچون تشكيل ناقص غشاهاي سلولي, عدم رشد كافي بدن , پوست , بافتهاي پيوندي و همچنين باروري ضعيف مي شود . Zeron و همكاران گزارش كردند كه كاهش ميزان باروري گاوهاي هولشتاين طي ماههاي تابستان بدليل پائين بودن محتواي اسيد لينولئيك غشاء اووسيتها مي باشد, در حالي كه محتواي اسيد لينولنيك چندان تغيير فصلي ندارد.در مقابل اسيدهاي چرب غير اشباع داراي 5 و 6 باند دوگانه در غشاء اسپرم دامهاي نر بر كيفيت اسپرم در باروري تخمك تاثير مي گذارد .
اسيدهاي چرب ضروري در داخل سلول مي توانند بر رونويسي ژنهاي كد كننده پروتئينهاي ضروري براي آبستني موثر باشند .
در بعضي حيوانات اسيدهاي چرب غير اشباع ( PUFA ) نقش مهمي در بسياري از فرآيندهاي توليد مثلي از جمله تخمك گذاري , لقاح و زايمان دارند . اسيدهاي چرب جيره غذايي مي توانند بر رشد فوليكول تخمداني , فعاليت جسم زرد و توليد پروژسترون نقش داشته باشند . طي تحقيقي گزارش شده است كه در صورت تغذيه جيره هاي غني از PUFA ازخانواده امگا 3 قبل از زايش به ترتيب درگوسفند وگاو , موجب تاخير زمان زايش ( Nibashaka Baguma و همكاران 1999 ) و افزايش وقوع جفت ماندگي شد( Barnouin & chassaqne 1991 ). ولي افزايش اسيدهاي چرب غير اشباع امگا 3 در جيره غذايي بعد از زايش, ميزان آبستني گاوها را بهبود بخشيد ( Armstong و همكاران 1990 ) . 
اثر جيره هاي بر پايه پودر ماهي بر باروري :
اسيدهاي چرب غير اشباع توسط باكتريهاي شكمبه تحت فرآيندي بنام بيوهيدروژناسيون متابوليزه مي شوند. طي اين فرآينداسيدهاي چرب غيراشباع به اسيدهاي چرب اشباع تبديل مي شوند . پودر ماهي داراي پتانسيل افزايش باروري مي باشد علت اين مسئله را به بخاطر داشتن اسيدهاي چرب منحصربفردي كه مي توانند بدون بيوهيدروژنه شدن ازشكمبه عبوركنند و موجب كاهش ترشح PGF2α شوند, نسبت داده مي شود. .Armstrong و همكاران گزارش كردند كه گاوهاي فريزين بريتانيائي كه با پودر ماهي بمقدار 8 /0 Kg/day تغذيه شده بودند نرخ آبستني بيشتري (64 % ) در مقايسه با گروه شاهد ( 44 % ) داشتند. همچنين تعداد سرويس براي اين گروه در مقايسه با گروه شاهد به ترتيب 62 / 1 , 31 / 2 بود. مكانيزم كار هنوز بطور واضح مشخص نيست ولي فرضيه هاي چندي در اين مورد وجود دارد كه يكي از آنها وجود دو نوع اسيد چرب ايكوسپنتانوئيكها و دكو هگزانوئيدها در پودر ماهي مي باشد كه باعث كاهش سنتز PGF2α مي شوند.
اثردانه كتان بر باروري گاوهاي شيري :
روغن دانه كتان نيز بدليل داشتن اسيد لينو لنيك بالا موجب سركوب ترشح PGF2α از رحم شده و ميزان باروري را در حيوانات تغذيه شده با دانه كتان افزايش مي دهد . همچنين گزارش كردند كه تغذيه دانه كتان ويا تزريق روغن كتان داخل شكمبه موجب افزايش غلظت اسيدهاي چرب بلند زنجيره مي شود ( Kennely 1995 ).

منبع :سایت www.parsbiology.com

نویسنده : امير بالاخيال دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه فردوسي مشهد


REFRENCE 
Divakar j . Ambrose and john p .kastelic .Dietary Fatty Acids and Dairy Cow Fertility
1 Pork, Poultry and Dairy Branch, Livestock Development Division, Alberta Agriculture, Food and Rural Development, Edmonton, Alberta T6H 4P2 2 Lethbridge Research Centre, Agriculture and Agri-Food Canada, Lethbridge, Alberta T1J 4B1 E-mail: divakar.ambrose@gov.ab.ca


از دست دادن آب در گوساله هاي شير خوار



تشخيص از دست دادن شديد آب ،سخت نيست. در اين حالت : چشمها فرو مي روند، گوشها سرد مي شوند و گوساله بي حال است و اغلب نمي تواند بايستد. 

حتي اگر اين گوساله ها نميرند، زمان زيادي براي برگشت به حالت اول نياز دارند. 
اما، ما بايد از دست دادن آب به مرور زمان را بعنوان يک دشمن خاموش مد نظر داشته باشيم.از دست دادن واقعي آب بدن( بالاتر از 6 درصد وزن بدن گوساله را مايعات تشکيل مي دهد) مي تواند قبل از اينکه ما هيچگونه علامتي راجع به ، از دست دادن آب مشاهده کنيم، اتفاق بيافتد. ما مي توانيم در اين مرحله شروع به مايع درماني کنيم، قبل از اينکه از دست دادن آب به مرحله خطرناك برسد. 
بنابراين مبارزه تشخيصي ما کسب مهارت براي جدا کردن گوساله ها در مراحل اوليه اي است که از دست دادن آب در گوساله ها بيشتر از آني است که مصرف مي کنند. بنابراين، مايع درماني مي تواند در زمان مناسب براي جلوگيري از مشکلات ايجاد شده بوسيله از دست دادن شديد آب شروع شود. 

مروري مختصر از انواع از دست دادن آب: 

در گوساله هاي سالم، مقادير زيادي از آب بطور منظم به روده باريک ترشح مي شود تا در هضم و جذب مواد مغذي کمک کند. بيشتر اين آب همراه مواد مغذي که هضم و جذب مي شوند، دوباره پس گرفته مي شود. نزديک به 2 برابر کل حجم آب در چرخه هاي بدن حيوان در هر روز وارد لوله گوارشي شده و خارج مي شود.( Costello) 
اما، اگر اين مراحل ترشح و بازجذب کارنکنند، گوساله ، از دست دادن آب را از طريق مدفوع خواهد داشت.

راب کاستلو 3 نوع اصلي براي از دست دادن آب را تشريح مي کند: .

1) نوع افزايش نفوذ پذيري :

 اين مورد معمولاً بوسيله ويروسها( rotavirus, corononavirus) و پروتوزوآها ( cryptosporidia, coccidian) بوجود مي آيد. اين ميکروبها باعث التهاب و صدمه به موکوس روده مي شوند. اين مسئله به آب اجازه مي دهد بيشتر به داخل روده تراوش کند. 

2)ترشح زياد :

 باکتري، توکسينها را توليد مي کنند. اين توکسينها آزاد شدن موادي که آب را به داخل روده مي کشانند، تحريک مي کنند. در ميان گوساله هاي جوان، غالبترين عامل بوجود آمدن اين نوع از دست دادن آب ، باکتري کولي فرم ، بويژه باکتري E.coli مي باشد. 

3)عدم جذب:

 پاتوژنها، مي توانند به لايه داخلي روده هاي بزرگ و کوچک صدمه بزنند.درروده باريک، مقادير کافي آب مي تواند براي افزايش هضم و جذب مواد مغذي ترشح شود. اما، بافت صدمه ديده تنها مي تواند باعث جذب جزئي مواد مغذي و آب شود.اين مخلوط پر حجم درهم با بسياري از مواد مغذي موجود به روده بزرگ مي رود. بعلاوه صدمه به بافت که جذب مايعات را کاهش داده ، مدفوع را شل تر مي کند. براي گوساله ها از دست دادن آب بوسيله همه اين 3 روش، ( عدم جذب، ترشح زياد ، افزايش نفوذ پذيري ) در هر زمان معمول است. 
مورد ديگر اين که وقتي گوساله با هر يک از اين 3 مکانيسم از دست دادن آب شروع به کاهش حجم پلاسما مي کند، بدنش به پلاسما آب اضافه مي کند.اين آب از درون سلولها مي آيد. به عبارت ديگر، حجم پلاسما بصورت هزينه مايعات سلولي حفظ مي شود.( Costello) . 

در مراحل بسيار ابتدايي ،از دست دان آب، ما هيچگونه تغييري نمي بينيم. اما، در از دست دادن شديد آب، بافتها چروک مي خورد، چشمها چروکيده مي شوند و پوست به نظر خشک و چين خورده به نظر مي رسد. 

اخطارهاي عملي براي تشخيص زود هنگام 

شاخص مهم اوليه براي مشکل از دست دادن آب اسهال يا آبکي شدن مدفوع است.

 تمام پرورش دهندگان گوساله در مورد درجات اسهال اطلاع دارند.چه مايعي اسهال است؟ اگر شما مي توانيد اسهال را ببينيد حالتهاي زير را مد نظر داريد: 
1- کپه يا توده: مشکلي به نظر نمي آيد. 
2- كمي شل : بايد دقت بيشتري كرد. 
3- مايع يا آبكي : گوساله حتماً آب از دست داده بود. 
شاخص دوم براي از دست دادن آب تغيير در رفتار خوردن است.

 گوساله اي که بطور معمول با اشتياق شير خود را تمام مي کرد، تغيير مي کند. حالا، او بي ميل است و تمام شير خود را نمي خورد. اين مسئله به ما مي گويد که او را براي اسهال کنترل کنيم – دم کمي کثيف و يا اسهال بسيار آبکي براحتي مشخص مي شوند. 

شاخص سوم براي از دست دان آب تغيير در کل رفتار گوساله است.

بطور نرمال، گوساله ممکن است در زمان تغذيه به سطل شير حمله کند. در زمان سلامت هوشيار است، به اطراف پرش مي کند و مي دود.اما به دنبال ايجاد مشکل کم آبي در بلند شدن کمي آهسته و کند ، مورد خوردن شير بي اشتياق يا اصطلاحاً " خاموش" مي شود. گوشها بلند و جلو نيستند، و وضعيت "کز کرده" دارد. روشني در چشمها از بين مي رود.

آب – كليد مشكل 

مصرف آب، معمولاً بايد براي گوساله ها آزاد در نظر گرفته شود.بويژه در ميان گوساله هايي که بصورت جزئي آب از دست داده اند، در دسترس بودن هميشگي آب مي تواند روشي ازران براي درمان باشد. تنها جايگزين کردن مصرف شير با حجم مشابه محلول الکتروليت براي برگرداندن بالانس مايعات گوساله نبايد مورد توجه قرار گيرد. 

گروه علمي فارميران

بررسي مدفوع گاو شيري



بر اساس سيستم طبقه ي مدفوع گاو شيري در ميشيگان 5 گروه براي دسته بندي مدفوع گاو شيري پيشنهاد شده است در گروه اول مدفوع حالت آبكي مشابه سوپ دارد و پرتابي خارج مي شود . اين حالت در دام اسهال مشاهده مي شود و افزايش نشاسته ، پروتئين يا مواد معدني جيره و نيز كميود فيبر جيره مي تواند اين حالت را ايجاد كند . در گروه دوم مدفوع حالت باران مانند دارد و در برخورد با زمين پخش مي شود و ارتفاع آن از كف زمين كمتر از 2.25 سانتي متر است . اين حالت بيشتر در گاوهاي در حال چرا در مراتع و معمولاً در جيره هاي كم فيبر ديده مي شود . در گروه سوم مدفوع گاو هليم مانند است و ارتفاع آن بين 3.8 تا 5 سانتي متر بصورت حلقه هاي متحد المركز و فرو رفتگي در بخش مياني بوده و در برخورد با زمين صداي تلپ داده و به نوك كفش مي چسبد . در دسته چهارم مدفوع گاو سفت تر و ارتفاع آن از 5 سانتي متر فراتر مي رود . اين حالت بيشتر در گاو هاي خشك و تليسه ها و علوفه اي با كيفيت كم ديده مي شود . در گروه پنجم مدفوع بصورت توده اي سفت بوده و در گاوهايي با جيره هاي علوفه اي طبي و كاه زياد يا نقص هضمي خوراك ديده مي شود . گروه اول نامطلوب و نشان دهنده ي مشكلاتي در سلامتي دام است . در گروه هاي 2.4 جيره متعادل نيست و بايد تنظيم شود .معمولاً مدفوع گاوهاي تازه زا در گروه 2 تا 2.5 ، اوايل شيردهي در گروه 2.5 تا 3 ، اواخر شيردهي در گروه 3 تا 3.5 ، مرحله اول خشكي در گروه 3 تا 4 و گاوهاي مرحله دوم خشكي در گروه 2.5تا3.5 قرار مي گيرد . افزايش پروتئين و يا نشاسته ، كاهش اندازه ذرات غلات جيره سبب تنزل گروه مدفوع گاو مي شود.

رنگ مدفوع گاو تحت اثر نوع خوراك ، مقدار ترشح ، صفرا و نرخ عبور غذا است . 

رنگ مدفوع براي جيره هاي بر پايه مرتع ، سبز تيره ، براي جيره هاي پايه اي علوفه اي خشك ، قهوه اي ، براي جيره هاي بر پايه غلات ، خاكستري ، براي جيره هاي با نرخ عبور كند ، تيره تر و براي گاوهاي داراي خونريزي روده اي كوچك سياه و براي خونريزي ركتوم ، قرمز تا قهوه اي و براي گاوهاي مبتلا به اسهال زرد رنگ است .

 

نويسنده : مهندس حسين دلاور

منبع :نشريه پيك شير 13

 

معیارهای ارزیابی گاو شیری جهت خرید

نشانه هاي عمومي گاو سالم

قبل ا زخريد گاو شيري بايد ازسالم وبيمارنبودن آن اطمينان پيدا كنيد. بايد توجه كنيد كه گاو مورد نظر به طور مرتب واكسينه شده است وكارت بهداشت دارد. يك گاو سالم،‌تحرك كافي،‌چشمان شفاف، درشت و براق،‌موهاي براق و تميز،‌گوش برجسته و سيخ ،‌پوزه صاف و مرطوب و لب هاي گشاده دارد. 

دقت كنيد تا حركت هاي غيرعادي گاو را با تحرك وشادابي آن اشتباه نگيريد . گاو را حركت دهيد تا ازمناسب بودن فاصله سم ها،‌راه رفتن منظم گاو ولنگ نزدن آن،‌ مطمئن شويد. 

ويژگي هاي اختصاصي گاوهاي شيري

1- قد و قامت(اندازه قد) 

خوب است بدانيد كه قد حيوان اثري درشيردهي آن ندارد. ولي گاو كوچك و ضعيف به علت اين كه 
نمي تواند غذاي بيشتري بخورد ودرتلقيح مصنوعي به اسپرم هاي خوب،‌جواب نمي دهد،‌براي نگهداري مناسب نيست. درهرصورت گاوها را به سه دسته تقسيم مي كنند: 

1- قد بلند به ارتفاع 150 تا 5/147 سانتي متر 

2- قد متوسط به ارتفاع 140 تا 5/137 سانتي متر 

3- كوتاه قد به ارتفاع 130 تا 5/127 سانتي متر 

2- عمق بدن 

عمق بدن گاوشيري را با خط كشهاي مخصوص (كوليس) اندازه گيري مي كنند . ولي با ديدن ظاهر گاو نيزمي توان به عمق بدن آن پي برد. به طوري كه هرچه فاصله چاله شير تا آخرين دنده ازقسمت عقبي حيوان بيشتر باشد، آن حيوان غذاي بيشتري مي تواند بخورد و قدرت توليدبالاتري دارد. البته اين صفت رابطه مستقيمي باميزان توليد شير ندارد ولي درعمراقتصادي وتوانايي گاو براي توليد بيشتر اثر دارد. 

3- زاويه دار بودن بدن درمنظر پشتي 

اين صفت به طور مستقيم با شيرواري گاو رابطه دارد. زاويه داربودن يعني هر وقت از عقب حيوان به سمت سرش نگاه كنيم،‌يك زاويه تيز كه درسمت پاياني گردن باريكتر مي شود،‌ببينيم. هرچه اين زاويه تيزترباشد ، دام ازنظر خصوصيت هاي شيرواري،‌وضعيت بهتري دارد. البته بايد توجه داشته باشيد كه نبايد اين صفت را با لاغري گاو اشتباه گرفت. 

زاويه داربودن گاو درمنظر پشتي نشان مي دهد كه اين گاو سروگردن كشيده،‌ دنده هاي برجسته و ظريف وبدني كشيده و موزون دارد. درحقيقت كمر صاف، محكم و قوي،‌گردن نازك و كشيده، نداشتن غبغب وزاويه داربودن گلو موجب به وجود آمدن چنين زاويه اي شده است. 

4- عرض وزاويه كپل 

عرض كپل رابطه مستقيمي با زايمان آسان وبه دنيا آمدن گوساله سالم و درشت دارد. هرچه عرض كپل گاو شيري بيشتر باشد، بهتر است. براي دانستن عرض كپل، كافي است كه فاصله دو استخوان مفصل خاصره راست و چپ گاو را اندازه گيري كنيم. فاصله اين دو، نشان دهنده عرض كپل گاو است. 

نكته مهم 

نكته مهم ديگر اين است كه زاويه كپل گاو بايد يك شيب ملايم از سمت برجستگي مفصل ران به استخوان وركي پايين گاو داشته باشد. براي اندازه گيري اين زاويه بايد به استخوان مفصل ران گاو توجه كنيد وشيب آن را نسبت به محل پين گاو بررسي كنيد . شيب بالاتر و شيب پايين تر براي گاو شيري مناسب نيست و موجب ناراحتي هايي درتوليد مثل وخروج ناقص ترشح هاي رحمي گاو مي شود. همچنين ظريف بودن و يك نواختي دم ازمحل اتصال تا انتها،‌نشان دهنده شيرواري گاو است. 

5- پاها و شكل قرارگرفتن آنها 

- پاهاي جلو 

پاهاي جلو بايد مستقيم وبدون خميدگي به بدن وصل شده باشند و بيش از حد بلند يا كوتاه نباشند. همچنين فاصله دو پا،‌نشان دهنده عرض سينه است. عرض سينه متوسط ويا بيش ازحد متوسط درعمر اقتصادي حيوان وشيرواري گاو اثر دارد. 

- پاهاي عقب 

خوب است بدانيد كه وضعيت دو مفصل خرگوشي گاو درشيرواري آن اثر دارد. به طوري كه هرچه مفصل پاهاي عقب گاو ظريف تر باشد،‌گاو شيروارتر است. به علاوه پاهاي عقب گاو درمنظر پشتي بايد مستقيم و بدون انحراف به داخل بدن وصل باشند. به طوري كه بتوان مستطيلي را بين دو پاي عقب گاو رسم كرد. اگر دو مفصل پاهاي عقب گاو به هم نزديك و پاها و سم ها به بيرون منحرف باشند،‌كمترين ارزش را به آن گاو مي دهند. حال آنكه پاها بايد بدون انحراف و مفصل هاي خرگوشي بايد با ران،‌ پاها و سم ها، موازي باشند. 

اگر پاهاي گاو را از پهلو نگاه كنيد بايد مفصل هاي خرگوشي پاهاي عقب داسي شكل باشند. البته بايد توجه كنيد كه گاهي ممكن است گاو به دليل اشكال درلگن ويا عفونت،‌ سم ها و پاهاي خود را به داخل كج كند. بنابراين نبايد اين موضوع را با خميدگي داسي شكل پاهاي عقب اشتباه گرفت. 

6- ارتفاع پستان عقبي 

اين ارتفاع نشان دهنده ظرفيت توليد شير درگاو است. براي بررسي اين صفت كافي است فاصله زير فرج دام را تا محل اتصال پستان به بدن گاو اندازه بگيريد. هرچه اين فاصله كمتر باشد، بهتر است. 

7- عمق پستان 

عمق پستان يعني بررسي وضعيت كف پستان (به غير از نوك آن) با مفصل خرگوشي پاهاي عقب. البته درست است كه هرچه پستان بزرگتر باشد،‌شير بيشتري را درخود جاي مي دهد،‌ولي يك پستان با عمق بيشتر(حجيم تر)زودتر به زخم و ورم پستان آلوده مي شود. 

بنابراين دربررسي اين صفت بايد به سن دام توجه كرد. به طوري كه هرچه سن دام بالاتر رود، عمق پستان بيشتر مي شود. درتليسه ها بايد كف پستان نسبت به مفصل خرگوشي،‌حدود 3 انگشت(5 سانتي متر)بالاتر قرار گرفته باشد. 

8- نگه دارنده پستان ها(ليگامان ها) 

نگه دارنده ها درحقيقت رباط هاي وسطي محفظه پستان هستند. اين رباط ها چنان درمنظره پشتي قرارگرفته اند كه به نظر مي آيد محفظه پستان به دو قسمت تقسيم شده است . رباط ها درحقيقت نگه دارنده هاي اصلي واوليه پستان هستند.همچنين عامل مهمي درنگه داشتن پستان درمحل اصلي خود هستند. اگر نگهدارنده پستان ضعيف باشد،‌پستان به حالت شل و پاندولي درمي آيد. درنتيجه طول عمر اقتصادي گاو كم مي شود . بنابراين هنگام خريد يك گاو شيري بايد توجه داشت كه درمنظره پشتي درحالي كه پستان پرازشير است ، وسط پستان گاو ، خط وجود داشته باشد. همچنين اين خط و شكاف بين پستاني،‌عميق و سراسر پستان را فراگير باشد. 

9- عرض پستان 

هرچه عرض پستان گاو بيشتر باشد، دام قدرت شيرواري بهتري دارد. همچنين طول عمر اقتصادي آن نيز زياد است. براي بررسي اين صفت،‌درمحل اتصال پستان به بدن وبرگشتگي موهاي دو طرف پستان، فاصله دو طرف پاهاي آن را اندازه گيري مي كنند. توجه كنيد كه هنگام بررسي اين صفت نبايد گاو بدشكل ايستاده باشد وپاهاي عقب آن ازهم باز باشد. 

10- اندازه سرپستانك ها 

يكي ازمواردي كه بايد هنگام خريد گاو شيري بسيار به آن توجه شود ،‌اندازه سرپستانك هاي گاو است. براي بررسي آنها بايد طول سرپستانك و وضعيت آنها را از جلو وعقب وپهلوي حيوان اندازه گيري كرد. چند حالت غير طبيعي درپستانك وجود داردكه بايد به آنها توجه كرد. اين حالت ها عبارتند از: 

الف- پستانك ها نبايد به شكل پستانك هاي بز باشند وبه اصطلاح بزي نباشند. 

ب- پستانك هاي خيلي قطور به درد شيردوشي نمي خورند. 

ج- سوراخ پستانك ها نبايد بيش از حد ريز و يا گشاد باشند. 

اندازه مناسب براي سرپستانك هاي جلو حدود 5 تا 6 سانتي متر وبراي سر پستانك هاي عقب 4 تا 5 سانتي متر است . يعني بايد سر پستانك هاي جلو كمي بلندتر ازسرپستانك هاي عقب باشد. علاوه براندازه پستان ،‌ بايدتوجه داشت كه پستان هاي گاو شيري ورم كرده و گرم تر از حد معمول نباشد. همچنين رنگ آن غيرعادي وزخمي نباشد. اگر به گاو مشكوك هستيد،‌كمي از شير آن را دريك فنجان،‌ظرف يا پارچه سياه بدوشيد وبررسي كنيد تا مواد ريز خارجي و غيرطبيعي درآن ديده نشود. به اين روش،‌آزمايش فنجان سياه گفته مي شود. زيرا درپارچه يا ظرف سياه، عامل هاي ريز حاصل ازفعاليت باكتري ها و ميكروب ها به سادگي ديده مي شوند. 

11- محل قرارگرفتن سرپستانك هاي جلو و عقب 

هنگام بررسي اين صفت بايد به شكل قرارگرفتن نوك پستانك ها و محل آنها نسبت به محفظه پستان دقت كرد. اگر سرونوك پستان ها بيش از حد به هم نزديك ويا ازهم دور باشند،‌غير طبيعي است. 

براي بررسي محل قرارگرفتن سرپستانك ها بايد كل پستان گاو را به 4 قسمت تقسيم كنيم. به طوري كه نوك هرپستان بايد دروسط هريك از اين 4 قسمت قرارگرفته باشد. همچنين فاصله نوك پستان ها نسبت به هم مساوي ومتناسب باشد.

منبع : نشريه فني شركت تعاوني كشاورزي گاوداران صنعتي خراسان


 تب شير در گاو



تب شير يک بيماري متابوليکي است که قبل از زايمان يا به هنگام زايمان اتفاق مي افتد، و با کاهش سريع غلظت کلسيم پلاسما مشخص مي شود که به دليل از دست رفتن نسبتا سريع کلسيم پلاسما براي تشکيل آغوز ايجاد مي شود. براي مثال گاوي که 10 ليتر آغوز توليد مي کند، در حدود 23 گرم کلسيم را در يک دوشش از دست مي دهد. اين مقدار، 9 برابر ميزاني است که در مخزن پلاسمايي گاو وجود دارد. کلسيمي که از مخزن پلاسمايي خارج شده است، بايستي با افزايش جذب روده اي يا آزاد سازي کلسيم استخواني يا هر دو جايگزين شود. در طول دوره خشکي، احتياجات کلسيم گاو حداقل مي باشد و شامل مصرف کلسيم توسط جنين و کلسيم اندوژنوسي در مدفوع است، که حدود 10 - 10 گرم در روز مي باشد، لذا مکانيسم لازم براي جايگزين کردن کلسيم پلاسما غير فعال است. ليکن، هنگام زايمان، گاو بايد بيش از 30 گرم کلسيم را در روز به مخزن کلسيم وارد کند.
در نتيجه بيشتر گاوها متعاقب نياز ناگهاني به کلسيم در هنگام زايمان، در روز اول بعد از زايمان تا زماني که روده و استخوان به تقاضاي کلسيم مورد نياز براي شيردهي عادت کند، علايمي از هيپوکلسيمي را نشان مي دهند. در بعضي از گاوها، مصرف کلسيم براي شيردهي موجب مي شود که غلظت خارج سلولي و پلاسمايي کلسيم به حدي تنزل يابد که وظيفه عصبي - عضلاني آن مختل شده و موجب بروز علايم کلينيکي تب شير شود.
تا هنگام عادت کردن گاوها به مکانيسم انتقال روده اي و استخواني از کلسيم، از تزريق وريدي کلسيم (8 تا 10 گرم) استفاده مي شود و اگر درمان صورت نگيرد، حدود 60 تا 70 درصد گاوها مي ميرند.

عوامل زمينه ساز براي ابتلا به تب شير:
نژاد: بعضي نژادها مانند نژاد جرسي، سفيد و قرمز سوئدي و جزيره کانال مانش به تب شير حساس ترند.
سن: با افزايش سن گاو، وقوع تب شير نيز افزايش مي يابد.
جيره: امروزه مشخص شده است که دست کاري و تغيير ميزان کلسيم و فسفر جيره بر وقوع تب شير موثر است.

علائم تب شير: واژه تب شير اصطلاح صحيحي نيست زيرا در اين بيماري، درجه حرارت بدن طبيعي بوده، و گاهي کمتر از حد طبيعي هم مي باشد. عمده ترين علائم تب شير شامل کاهش اشتها، کاهش فعاليت دستگاه گوارش، بي اعتنايي به محيط، حساسيت بيش از حد، تيره گي و فرورفتگي بيش از حد چشم ها و ضعف دست و پا مي باشد. با پيشرفت بيماري، گاو قادر به ايستادن نبوده و روي جناغ سينه اش دراز مي کشد، ستون فقرات گاو به شکل S در مي آيد و سرش را روي پهلويش قرار مي دهد. يکي از علايم ديگر، سردي بيش از حد نوک گوش هاي گاو است که به ويژه براي اشتباه نگرفتن بيماري تب شير با کتوز مي تواند مفيد باشد. از ديگر علايم آن عدم دفع ادرار و مدفوع است. لازم به ذکر است که در صورت عدم معالجه درصد بالايي از گاوها تلف مي شوند. گاوي که از تب شير رنج مي برد در حالت گرفتگي عضلاني دراز کشيده، ماهيچه هايش تحليل رفته و موجب ناتواني او از برخاستن مي شود و سرانجام رباط ها و تاندون ها قطع شده و در بعضي موارد شکستگي استخوان گزارش مي شود که معمولا ناشي از کوشش حيوان براي برخاستن است.

درمان تب شير: 
1- تزريق وريدي محلول هاي کلسيم نظير بروگلوکونات 23 درصد کلسيم که براي هر گاو تزريق 400 تا 800 ميلي ليتر رايج است. تزريق وريدي ترجيح داده مي شود چون واکنش سريع تر مي باشد. در صورتي که گاو هنوز بر روي پاهاي خود ايستاده و نگراني از ايست قلبي وجود داشته باشد مي توان از تزريق زير جلدي هم استفاده کرد. بهترين توصيه اين است که نيمي از محلول به صورت تزريق وريدي و بقيه محلول به شکل زير جلدي استفاده شود. به علاوه، در حدود 25 درصد گاوهايي که بهبود مي يابند دوباره مبتلا مي شوند و نياز به درمان دوباره دارند. همچنين گاوهايي که بهبود يافتند توليد کمتري دارند و به بيماري متابوليکي و عفوني حساس ترند
2- دست کاري جيره و درمان هورموني که هميشه قابل دسترس نيست.
3- تجويز دهاني مقادير بالاي نمک هاي کلسيمي نظير کلريد کلسيم.
پيشگيري از تب شير: در بين روشهاي مختلفي که براي کنترل تب شير استفاده مي شود، بيشترين پيشرفت و بهبود با برنامه هاي مديريت جيره غذايي حاصل شده است. حتي اخيرا تلاش هايي بر روي دستکاري سطوح کلسيم جيره براي کنترل تب شير متمرکز شده است، ليکن نتايج حاصل از آن به جز در مورد جيره هايي با تراکم بسيار پايين کلسيم متفاوت بوده است(10 - 8 گرم در روز).
جهت کاهش وقوع تب شير، جيره گاو خشک بايستي روزانه 60 تا 80 گرم کلسيم و 30 تا 35 گرم فسفر براي گاوهاي نژاد بزرگ تامين کند. گاوهاي نژاد کوچک بايد 80 درصد اين مقادير را دريافت کنند. اگر طي دوره خشک مصرف کلسيم و فسفر در اين محدوده حفظ شود، گاو با سهولت بيشتري مي تواند در شروع مرحله شيردهي کلسيم از دست رفته براي توليد شير را جبران نمايد. مصرف زياد کلسيم هنگامي اتفاق مي افتد که يونجه علوفه اصلي در دوره خشک باشد. يونجه داراي 11 گرم کلسيم در هر کيلوگرم ماده خشک است. جهت تثبيت مصرف کلسيم در حد مطلوب در جيره گاو خشک، يونجه بايستي به 5 تا 7 کيلوگرم در روز محدود شود. امکان تغذيه اين مقدار يونجه مشروط به تغذيه منبع فسفري است که فاقد کلسيم باشد( نظير منو سديم فسفات يا منو آمونيوم فسفات). منابع مواد معدني تجاري را جز به هنگام اطمينان از وجود نسبت صحيح کلسيم - فسفر نبايد مورد استفاده قرار داد. سيلوي ذرت داراي مقادير همساني از کلسيم و فسفر است. تغذيه سيلوي ذرت ممکن است که موجب کمبود کلسيم و فسفر شود، لذا بايستي با منابع کلسيم و فسفر تکميل شود. جايگزين کردن گراس به جاي يونجه نيز مصرف کلسيم را کاهش مي دهد.
تغذيه گاوها با يک جيره ويژه داراي کمبود کلسيم(کمتر از 11 گرم) به مدت 4 تا 8 روز پيش از زايمان، مي تواند تب شير را از 50 تا 70 درصد در گاوهاي حساس به اين عارضه کاهش دهد. در اين صورت پيش بيني دقيق زايمان ضروري است زيرا تغذيه جيره هاي داراي کلسيم کم، ذخاير کلسيم را تهي خواهد ساخت. تغذيه جيره کم کلسيم پيش از زايمان، سيتم هورموني مربوط به کلسيم را در گاو تحريک مي کند.
منبع: ناهنجاريهاي متابوليکي در گاو / دکتر غلامرضا قرباني



آنستروس و استروس در گاوهاي شيري

تعيين دقيق ،درست و موثر فحلي در گاو شيري از مهمترين اجزا يك برنامه مديريت توليد مثلي در صنعت گاوشيري است . استروس (estrus=heat) يا فحلي دوره اي است كه حيوان ماده به حیوان نر اجازه جفت گيري مي دهد وآنستروس دوره اي است كه فحلي در دام بروز نمي كند .تشخيص نادرست فحلي گاوداران از عوامل اصلي اختلاف در برنامه هاي توليد مثلي يك گله مي باشد . مشاهده انفرادي گاوها در زمان فحلي به دليل زير مشكل مي باشد : 

تخمدان گاو عمل منظمي ندارد ووجود اشكال درچرخه توليد مثلي (فحلي )باعث ايجاد آنستروس گاو مي شود . همچنين مشاهدات كم دقت پرورش دهندگان با عث تشخيص نادرست گاوهاي فحل مي شود كه دليل دوم متداول تر مي باشد . سطح گستردگي اين مشكلات در بين گاوها متفاوت است . درصد گاوهايي كه تا 60 روزگي فاقد چرخه نرمال فحلي مي باشند دامنه اي كمتر از 5 درصد تا بيش از 20 درصد دارند و درصد خطا (شكست ) در دوره فحلي دامنه اي از (15 › )تا (60 › ) درصد دارند . 

تشخيص مشكل (معضل) :

ثبت معاينات دامپزشك در مورد تخمدان هاي گاو در تعيين مشكل بسيار مهم مي باشد .معاينات حداقل هر ماه يك بار انجام مي شود . به طوري كه براي تعيين آنستروس يا خطاي فحلي ثبت تاريخ نخستين فحلي و مشاهدات صورت گرفته ضروري مي باشد . اگر در گله اي اين ركورد وجود نداشته باشد يا توليد كننده اقدام به ثبت اطلاعات نكرده باشد جمع آوري و ثبت اطلاعات قدم اول در شناسايي مشكل مي باشد . هر چند كه جمع آوري اين اطلاعات براي انجام مقايسات درست و معني دار 6 تا 9 ماه طول مي كشد . ركوردهاي گرفته شده از دوسوم گله (كل گله )جمع آوري ميشود .

آنستروس (anestrus) :

تشخيص گاوهايي كه داراي كيست تخمداني مي باشند ، اگر بيش از 15 درصد گله داراي كيست باشد براي رفع مشكل بايد اقدام جدي نمود بر اساس داده ها و اطلاعات ثبتي در مورد معاينات گاوها ، هر دام را تا 90روز بعد از زايش بايد آزمايش نمود . معاينات هر ماه يك بار انجام مي شود درصد گاوان (قبل تا از 60 روز پس از آبستني ) كه تا 60 روزگي فعاليت تخمداني نشان مي دهند محاسبه و بررسي مي شود . اگر بيش از 10درصد دام هاي گله اي ، فعاليت تخمداني نداشته باشند ( نسا روز 60 پس از زايش ) داراي يك مشكل مي باشند . اگر معاينات 2 بار در ماه انجام شود درصد گاوان مورد معاينه و مورد ارزيابي قرار گرفته به همراه نتايج آن قبل تا 35 روزگي و 45روزگي مشخص مي گردد .به طوري كه در يكي از معاينات عدم فعاليت تخمدان مشخص مي شود . گله اي كه بيش از 35 درصد دام هايش تا روز 35 آبستني مواجه با عدم فعاليت تخمداني شود و يا وجود بيش از 5 درصد دام هاي غيرفحل تا روز 45 آبستني ،نشان از يك معضل در آنستروس مي باشند . 

اگر معاينات بيش از دو بار در ماه صورت بگيرد درصد دام هاي معاينه شده و نتايج آنها در تاريخ هاي قبل از 24 ،32و40 روز بعد از زايش ذكر ميشود به طوري كه حداقل يك معاينه براي تست فعاليت تخمداني دام انجام مي شود . در گله هاي نرمال ، 50 درصد گاوان تا روز 24 داراي فعاليت تخمداني بوده و براي زمان هاي ديگر بيش از 70 و 95 درصد ذكر شده است . 

 

متوسط روزهاي بعد از زايش در گاوهاي نرمال(Britt.j.etal j.Anim.sci.39:915 -919) 

متوسط 

24

38

روز بعد از زايش (1) در هنگامي كه 95 در صد گاوان فعالند . 

40 روز 

63 روز

هنگامي كه 70 درصد گاوان داراي فعاليت مي باشند . 

32 روز 

50 روز

نوع فعاليت 

فعاليت تخمداني (2) 

فعاليت فحلي (3) 

خطاهاي فحلي

كيست تخمداني 

محاسبه تعدادروزاز زايش تا مشاهده فحلي نخست در گاو در تشخيص خطا بسيار موثراست . 

تعيين متوسط (ميانگين ) روزها تا نخستين فحلي و درصد گاواني كه فحلي آنها قبل از 50 و 63 روزگي (بعد از زايش )مشخص شده است . بيش از 70 درصد گاوان فحل تا 50 روزگي و بيش از 95 درصد گاوان تا 63 روزگي تعيين وضعيت مي گردند . به طوري كه اگر تعداد روز تا فحل نخست بيش از 50 تا 63 روز باشد وجود يك مشكل در فحلی گله حتمي مي باشد . تغذيه ناكافي و عفونت رحمي 2 دليل عمده در ايجاد آنستروس گله گاوان شيري است و انرژي در اين ميان اهميت ويژه اي دارد . همچنين توجه به جفت ماندگي ، تيپ و مساله زايش ، سخت زايي Dystocica در گله ضروري مي باشد . 

منبع : دامدار شماره 154

 Anestrus and Detection 

ADIS , Varner ,M ,A. 

مترجم : مهندس احمد صلاحي همداني 

 

نكات كاربردي در مديريت تغذيه اي گاوهاي شيري

گاوها را بر اساس مرحله ی شیرواری یا میزان تولید كه دسته بندی نموده و و بر اساس نیازهایشان تغذیه نمایند . در طول سال از برنامه ی تغذیه ای كه اقتصادی و متعادل شده باشد و بتواند نیازهای حیوان را برآورده نماید استفاده كنید

مدیران موفق واحد های تولید دامی با عجین نمودن هنر و تجربه ی گذشتگان با علوم پیشرفته ی تغذیه ای امروزی كه آمیزه ای جالب توجهی را تحت عنوان مدیریت تغذیه ای به وجود آورده اند كه با كاربرد علمی این برنامه ها در مزارع دامپروری و با سود آورنمودن این بخش تولیدی برای سرمایه گذاران این واحد ها كه زمینه ی مطمئنی در رابطه با تضمین اقتصادی فعالیتشان فراهم می آورند . مدیران مذبور عمده علت موفقیتشان را علم وعلاقه به زمینه ی مورد فعالیت و تحت نظر گرفتن نكات ریزی می دانند كه اگر چه ساده و عملی هستند ولی اغلب از دید افراد پنهان مانده و یا به مورد اجراگذاشته نمی شوند . در ذیل به تعدادی از آنها كه می توانند در زمینه ی تغذیه كاربردی گاوهای شیری مفید و سودمند باشند كه اشاره می شود : 

 

نكات عمومی در تغذیه گاوهای شیری :

 

1- گاوها را بر اساس مرحله ی شیرواری یا میزان تولید كه دسته بندی نموده و و بر اساس نیازهایشان تغذیه نمایند . 

2- در طول سال از برنامه ی تغذیه ای كه اقتصادی و متعادل شده باشد و بتواند نیازهای حیوان را برآورده نماید استفاده كنید .

3- جهت مصرف حداكثر میزان خوراك اختصاصی كه خوش خوراكی جیره مد نظر بوده و برای این منظور از اقلام خوراكی متنوع و با كیفیت خوب استفاده نمایید . 

4- دستگاه گوارش گاوها از قسمت های بسیار فعال بدن هستند برای كار بهتر این دستگاه از دادن مواد معین غافل نباشید . 

5- دفعات خوراكی دادن به گاوها را تنظیم نموده و مطابق برنامه عمل نمایید .

6- گاوها علاقه خاصی به استفاده از علوفه های تازه و آب دار دارند كه در صورت در دسترس و ارزان بودن در تغذیه ی آن را به كار ببرید .

7- تركیبات مواد مغذی اقلام خوراكی متنوع و متغییر است . با آنالیز آزمایشگاهی آنها از اجزای مواد مغذی جیره ی فرموله شده اطمینان حاصل نمایید . 

8- آب تمیز كه سالم و گوارا به صورتی دائمی در اختیار گاوها قرار دهید 

 

9- شرایط محیطی مناسبی به خصوص در فصول تابستان و زمستان برای گاوها فراهم نمایید .

10- هر گونه تغییری در جیره ی غذایی را به تدریج به انجام برسانید .

11- از جیره های مخلوط استفاده كنید (كنسانتره –علوفه )

12- ضمن خشبی بودن علوفه ی مصرفی كه قلعه های خرد شده علوفه ریز باشد . 

13- تدابیر لازم جهت به حد اقل رسانیدن تلفات خوراك را به عمل آورید .

14- جهت اطمینان از میزان كافی خوراك مصرفی در جیره حد اطمینان را مد نظر بگیرید . 

15- ضمن اختصاص دادن گارگران دلسوز و وظیفه شناس جهت رسیدگی به تغذیه گاوها كارگران این بخش را به دفعات عوض نكنید . 

16- تغذیه از موارد بودار را در 5/0 تا 2 ساعت قبل از شیر دوشی یا بعد از شیر دوشی به انجام رسانید 

17- علوفه را به مدت طولانی ذخیره ننموده و در موقع مصرف از عدم وجود كپك و قارچ زدگی و اجسام خارجی مطمئن شوید . 

18- برای مقابله با عوارض مصرف جسم خارجی احتمالی مگنت یا آهن ربا به حیوان بخورانید .

19- برنامه ی مبارزه با انگل ها به خصوص انگلهای دستگاه گوارش را با جدیت پی گیری كنید .

20- در موقع استفاده از جیره های حاوی ذرات ریز یا آردی به منظور بازده بهتر خوراك مصرفی و جلوگیری از ضایعات تنفسی از مواد خیس كننده و چسباننده نظیر چربی یا ملاس استفاده كنید . 

تغذیه ی دوره ای گاوهای شیری : 

تغذیه ی دوره ای یا مرحله ای عبارتست از طراحی برنامه های تغذیه ای گاوها براساس میزان تولید – مصرف غذا – تغییر وزن بدن و زایمان . 

ترتیب تولید در گاوهای شیری به صورت زیر می باشد : 

1- دوره ی اوج شیر دهی 

2- دوره ی افزایش اندوخته های بدن (افزایش وزن ) . 5و4- دوره ی خشك (2 ماه پایانی آبستنی ) 

بر اساس پنج مرحله تولید حیوان به شرح زیر می باشد : 

1- از هنگام زایمان تا 80 روز بعد از آن 

2- 80 تا 200 روز بعد از زایمان 

3- 200 تا 305 روز بعد از زایمان 

4- 45 تا 60 روز قبل از زایمان 

5- گروه گاوهای كه دوره خشكی آنها رو به اتمام است با توجه به این مراحل برنامه های تغذیه ای اختصاصی جهت تولید بیشتر و نگهداری سالم گاوهای شیری اعمال می گردد :

1- برنامه های تغذیه ای در مرحله اول تولید : 

پس از زایش تولید شیر به سرعت افزایش می یابد و در 6 تا 8 هفته به بیشترین مقدار می رسد اما مصرف غذا نسبت به نیازهای تولیدافزایش نمی یابد به گونه ای كه بیشترین مقدار مصرف ماده ی خشك 12 تا 15 هفته پس از زایش خواهد بود از این رو بیشترین ماده گاوهای شیرده برای 8 تا 10 هفته در حالت تعادل منفی انرژی خواهند بود . گاوهای پر شیر احتمالاً تا هفته ی بیستم و یا بیشتر در تعادل منفی انرژی خواهند بود . 

گاو شیر ده كمبود انرژی دریافتی برای تولید شیر را از اندوخته های بدن تامین كرده و در این دوره از وزن آن كاسته می شود دوران بحرانی تغذیه ی گاوهای شیر ده از زمان زایش تا اوج شیر دهی است . هر كیلوگرم افزایش شیر در این دوره 200 كیلوگرم شیر بیشتر در كل دوره ی شیر دهی را در پی خواهد داشت . 

در این دوره رعایت نكات ذیل ضروری است : 

- از تغییرات ناگهانی و سریع جیره كه موجب ناراحتی های گوارشی می شود خود داری نموده و تغییرات تدریجی را دست كم دو هفته پیش از زایش آغاز نمایید . 

- از افزایش كنسانتره تا موقع برطرف شدن تنش های مربوطه به زایش خودداری نموده و سطح آن را در حدی نگهدارید كه گاو شیر ده با دریافت حداقل مقدار ADF (18 تا 19 درصد ) ضمن بر خورداری از سلامتی دستگاه گوارش شیر با كیفیتی نیز تولید كند . میزان مصرف كنسانتره نباید بیش از 5/2 درصد وزن بدن باشد . تعداد دفعات تغذیه ای كنسانتره باید افزایش یافته و هر بار با مقدار اندكی كنسانتره تغذیه شود . 

- دقت كافی در مورد تامین مواد مورد نیاز گاو شیر ده و نسبت صحیح آن با انرژی كه میزان قابل توجهی از آن از اندوخته های چربی بدن تامین می شود اعمال نمایید در این مرحله از مواد ازته ی غیر پروتیینی با تجزیه ی كم در شكمبه استفاده كنید . 

- با استفاده از علوفه های مرغوب و باكیفیت خوب و عوامل اشتها آورمصرف ماده ی خشك را افزایش دهید . 

- سعی كنید علوفه های مورد تغذیه به قطعات ریز خرد نشوند و در صورت الزام از چنین علوفه هایی برای حفظ تعادل PH شكمبه و كاهش اسیدوز و دیگر ناراحتی های گوارشی بافرهای شیمیایی نظیر بی كربنات سدیم استفاده كنید . 

- عوامل استرس زا نظیر واكسیناسیون سم چینی حمام ضد كنه و..... را به بعد از سپری شدن اوج شیر دهی موكول كنید . 

- استفاده از مكمل نیاسین كه ممكن است از دوره ی خشك آغاز شده باید برای گاوهای پر شیر ادامه یابد در این حالت مصرف غذا احتمالاً بیشتر و احتمال بروز كنیوز كمتر خواهد بود .

- با تغذیه ازمكمل های پر انرژی نظیر چربی و ملاس مصرف انرژی را بالا ببرید . 

2- مدیریت تغذیه ای در مرحله دوم شیر دهی :

در این دوره گاو مرحله حساس پیك (peak) با حداكثر تولید را سپری كرده و واكنش های حیوان به حالت عادی برگشته و می تواند در صورت برخورداری از جیره ی متوازن توانایی های تولیدی خویش را بروز دهد . در این مرحله مدیریت گاوداری گاوهای مورد نظر را از لحاظ وضعیت بدنی بررسی نموده و در صورت برخورد با موارد غیر عادی نظیر رشد بی رویه گاوها و یا لاغری بیش از حد آنها درصدد اصلاح جیره بر آیید . 

3- مدیریت تغذیه ای در مرحله آخر شیر دهی :

مدیریت تغذیه ای گاوهای شیرده در این مرحله آسان تر از مراحل دیگر است زیرا در این مرحله مصرف مواد غذایی بیشتر از نیازهای تولید شیر بوده تولید شیر رو به كاهش است . 

نكاتی كه مد نظر مدیریت گاوداری باید باشد عبارتند از: 

- كاهش وزن ایجاد شده در آغاز دوره ی شیر دهی باید به گونه ای جبران شود كه گاودر آغاز دوره ی خشك از وزن مناسبی برخوردار باشد . 

- حداكثر كوشش در رابطه با تداوم شیر دهی در حد امكان به عمل آید . 

- تلیسه های جوان نیازهای ویژه ای برای رشد دارند . بنابر این برای ایجاد رشد در تلیسه 2 ساله 20 درصد و برای تلیسه های 3 ساله 10 درصد از مواد غذایی بیشتر از تعداد مورد نیاز برای نگهداری منظور شود . 

- با توجه به تقاضای كم مواد مغذی می توان نسبت علوفه به كنسانتره را افزایش داده و با استفاده از تركیبات ازت دار غیر پروتئینی هزینه های غذایی را كاهش داد .

- جهت خشك كردن گاوها در پایان این مرحله میتوان غذا و آب مصرفی را محدود نمود .

4- مدیریت تغذیه ای گاوهای خشك :

به منظور آماده سازی گاو برای شیر دهی بعدی باید یك دوره ی خشك در نظر گرفته شود . با در نظر گرفتن یك دوره ی خشك 60 روزه تولید شیردهی بعد برای بیشتر ماده گاوها بهینه خواهد بود . .اگر دوره ی خشك كمتر از 40 روز باشد بافت پستان زمان كافی برای بازسازی نداشته و در نتیجه تولید شیر در شیر دهی ایده آل نخواهد بود . اگر دوره ی خشك بیش از 70 روز باشد گاوبیش از اندازه چاق می شود درحالی كه تولید شیر در شیر دهی بعد بیشتر نبوده و دشواری چاقی نیز در پی خواهد آمد . گفته می شود كه بازدهی مصرف انرژی برای بافت سازی به هنگام شیر دهی بیشتر از دوره ی خشك است از این رو باید كوشش كرد كه كاهش وزن گاو در هفته های پایانی شیر دهی جبران گردد . بدین ترتیب افزایش وزن ماده گاو در دوره خشك بیشتر مربوط به رشد جنین خواهد بود . 

مواردی كه در این مرحله در زمینه تغذیه ی گاوها در نظر می باشند عبارتند از : 

- مصرف كلسیم باید به كمتر از 100 گرم در روز محدود شود و هم زمان فسفر كافی در اختیار گاو ها قرار گیرد ( 35 تا 40 گرم فسفر در روز برای نژادهای بزرگ) كلسیم بیشتر به ویژه اگر جیره از نظر فسفر كمبود داشته باشد احتمال بروز تب شیر را افزایش خواهد داد . 

- اگر علوفه كمبود سلنیوم دارد باید روزانه 3 تا 5 میلی گرم سلنیوم به علوفه اضافه كرد . اگر مصرف ویتامین E در خوراك زیاد نباشد موجب جفت ماندگی می شود . 

- از تغذیه ی زیاد مواد معدنی باید خودداری كرد (به ویژه مخلوط بافر های نمك های سدیم ) و مصرف نمك طعام را باید به حداكثر 28 گرم در روز محدود نمود .

مصرف زیاد نمك موجب نگهداری آب در بدن و ایجاد خیز یا ادم در برخی گاوها به ویژه تلیسه های شكم اول می شود .

منبع :سايت دام آوران ايران 



مزيت جايگاه فري استال

مزيت جايگاه فري استال :

1- بهره وري مصرف خوراك

2- افزايش ضريب سلامت دام 

3- افزايش زمان استراحت و نشخوار دام در حال دراز كش

4- كاهش صدمات پستان 

5- كاهش بارميكربي شير

6- كاهش لنگش در گله

7- كاهش تعويض هزينه هاي بستر

اندازه هاي مهم:

1- عرض فري استال 120-140

2- ارتفاع ميله گردني تا روي بستر 115سانتي متر

3- ارتفاع بستر از سطح زمين (بدون پوشش)22 سانتي متر

4- تخته سينه كه زير ميله گردني و بطور مورب نصب مي شود10 سانتي متر

5- فاصله ميله گردني تا ابتداي چاله كود يا راهرو 175 سانتي متر.

6- فاصله بيروني لوپ تا ابتداي چاله كود يا راهرو 16 تا 24 سانتي متر

7- بستر از مواد جاذب الرطوبه و خشك (ماسه خيلي خوب است ) با شيب 3 تا4 در صد


 

تغذيه گاو خشك و انتقالي



گاوهاي تازه زا بايد با مشكلات متابوليكي كم، زايش نمايند. 
-همچنين گاوهاي تازه زا بايد تا جايي كه ممكن است در كوتاه ترين زمان به صورت خوراك خورده و مشكلات متابوليكي تحت باليني ( مزمن ) كمي داشته باشد. 

 

 دوره Far-off ( خشکي 

اهداف دوره Far-off خشكي شامل : 

 - حفظ نمره وضعيت بدني

- حفظ ذخائر پروتئيني و عضلاني

- نوسازي ديواره شكمبه و فراهم كردن ويتامين ها و مواد معدني مورد نياز مي باشد. 


طي دوره Pre-fresh مواد مغذي مورد نياز افزايش يافته در حالي كه ماده خشك مصرفي كاهش مي يابد. غلظت مواد مغذي جيره بايد افزايش يابد. توازن مواد معدني جيره در اين دوره مهم مي باشد. نياز است ميكروب هاي شكمبه و پرزهاي شكمبه نيز براي سطوح بالاتر كنسانتره آماده باشند. در اين دوره خوشخوراكي جيره مهم است. 
انرژي مورد نياز يك گاو تازه زا معمولا بيشتر از انرژي تأمين شده مي باشد. هر اقدام جهت كاهش (درجه) كتوز مزمن، به افزايش ماده خشك مصرفي، افزايش شير توليدي و توليد مثل بهتر منجر خواهد شد. به ويژه گروه هاي گاو تازه زا به توليدكننده كمك ميكند تا زمان مصرف علوفه با كيفيت بالاتر و افزودنيهاي خوراكي را براي گاوهايي كه بيشترين پاسخ را دارند برنامه ريزي نمايند. افزودني هاي خوراكي گاو تازه زا شامل پروپيونات كلسيم، كولين، نياسين و كشت مخمر مي باشد. 
افراد بسياري فقط يك هدف براي گاو تازه زا دارند، آن ها مي خواهند دامپزشك را دور نگه داشته و خودشان نيز از گاو نگهداري نكنند. 
هدف اصلي مشاهده جفت ماندگي ، كتوز حاد و تب شير كم و يا جابجايي شيردان خوب است . 
اما توليد بالاتر تنها به شرطي تأمين مي شود كه ما براي گاو تازه زا اهداف بيشتري در نظر بگيريم. آن ها بايد تا جايي كه ممكن است زود، و به مقدار زيادي خوراك بخورند و داراي مشكلات متابوليكي تحت باليني كمي باشند. 

 

اهميت گوساله زايي گاو براي توليد شير 
تعدادي از توليدكنندگان اهميت كمي به بيماري هاي متابوليكي مي دهند، زيرا آن ها با گاو تازه زا براي مدت طولاني سروكار ندارند. هر چند، آنها نمي توانند تشخيص دهند، ولي مشكلات مزمن ( تحت باليني ) مي تواند به توليد شير آسيب وارد نمايد. پيش بيني مي شود كه 50 درصد گاوها داراي تب شير مزمن در روز زايش مي باشند. اين مسئله گاو را به كمتر خوردن و ايجاد ساير مشكلات سلامتي مستعد مي كند. بيشتر گاوهاي پرتوليد، كتوز مزمن را تجربه كرده اند. كاهش شدت كتوز مي تواند باعث شود كه گاو حوراک بيشتري خورد ه و 5/45 تا 7/47 كيلوگرم شير در روز و شايد بيشتر توليد نمايد. 
 

تغذيه و مديريت گاو Far-off 
دوره Far-off از روز 60تا21 پيش از زايش را شامل مي شود. اهداف دوره Far-off شامل حفظ و نگهداري وضعيت بدني، حفظ ذخاير پروتئيني و عضلاني، نوسازي ديواره شكمبه و فراهم كردن ويتامين ها و مواد معدني مورد نياز مي باشد. 

 

مصرف 
براي گاوهاي Far-off ، ماده خشك مصرفي مورد انتظار 2/2-2 درصد از وزن بدن مي باشد. بنابراين يك گاو 614 كيلوگرم مي تواند 6/13-3/12 كيلوگرم ماده خشك را در هر روز مصرف نمايد. گاوها به مقادير ويژه اي ( پوند يا گرم ) از مواد مغذي نياز دارند نه به درصدهاي مواد مغذي. بنابراين، جيره ها را با مقادير واقعي براي سنجش ماده خشك مصرفي متوازن كنيد. 
 

وضعيت بدني 
بهترين حالت اين است كه گاوهاي خشك داراي نمره وضعيت بدني 5/3 باشند و اين وضعيت را تا روز زايش حفظ نمايند.گاوها در اواخر دوره شيردهي از انرژي جيره براي جايگزين كردن ذخاير بدني، كارآمدتر از گاوهاي خشك مي باشند (بازده 75 درصد در مقابل 60 درص) .بنابراين، توصيه مي شود كه گاوها طي اواسط تا اواخر دوره شيردهي نمره وضعيت بدني خود را افزايش داده و نمره وضعيت بدني مناسب براي گوساله زايي را (5/3) به جاي دوره خشكي در اين زمان به دست آورند. اگر گاوها در اواخر دوره شيردهي بسيار سنگين باشند، بايد از مقدار انرژي جيره در آن زمان كاست. هيچ وقت نبايد تلاش كرد تا جيره گاوها را طي دوره خشكي افزايش داد زيرا گاوها در معرض شرايط نامطلوب كتوز قرار گرفته و شروع به ذخيره چربي در كبد مي نمايند. 
پژوهشگران ايالت ميشيگان دريافتند كه گاوهايي كه طي دوره خشكي چربي بدني ذخيره كردند، در دوره شيردهي بعدي داراي شير توليدي بيشتري بوده و در اولين تلقيح آبستن مي شوند. اما، گاوها در اين مطالعه در داراي نمره وضعيت بدني 77/2 بودند. گاوها بسيار لاغر بوده و به وزن بدن بيشتري نياز داشتند. در اين شرايط، بهتر اين است كه نمره وضعيت بدني طي دوره خشكي افزايش يابد. اما، بايد تلاش كنيم كه در مرحله اول گاو لاغر وارد دوره Dry-off نشود. اين مساله به ويژه زماني اهميت بيشتري دارد كه گاوهاي خشك لاغر نتوانند از گاوهايي كه داراي شرايط مناسب براي خوراكدهي هستند، جدا شوند. گاوهايي كه داراي نمره وضعيت بدني بالا هستند ( بيشتر از 75/3) با احتمال بيشتري مصرف كمتر، كتوز و ساير بيماري هاي متابوليكي را در قبل و بعد از زايش دارا هستند. 

 

ذخاير پروتئيني و عضلاني 
(NRC (1989توصيه نموده است كه جيره هاي گاوهاي خشك داراي 12 درصد پروتئين خام باشد. بيشتر متخصصان تغذيه معتقدند كه اين توصيه براي دوره Far-off مي باشد. بعضي متخصصان تغذيه 13-12 درصد پروتئين خام را براي اطمينان توصيه كرده اند. (NRC (2001 پروتئين قابل متابوليسم مورد نياز را بر اساس روزهاي آبستني و وزن گوساله متولد شده پيش بيني نموده است. براي مثال گاوي با وزن 730 كيلوگرم كه در روز 240 آبستني قرار دارد 4/14 كيلوگرم ماده خشك در هر روز مصرف خواهد كرد و به 871 گرم پروتئين قابل متابوليسم در هر روز نياز دارد. اين مقدار برابر با 6 درصد پروتئين قابل متابوليسم در جيره ها يا 9/9 درصد پروتئين خام مي باشد، به شرط آن كه جيره به خوبي براي بخش هاي پروتئيني متوازن شده باشد.يك زيرنويس در (NRC (2001 به خواننده توضيح مي دهد كه 12 درصد پروتئين خام مي تواند به طور حقيقي موردنياز باشد تا نياز گاوها برآورده شود و اين به علت اتلاف پروتئين مي باشد. 
خورانيدن پروتئين كمتر از حد، طي دوره خشكي مي تواند ذخاير پروتئيني گاو را تهي نمايد. اين مساله مي تواند توليد شير ، عملكرد توليدمثل و سلامت گاوها طي دوره شيردهي بعدي را كاهش دهد.در مطالعه اي، افزايش پروتئين جيره از 9 به 13 درصد در تليسه ها از روز70 تا 0 پيش از زايش، مقدار شير را در اولين دوره شيردهي از 807/10 كيلوگرم به 720/11 كيلوگرم افزايش داد. متاسفأنه بسياري از گاوداران براي گاوهاي Far-off جيره هاي سيلويي و داراي علوفه با كيفيت پايين يا مرتع در نظر مي گيرند. آنها هيچ پروتئيني را اضافه نكرده و بنابراين بخش پروتئيني جيره 8 تا 10 درصد مي باشد. 
 

نوسازي ديواره شكمبه 
مطلوب ترين حالت اين است كه طي دوره Far-off ، جيره هاي با علوفه بالا به ويژه علوفه داراي ساقه هاي بلند نظير يونجه خورانيده شود. علوفه به حفظ پرشدگي بالاي شكمبه، تحريك حركت عضله و ترميم ديواره آسيب ديده آن در شرايطي كه به گاوها جيره هاي با غلات بالا خورانيده مي شود، كمك مي نمايد. اين مساله مي تواند ماده خشك مصرفي و توليد بالاتر را بعد از زايش تحريك كند. مزيت ديگر خورانيدن جيره با علوفه بالا، اين است كه در مجموع، داراي انرژي كمتري هستند و به جلوگيري از چاق شدن گاو طي دوره خشكي كمك مي نمايند. انواع مختلفي از علوفه مي تواند به گاوهاي Far-off خورانيده شود. درصد سديم و پتاسيم جيره Far-off براي جلوگيري از تب شير مهم نمي باشد، ولي به طور قطع جيره گاوهاي پيش از زايش بايد از نظر مواد معدني متوازن باشد. علوفه هائي كه محتوي مقدار زيادي دانه مي باشند، مثل سيلوي ذزت ، بايد بصورت محدود خورانده شوند و معمولاً بهترين راه اين است كه ذرت سيلويي به 40-30 درصد از ماده خشك جيره محدود شود. 

 

ويتامين ها و مواد معدني 
اگر يك گاو در دوره Far-off در معرض محدوديت ويتامين ها و مواد معدني موردنياز قرار گيرد، اثرات آن تا زمان بعد از زايش يا تا زمان توليد مثل بعدي گاو ديده نخواهد شد. مواد معدني كمياب و ويتامين E به طور ويژه اي براي جلوگيري از جفت ماندگي و ادم پستان مهم مي باشد. امكانات زيادي براي افزودن ويتامين ها و مواد معدني براي گاوهاي شيري فراهم نشده است. 
بعضي گاوداران سعي مي كنند تا مكمل ها را به صورت انتخاب آزاد بخورانند. اين روش قابل اطمينان نمي باشد. اگر خورانيدن به صورت گروهي باشد، مهمترين كار اين است كه مكمل ها را با TMR مخلوط كنيم  

 

مديريت و تغذيه گاوهاي خشك Pre-fresh 

در 15-10 سال گذشته، گاوداران شير توليدي را در مزرعه شان افزايش دادند زيرا شروع به خورانيدن جيره Pre-fresh به گاوهاي خشك از 21 روز قبل از زايش تا روز زايش نمودند. مديريت وتغذيه گاو طي سه هفته قبل از زايش و بعد از آن، به مقدار زيادي توليد گاوها را براي يك دوره شيردهي كامل تعيين مي نمايد. طي دوره Pre-fresh احتياجات تغذيه اي گاوها افزايش مي يابد در حالي كه ماده خشك مصرفي كاهش مي يابد بنابراين غلظت مواد مغذي جيره بايد افزايش يابد. توازن مواد معدني جيره در اين زمان بسيار مهم مي باشد. همچنين، ميكروب هاي شكمبه و پرزهاي شكمبه از تنظيم تدريجي به كنسانتره بيشتر سود مي برند. 


مزاياي بسيار زيادي در جيره Pre-fresh وجود دارد: 

1) بيماري هاي متابوليكي كاهش مي يابد كه به علت بهبود توازن مواد معدني مي باشد. اگر تمام گاوهاي خشك در يك گروه باشند، به علت هزينه هاي مكمل و وجود علوفه، مشكل خواهد بود كه مواد معدني مناسب تامين گردد. 
2) كتوز حاد و مزمن كاهش مي يابد. اين امر با افزايش غلظت انرژي جيره انجام مي شود. اگر يك مزرعه دار فقط يك گروه خشك داشته باشد، غلظت انرژي نمي تواند افزايش يابد، چون گاوهاي Far-off بسيار چاق خواهند بود. اغلب، كتوز قبل از زايش توسعه مي يابد. اين مساله ( كتوز) يكباره شروع مي شود و آشكار نمي باشد و كنترل سرعت پيشرفت به سمت مشكلات كتوز بعد از زايش حتي با بهترين جيره گاو تازه زا هم مشكل مي باشد.در نهايت، با تطبيق ميكروب هاي شكمبه، مشكلات متابوليكي رفع شده و حفظ تا حد امكان بالاي مصرف در طول دوره Pre-fresh ، مصرف بعد از زايش را افزايش خواهدداد. هرگونه اقدام جهت بهبودي در مصرف گاو تازه زا به شير توليدي بيشتر، مشكلات سلامتي تحت باليني (مزمن)كمتر، عملكرد توليدمثلي بهتر و سودمندي بيشتر منجر خواهد شد. 

..

مصرف 
پژوهش ها در دانشگاه ويسكانسين نشان دادند كه گاوها به طور قابل توجهي ماده خشك مصرفي شان را طي هفته آخر پيش از زايش كاهش مي دهند. ميانگين ماده خشك مصرفي براي سه هفته قبل از زايش 20 درصد كمتر از مصرف گاوهاي خشك Far away مي باشد. بيشتر اين كاهش طي هفته آخر پيش از زايش رخ مي دهد. ماده خشك مصرفي در گاوهايي كه قرار است 2 گوساله به دنيا بياورند زودتر از ساير گاوها كاهش مي يابد. دلايل كاهش مصرف مي تواند شامل تغييرات شرايط هورموني، كتون هايي كه با شروع استفاده گاو از چربي بدنش افزايش مي يابند و بزرگي گوساله باشد. 
NRC 2001 پيش بيني كرده است كه گاوي با 751 كيلوگرم وزن در 270 روزگي آبستني، 7/13 كيلوگرم ماده خشك مصرف مي كند. ولي در 279 روزگي آبستني فقط 1/10 كيلوگرم مصرف مي نمايد. 
وقتي جيره اي براي يك گروه Pre-fresh فرموله مي شود، فرض براين است كه مقداري برابر 75/1 درصد وزن بدن يا 5/10 كيلوگرم ماده خشك براي گاوهاي هلشتاين. مي توانند مصرف نمايند.در هر مرحله مديريت بايد گاوهاي Pre-fresh را براي يك پوند ماده خشك مصرفي بيشتر ترغيب كرد. اين مسئله وقتي كه گاوهاي Pre-fresh به راحتي به مقادير كافي آب تميز دسترسي داشته باشند، حياتي تر است. آب به گاوها كمك مي كند كه مصرف بيشتري داشته باشند. پژوهشگران ويسكانسين نشان دادند كه گاوهايي كه طي دوره Pre-fresh به مقدار كمي خوراك مي خوردند ماده خشك مصرفي آن ها در 3 هفته بعد از زايش كمتر بوده است. 
انرژي 
در همان زمان كه ماده خشك مصرفي كاهش مي يابد رشد جنين و رشد بافت پستاني افزايش مي يابد و اين باعث افزايش مجموع مواد مغذي موردنياز مي شود. پژوهشگران در دانشگاه كورنل انرژي مورد نياز براي رشد جنين و ساير بافت هاي وابسته به آبستني را پيش بيني كردند.اما انرژي مورد نياز براي رشد پستان را بررسي و تعيين نكردند. 
آنها دريافتند كه توصيه هاي NRC1989 براي گاوهاي بالغ ( 25/1 مگاكالري بر كيلوگرم ) براي تأمين احتياجات نگهداري و رشد جنيني كافي است. اما اين غلظت انرژي طي هفته آخر پيش از زايش وقتي كه مصرف كاهش مي يابد كافي نمي باشد. همچنين نياز است كه غلظت انرژي براي تليسه هاي زايش اول بالاتر باشد كه اين مساله به علت مصرف كمتر آن ها و انرژي اضافي مورد نياز براي رشدشان مي باشد. به اين دلايل و به دليل اينكه بيشتر مزرعه ها امكانات براي 2 گروه گاو Pre-fresh را ندارند، بيشتر متخصصين تغذيه جيره هاي Pre-fresh را براي 54/1 مگاكالري بركيلوگرم انرژي خالص شيردهي متوازن مي كنند. 

خورانيدن علوفه هاي حاوي الياف با قابليت هضم بالا به تامين انرژي موردنياز گاو Pre-fresh كمك مي كند. اگر ما محاسباتي براي اين كاهش ماده خشك مصرفي و افزايش انرژي مورد نياز با افزايش غلظت انرژي جيره انجام ندهيم مي توانيم انتظار داشته باشيم كه گاوها مقادير اضافي چربي ذخيره شده شان را موبيليزه كرده و داراي سطوح بالايي از NEFA پيش از زايش باشند. 

اين مساله مي تواند ماده خشك مصرفي پيش از زايش را كاهش داده و باعث كاهش ماده خشك مصرفي، كتوز و سندرم كبد چرب به دنبال زايش شود. پژوهشگران ايالت ميشيگان 30 درصد افزايش در ماده خشك مصرفي را وقتي كه غلظت انرژي جيره از 32/1 مگاكالري بر كيلوگرم به 54/1 مگاكالري بر كيلوگرم و پروتئين خام را از 13 به 16 درصد در حدود 3 هفته قبل از زايش افزايش دادند مشاهده نمودند. ماده خشك مصرفي از حدود 12 كيلوگرم به 7/15 كيلوگرم در روز افزايش يافت و بالاي 14 كيلوگرم در روز تا هفته آخر پيش از زايش باقي ماند. فرض مي شود كه انرژي اضافي به طور بارز از NFC تأمين شده باشد. 

در مطالعه بعدي كه در ايالت ميشيگان انجام شد، نتايج مشابهي مشاهده گرديد و نيز نتيجه گرفته شد كه خورانيدن جيره با انرژي و پروتئين بالاتر منجر به موبيليزاسيون كمتر چربي بدني پيش از زايش مي شود. NRC 2001 براي گاوهاي Pre-fresh 4/14 مگاكالري در هر كيلو گرم NEL در هر روز پيشنهاد كرده است. به علت تفاوت در پيش بيني ماده خشك مصرفي، اين مساله به غلظت انرژي 05/1 مگاكالري بر كيلوگرم در روز 270 آبستني ( 7/13 كيلوگرم ماده خشك مصرفي) و 44/1 مگاكالري بر كيلوگرم در 279 روز آبستني( 9/16 مگاكالري در روز ) كه براي آماده سازي شكمبه، افزايش مصرف وجلوگيري از جابجايي شيردان به سمت چپ بعد از زايش تعبير مي شود. دامنه توصيه شده براي انرژي جيره Pre-fresh استاندارد در NRC، 54/1-62/1 مگاكالري بر كيلوگرم باشد. ..

كربوهيدرات هاي غيراليافي 
.. 

نياز است كه سطوح NFC در جيره هاي pre-fresh به 4 دليل مختلف بالاتر باشد :
1) همانطور كه بالا بحث شد نياز است كه جيره pre-fresh حاوي غلظت بالاتري از انرژي باشد معمولا اقتصادي ترين راه براي تأمين اين نياز، NFC مي باشد. 
2) پروپيونات ( اسيد چرب فراري كه اصولا از تخمير NFC توليد مي شود ) طول پرزهاي شكمبه را افزايش مي دهد. پرزهاي شكمبه برآمدگي هاي انگشت مانندي هستند كه اسيدهاي چرب فرار را از شكمبه جذب مي كنند، تحريك رشد پرزها پيش از زايش، جذب، اسيدهاي چرب فرار بعد از زايش را افزايش مي دهند. اسيدهاي چرب فرار به عنوان يك منبع انرژي براي گاو استفاده مي شود و پروپيونات به ويژه براي كاهش كتوز مورد نياز است. حذف اسيدهاي شكمبه نيز براي كنترل اسيدوز شكمبه مهم است. 
3) سطوح بالاتر NFC به انطباق ميكروب هاي شكمبه به جيره شيردهي كمك مي كند. افزايش رشد ميكروب هاي تخمير كننده NFC پيش از زايش، وقوع اسيدوز و مشكلات مربوط به خوراك وقتي كه يك گاو زايش مي كند و جيره اي با NFC بيشتر را مصرف مي كند، كاهش مي دهد 
4) پروپيونات براي به دست آوردن انرژي از چربي بدني و كاهش كتوز مصرف مي شود. سطوح NFC طي دوره pre-fresh بايد به32 تا 33 درصد ماده خشك افزايش يابد. در يك جيره معمول، اين مقداربرابر 6/3 تا5/4 كيلوگرم دانه هاي اضافه شده است. در جيره گاوهاي دوشا، مهم است كه مخلوطي از منابع NFC وارد شود. بعضي از آن ها به سرعت تخمير شوند ( نظير قندها و ذرت با رطوبت بالا ) و بعضي از آن ها آرام تر تخمير شود ( نظير آرد ذرت )، اين امر هضم كلي NFC ، تعداد باكتري هاي شكمبه و مقدار پروتئين ميكروبي در دسترس براي استفاده توسط گاو را افزايش مي دهد 

پروپيونات كلسيم 
وارد كردن 11/0 كيلوگرم پروپيونات كلسيم( يا معادل مكمل تجاري آن)، در جيره هاي pre-fresh، دز بيشتري از پروپيونات را تأمين مي كند كه كتوز حاد و مزمن را كاهش مي دهد. پروپيونات در كبد براي تبديل استات حاصل از چربي موبيليزه شده به انرژي به جاي تبديل استات به كتون ها استفاده مي شود. 

 
الياف مؤثر 
با افزايش بخش دانه اي در جيره pre-fresh و هورمون هاي آبستني، مصرف تحت تأثير قرار مي گيرد. مصرف روزانه با احتمال بيشتري نوسان مي كند. نوسانات روزانه ماده خشك مصرفي داراي اثر منفي بر سلامت شكمبه بوده و ميانگين ماده خشك مصرفي در هر روز را كاهش مي دهد. اين امر در كمترين حالت مي تواند مصرف در بعد از زايش را كاهش دهد. بدتر از آن اين كه نوسانات در مصرف، خطر كتوز، تب شير و جابجايي شيردان را افزايش مي دهد. الياف موثر بلند به پر نگه داشتن شكمبه و عملكرد بهتر آن طي دوره pre-fresh كمك مي كند. بنابراين اهميت دارد كه سطوح كافي الياف مؤثر ( معمولاٌ بيش از 32 درصد NDF علوفه اي ) در جيره pre-fresh حفظ شود. حدود 3/2 كيلوگرم علف خشك گراس با كيفيت بالا ( كمتر از 65 درصد NDF ) مي تواند به تأمين الياف بلند مناسب كمك نمايد. 

 
پروتئين 
پژوهشگران كورنل، مقدار پروتئين جيره هاي pre-fresh تليسه هاي زايش اول را از 12 تا 15 درصد با استفاده از پروتئين عبوري افزايش دادند. هدف آن ها تأمين DIP مورد نياز ميكروب هاي شكمبه و بيشتر كردن توليد پروتئين ميكروبي و سپس تأمين اسيدهاي آمينه عبوري اضافي براي تأمين مابقي احتياجات گاو بود. آن ها درصد پروتئين شير را بعد از زايش افزايش دادند و سرويس ها به ازاي هر آبستني گرايش به كاهش داشت. آن ها همچنين كاهش نمره وضعيت بدني بعد از زايش را كم كردند كه اين نتايج كتوز كمتر بعد از زايش را نشان مي دهد. احتياجات پروتئين گوساله در حال رشد داخل بدن گاو براي رشد عضلاني شبيه همان است كه براي انرژي گفته شد بدون پروتئين جيره اي كافي در پيش از زايش، گاو پروتئين كمتري را براي استفاده در بعد از زايش ذخيره مي كند. اين امر مي تواند اثر منفي بر توليد پروتئين شير داشته باشد. اسيدهاي آمينه ويژه اي ممكن است براي كمك به پاك كردن چربي تجمع يافته در كبد كمك كنند. اسيدهاي آمينه ويژه اي نيز ممكن است به جذب و استفاده چربي براي انرژي كمك كنند. پروتئين ممكن است در جذب كلسيم، كاهش تب شير مزمن و افزايش ماده خشك مصرفي مهم باشد. NRC1989 فقط 12 درصد پروتئين خام را در جيره pre-fresh پيشنهاد مي كند. 
پژوهشگران در مورد كافي بودن يا نبودن آن توافق ندارند. آزمايش هاي برخي پژوهشگران تفاوتي را در پاسخ به پروتئين اضافي خورانيده شده بين سطوح نسبتاً بالاي پروتئين قابل تجزيه يا سطوح نسبتاً بالاي پروتئين غير قابل تجزيه بودند، مشخص نكردند. 
پروتئين قابل تجزيه مي تواند تلف شود و بارگيري نيتروژن اضافي مي تواند به طور مخالف اين گاوها را تحت تأثير قرار دهد. 


يك آزمايش در مزرعه كورنل نشان داد كه خورانيدن بيش از 12 درصد پروتئين خام طي دوره pre-fresh خطر جفت ماندگي و كتوز را كاهش مي دهد. تجربه با بسياري از گله هاي تجاري نيز از خورانيدن سطوح بالاتر پروتئين حمايت مي كند. به علت اين تجارب و آزمايشات كورنل كه قبلا مورد بحث قرار گرفت بسياري از متخصصين تغذيه توصيه مي كنند جيره پيش از زايش حاوي 15-14 درصد پروتئين خام باشد كه حدود 30 درصد از پروتئين به شكل پروتئين محلول، 60 درصد آن پروتئين قابل تجزيه(DIP) و 40 درصد آن پروتئين غير قابل تجزيه(UIP) باشد. ورود بعضي پروتئين هاي سوياي فرآيند شده و پروتئين هاي حيواني براي بهبود كيفيت اسيدهاي آمينه عبوري (UIP ) توصيه شده است. پروتئين اضافي به ويژه براي تليسه هاي زايش اول مهم است.901 گرم پروتئين قابل متابوليسم براساس NRC 2001 در روز 270 آبستني و 810 گرم در روز 279 آبستني توصيه مي شد. با استفاده از پيش بيني 13/7 كيلوگرمي و 1/10 كيلوگرمي ماده خشك مصرفي، به شرط اين كه جيره به خوبي براي بخش هاي پروتئين متوازن شده باشد، به ترتيب برابر با 5/6 درصد پروتئين قابل متابوليسم و 8 درصد پروتئين قابل متابوليسم براي 270 و 279 روزگي آبستني يا 8/10 درصد و 4/12 درصد پروتئين خام مي باشد. يك زيرنويس در NRC(2001) به خواننده توضيح مي دهد كه 12 درصد پروتئين خام مي تواند به طور حقيقي موردنياز باشد تا نياز گاوها برآورده شود كه به علت اتلاف پروتئين مي باشد و در توصيه هاي NRC در جيره هاي استاندارد گاوهاي close up12 درصد پروتئن خام توصيه شده است. 

 
ويتامين ها و مواد معدني 
سطوح كافي مواد معدني و توازن مواد معدني براي كنترل مشكلات متابوليكي هم حاد و هم مزمن مهم مي باشد. يكي از مشكلات متابوليكي معمولاً منجر به ساير مشكلات متابوليكي و كم شدن توليد مي شود. 

 
مديريت خوراكدهي و خوشخوراكي جيره 
گاوهاي pre-fresh سخت گيرترين گروه تغذيه كننده در مزرعه هستند. 
- علوفه جيره بايد تازه و بدون كپك باشد و از باقيمانده ( sweeping) خوراك گاوهاي دوشا به عنوان بخشي از جيره pre-fresh استفاده نشود. TMR 
-گروه pre-fresh يك روز در ميان خورانيده نشود. حداقل 1 بار در روز و بهتر است 2 بار در روز TMR تازه در دسترس قرار بگيرد. 
- هرگز اجازه داده نشود آخور در طول روز خالي بماند 10(درصد باقيمانده توصيه مي شود)
- احتياط شود كه نمك هاي آنيوني و چربي هاي عبوري و پروتئين هاي حيواني كه خيلي خوشخوراك نيستند حداقل باشد و به تدريج اضافه شود. 
- علوفه داده شده در جيره گاوهاي دوشا، برا ي حداقل كردن تنظيمات بعد از زايش، به گاوهاي pre-fresh نيز خورانيده شود. 

 
محيط 
تنش و سطوح NEFA خون مرتبط با استرس بوسيله تأمين يك جايگاه داراي تهويه خوب، تميز و خشك و داراي بستر خوب براي گوساله زايي، كاهش مي يابد. استرس گرمايي را حداقل كنيد و از انتقال گاو در زمان زايش جلوگيري كنيد. 

 
نياسين 
نياسين يك ويتامين محلول در آب مي باشد كه توسط ميكروب هاي شكمبه توليد مي شود. نياز به نياسين به ويژه طي دوره انتقال بيشتر از چيزي است كه در شكمبه توليد مي شود. نياسين مي تواند در كبد در متابوليسم چربي ها كمك كند و بنابراين افزودن 6 تا 12 گرم نياسين به جيره مي تواند سطوح كتون خون را كاهش دهد. هر چند اطلاعات مخالف از محققان نيز موجود مي باشد. 

 
كولين 
كولين يك ويتامين محلول در آب مي باشدكه نظير نياسين توسط ميكروب هاي شكمبه توليد مي شود. همانند نياسين، محققان اكنون بر اين باورند كه ميكروب هاي شكمبه نمي توانند كولين كافي براي تأمين تمام نيازهاي گاو را به ويژه طي دوره انتقال بسازند. كولين در بخشي از ساختار ديواره سلولي به ويژه غشاهاي سلول وجود دارد. كولين در استفاده از چربي ها و انتقال آن ها از كبد به شكل ليپوپروتئين ولي با چگالي بسيار كم ( VLDL ) دخالت دارند. البته، كولين بخصوص طي دوره انتقال براي گاوها حياتي مي باشد تا به آن ها در پاك كردن كبد از چربي تجمع يافته براي جلوگيري از سندرم كبد چرب كمك نمايد. باكتري هاي شكمبه بيشتر كولين جيره اي مصرف شده توسط گاو را تجزيه مي كنند. بنابراين كولين افزوده شده بايد به شكل محافظت شده در برابر شكمبه خورانيده شود

 

مهندس رضا موتمني ( کارشناس ارشد تغذيه دام )



حفظ سلامت دستگاه گوارش در گاوهاي شيري

امروزه (HBS ) يا سندرم خونريزي روده در گاوهاي شيري بيش از پيش متداول شده است . HBS با مرگ ناگهاني حيواناتي عارض مي شود كه اغلب نشانه اي از بيماري ندارند. 
در اين بيماري كالبد گشايي حيوانات علائمي از خونريزي سخت در روده باريك را نشان مي دهند. 
دليل HBS ناشناخته است اما بعضي از مدارك چنين اظهار مي دارند كه اين مشكل چند عاملي است. شرايط مستعد كننده مختلفي دست در دست هم مي دهند تا اين مشكل ايجاد شود . اين شرايط شامل اسيدوز و سطوح بالاي نشاسته ايي است كه به روده باريك مي رسد. 
چون در اين بيماري درمان بندرت موفقيت آميز است لذا پيشگيري راه ارجحتري است. رعايت بعضي نكات تغذيه اي مي توانند براي پيشگيري از اين مشكل مؤثر باشند كه جزئيات آنها در متن زير آمده است. 
بالانس جيره غذايي به نحوي كه مواد مغذي مناسب را براي گاوهاي شيري پر توليد تأمين كند و در عين حال سلامت سيستم گوارشي را حفظ نمايد، يك هنر به شمار مي رود. گاو شيري در زمان زايش بخاطر تغييرات محيط يا تغيير گروه و يا تغييرات جيره اي استرس را تجربه ميكنند که اين استرس مي تواند مشكلات هضمي را به دنبال داشته باشد. مصرف پايين خوراك و الگوهاي نا صحيح تغذيه اغلب باعث افزايش اسيدوز هاي شكمبه اي مي شود. 
همچنين مقدار زياد انرژي در جيره مي تواند به گاوها در تأمين انرژي بيشتر براي توليد شير بيشتر كمك كند. اما جيره هاي پر انرژي عمدتا" اسيدوزهاي شكمبه اي را بيشتر مي كنند. در 10 سال اخير به خاطر افزايش وقوع سندرم خونريزي روده تعداد مرگهاي ناگهاني در مزارع شيري افزايش داشته است و اين مسئله باعث شده متخصصان تغذيه همانطوركه به سلامت شكمبه توجه مي کنند، توجه بيشتري روي سلامت روده اي داشته باشند. 
اسيدوز شكمبه اي ( اسيدوز مزمن ) وقتي اتفاق مي افتد كه pH شكمبه پايين تر از 6/5 مي رسد. وقتي ميكروبهاي شكمبه، خوراك را تخمير مي کنند اسيد توليد مي شود. اگر اين اسيد حبس شود pH شكمبه كاهش مي يابد و از رشد ميكروبها جلوگيري مي كند. در pH پايين شكمبه، غلظت يون هيدروژن بيرون از پيكر ميكروبهاي شكمبه افزايش مي يابد و يونهاي هيدروژن به درون ميكروبها رخنه مي کنند که در اين حالت ميکروبها بايد بخاطر حفظ pH طبيعي درون سلولهايشان، انرژي بيشتري مصرف کنند تا يونهاي هيدروژن را آزاد کنند. 
اين فرآيند منجر مي شود كه انرژي كمتري براي رشد، در اختيار ميكروبها باشد. ميكروبهايي كه فيبر را تخمير مي کنند بيشتر تحت تأثير قرار مي گيرند. در اين حالت ، مصرف كم مي شود ، قابليت هضم فيبر كاهش مي يابد و توليد پروتئين ميكروبي بخاطر اسيدوز شكمبه محدود مي شود. در اين شرايط گاوها اسهال دارند و بي حال و خواب آلوده اند. 
اسيدوز متابوليكي (‌اسيدوز حاد) وقتي اتفاق مي افتد كه pH شكمبه به حد پايين تر از 2/5 مي رسد و خون گاو اسيدي مي‌شود ( pH پايين تر از 35/7 ). مانند ميكروبهاي شكمبه، سلولهاي بدن گاو نيز در محيط اسيدي خوب كار نمي کنند. 
فعاليت آنزيمهاي بدني نيز تحت تأثير منفي pH پايين خون قرار مي گيرند. خون اسيدي نمي تواند اكسيژن زيادي حمل كند. پاهاي گاو كه دورترين نقاط بدن گاو به حساب مي آيند، كمترين اكسيژن را دريافت خواهند كرد. اين مسئله منجر به ايجاد آماس و ورم در پاها مي شود. از طرف ديگر توكسينهاي داخلي توليد شده در شكمبه، آزاد شدن هيستامين را افزايش مي دهند كه اين ماده به آماس و التهاب پاها بيشتر كمك مي کند. فشار بين ديوار سم و استخوان داخلي ايجاد درد مي كند و خونريزي و زخم همراه با لامينايتيس ايجاد مي شود. 
لامينايتيس بعنوان التهاب بافت حساس ( لاملا )‌تعريف مي شود كه بين ديوار خارجي سم و استخوان Coffin (‌در داخل ) قرار دارد. 

دلايل و پيشگيري 

ميكروبهاي شكمبه نشاسته و قند را به فرم اسيدهاي چرب فرار (VFA ) (ابتدائا") پروپيونات تخمير مي كنند. VFA از شكمبه جذب مي شود و بعنوان منبع انرژي بوسيله گاو مورد استفاده قرار مي گيرد. افزايش تجمع پروپيونات در شكمبه PH را كاهش داده و رشد ميكروبهاي توليد كننده لاكتات را افزايش مي دهد. افزايش ناگهاني مصرف دانه ها نيز منجر به توليد بيشتر لاكتات مي شود. لاكتات اسيد قوي تري است. تجمع اين اسيد در شكمبه pH را بيشتر كاهش مي دهد و منجر به اسيدوز شكمبه مي شود. 
تنها ميزان نشاسته و قند جيره نيست كه سطح اسيد شكمبه را تحت تأثير قرار مي دهد، بلكه نوع نشاسته و فرآيند آن نيز در اين امر دخيل است. در سطوح مساوي نشاسته و قند، جيره هاي حاوي مقادير بيشتر قند و نشاسته سريع التخمير مانند جو ، ذرت با رطوبت بالا يا ضايعات نانوائي منجر به اسيدوز خواهند شد. 
جيره هاي حاوي نشاسته اي كه با سرعت پايين‌تر تجزيه مي شود، مانند آرد ذرت، ممکن است ايجاد اسيدوز نكنند. فشار و حرارت باعث مي شوند نشاسته سريع تر تخمير شود. براي افزايش بازدهي انرژي، مقادير زياد نشاسته اي مدنظر قرار ميگيرد كه سريع در اختيار ميكروبها قرار گيرد، اما كاهش سرعت تخمير به کنترل اسيدوز كمك مي كند. مصرف نشاسته در جيره هاي نشاسته اي مي تواند بوسيله محصولات جايگزين مثل پوسته سويا، چغندر قند و Wheat midds كنترل شود. اين خوراكها حاوي فيبر قابل حل بيشتر هستند و اسيد كمتري توليد مي کنند. فراهم كردن پروتئين قابل حل و قابل تجزيه در شكمبه همراه با نشاسته مي تواند به افزايش توليد پروتئين ميكروبي كمك كند و تشكيل اسيد در شكمبه را كاهش دهد. 
تجمع اسيد در شكمبه ايجاد مشكل مي كند اسيدهاي چرب از شكمبه از طريق پاپيلاها ي شكمبه جذب مي شود. پاپيلاي شكمبه گاوهاي خشك از لحاظ اندازه و ظرفيت جذب كوچكترند به اين دليل كه در اين دوره دانه ها يا استفاده نمي شوند يا ميزان مصرف بسيار پايين است. افزايش تدريجي نشاسته و قند جيره در سه هفته قبل و سه هفته بعد از زايش افزايش اسيد توليدي را کنترل مي كند. 
فيبر بخاطر ظرفيت بافري خودش همراه با تحريك توليد بزاق براي افزودن بافر به شكمبه، اسيد توليد شده از هضم نشاسته و قند را خنثي مي كند . گاوفيبر را از شكمبه به دهان مي آورد و مي جود تا بزاق توليد كند. تخمين زده مي شود كه گاوها بيشتر از 3كيلوگرم بافر ( مثل سديم بيكربنات )‌ در هر روز مي سازند. فيبر همچنين حركت محتويات شكمبه را تحريك مي‌كند تا جذب اسيد از شكمبه را افزايش دهد. عمدتا" توصِه مي شود كه 15% اجزاء جيره بايد از 5/1 اينچ (cm ‌8/3 )‌ بلندتر باشند. 

افزودنيها براي کنترل اسيدوز

.....

 مخمرها و توليدات ميكروبي 
تحقيقات نشان مي دهند كه محصولات مخمر مي توانند رشد باكتريهاي مصرف كننده لاكتات را براي تثبيت pH شكمبه بالا برده و رشد ميكروبي را افزايش دهند. اين محصولات همچنين كوفاكتورهايي مثل ويتامينهاي گروه B، آنزيمها و ايزو اسيدهايي را فراهم مي کنند كه مي توانند رشد باكتريهاي شكمبه را بيشتر تحريك کنند. سلولهاي مخمر زنده اكسيژن موجود در شكمبه و لاكتات را استفاده كرده و به اين ترتيب به تحريك رشد باكتريهاي شكمبه كمك مي کنند. 
توليدات مخمر بخصوص در زمان تغيير جيره و نوسانات مصرف مؤثر واقع شده‌اند. محققان در دانشگاه كاليفرنيا ثابت كرده‌اند كه گاوهاي شيري كه با توليدات مخمر تغذيه شوند الگوي طبيعي مصرف را در زمان محدود تري تا زايش حفظ كرده ( 7 روز نسبت به 10 روز قبل از زايش ) و بعد از زايش زودتر به الگوي تغذيه اي طبيعي برگشتند (‌14 روز در مقابل 25 روز بعد از زايش ).


بافرها 
بافرها مثل سديم بيكربنات ( Bicarb ) يا سديم سسكوي بيكربنات ( Scarb ) مي توانند به جيره اضافه شوند. بافرها مي توانند مصرف ماده خشك را افزايش داده و تثبيت كنند، توليد پروتئين ميكروبي شكمبه را افزايش دهند و هضم فيبر را بهبود بخشند. 

سندرم مرگ ناگهاني 

بسياري از مرگهاي ناگهاني كه در گاوها اتفاق مي افتد با مشكلات گوارشي همراه است. در سندرم مرگ ناگهاني گاوهايي كه هيچ نشانه قبلي بيماري نداشتند معمولا" در شب بدون هيچ علامتي از درد يا مقاومت، ناگهان مي ميرند. اسيدوز، نفخ، اندوتوكسمي و انتروتوكسمي همگي ممکن است در مرگ ناگهاني دخيل باشند. متأسفانه هيچ كس پاسخي براي اين مشكل ندارد اما معقول به نظر مي رسد كه بعضي از مرگهاي ناگهاني با رشد ارگانيسمهاي نامطلوب همراه باشد. 

تجمع گلوكز 
بطور نرمال، غلظت گلوكز در نشخواركنندگان پايين است. اما محققان دريافته اند كه غلظت گلوكز در زماني كه شرايط اسيدي در شكمبه موجود است مي تواند بالا باشد. مشخص نيست كه آيا اين مسئله فقط نتيجه تجزيه سريع نشاسته جيره است و يا به اين دليل است كه در زمان اسيدوز مصرف قند در ميكروبها كاهش مي يابد. بعضي ميكروبهاي نامطلوب مثل كلي فرمها و ميكروبهاي تجزيه كننده اسيد آمينه روي قند بهتر رشد کرده و توكسينهاي داخلي آزاد مي کنند. توكسينهاي داخلي قسمتي از ديواره سلولي باكتري گرم منفي مانند كلي فرمها مي باشند. وقتي باكتري مي ميرد اين مواد آزاد شده و به رگهاي خوني حيوان راه مي يابند. توكسينها مي توانند باعث لخته شدن خون شده، مانع از جريان خون به ارگانها شوند و فشار خون را كاهش دهند. توكسينهاي داخلي مي توانند باعث اسيدي شدن خون، شوك و مرگ شوند. كلي فرمها با مرگ ناگهاني در گاو ارتباط دارند. 
در 10 سال گذشته سندرم خونريزي روده ( HBS ) باعناوين سندرم خونريزي ژژنومي ( HJS )، التهاب حاد روده‌اي ، آنتروتوكسمي كلستريديائي، بيماري پرخوري و مرگ روده در مرگ ناگهاني گاوهاي شيري و گوشتي آمريكا بسيار مورد توجه بود. 
تحقيقات در سال 2002 مشخص كرد كه بيشتر از يك سوم مزارع بزرگ شيري ( 500 گاو ) حداقل 1 مورد از HBS را در 5 سال گذشته داشته اند. همچنين اين گزارشات نشان مي دهد كه تكرار مشكل در آمريكا در حال افزايش است. اگر ميزان مرگ غير طبيعي گاوها با HBS 85% تخمين زده شود، HBS يك نگراني بزرگ اقتصادي است، حتي وقتي ميزان وقوع پايين است. گاوهايي كه هيچ نشانه اي از مشكلات سلامتي در گذشته نشان نداده‌اند، در طول مدت 24 تا 36 ساعت مي ميرند. گاوها ممکن است علائمي از درد شكمي و يا يبوست و اسهال خوني نشان دهند. آزمايشات انجام شده روي گاوهاي HBS بلافاصله بعد از مرگ، صدمات موجود در روده را نشان داده كه با خونريزي و ايجاد لخته، جريان خوراك بلعيده شده را مسدود مي كند که در اين حالت مرگ در نتيجه مسدود شدن روده و از دست رفتن خون است. واكسن 7 گانه در گاو براي حفاظت در مقابل شاربن علامتي و انواع بيماريهاي نوع شاربن علامتي مانند كلستريدوم نوع D,C,B طراحي شده است. با وجود روال استفاده از اين واكسن، بعضي از محققان از ارزش آن براي کنترل HBS در گاو سئوال مي کنند. حيوانات واكسينه شده اي بوده اند كه با عفونتهاي حاد كلستر يديوم پرفري ژن بخاطر HBS مرده اند. استفاده از تكنيكهاي آزمايشي جديد، بعضي محققان را متقاعد كرده كه انواع D,C,B ممکن است در ايجاد بسياري از موارد HBS شركت نداشته باشند. محققان محتويات روده اي را بلافاصله بعد از مرگ گاوها يي كه بخاطر HBS مرده بودند، كشت داده و تعداد زيادي از باكتريها را يافتند كه كلستر يديوم پرفريژن نوع نوع A ناميده مي‌شوند. اين باكتري بطور نرمال در روده گاوها وجود دارد. آنها عمدتا" بطور آهسته تقسيم شده و مشكلي ايجاد نمي کنند. بنظر مي رسد كه مشكلات وقتي مي توانند اتفاق بيافتند كه اين ارگانيسمها ناگهان خيلي سريع رشد کنند و توكسينهايي توليد کنند كه موجب ايجاد صدماتي در روده شوند. 
كلستر يديوم پرفري ژن نوع A زماني خيلي سريع رشد خواهد كرد كه مواد مغذي و محيط براي آنها خوب باشد. اين باكتريها توانايي شكستن نشاسته را دارند. اگر مقادير زيادي نشاسته به روده برسد و PH روده تغيير كند رشد سريع مي تواند شروع شود. اگر يك گاو يك مقدار زيادي خوراك آردي مصرف كند تحريك روده اي كاهش مي يابد که اين وضعيت نيز رشد باكتريها را افزايش مي دهد. 
محققان ارتباط مثبتي بين اسيدوز شكمبه كه عبور نشاسته بيشتري به روده گاو را آسان مي كند و HBS يافته اند. گرچه بسياري از دانشمندان كلستريديوم پرفري ژن جنس نوع A را در گاوها ي با HBS يافته اند اما در يك مطالعه، در 85% موارد آزمايش شده مشخص شده كه اين عامل دليل ابتدايي بيماري و يا پاسخ ثانويه به موارد ديگر است. يك گروه از دانشمندان HBS را همراه با علوفه يا دانه هاي كپك زده مشاهده کرده اند. آنها سطوح بالاتر آسپرژيلوس فوميگاتوس را كه يك ميكروب معمول سيلو است در خون گاوهاي دچار HBS يافته اند. اما دلايلي مبني بر اينكه خوراكهاي كپك زده مستقيما"‌باعث HBS شوند وجود ندارد. دليل اوليه HBS، مي تواند بار اسپورهاي آسپرژيلوس فوميگاتوس خون را كه باعث عفونتهاي خون مي شوند افزايش دهد. 
راه حلهاي طبيعي براي کنترل سندرم مرگ ناگهاني عبارتند از : 

....

 دستكاري تغذيه 
وقتي گاوهاي شيري پرتوليد تغذيه مي شوند نبايد اصول را فراموش كرد، از جمله اينكه از کنترل اسيدوز اطمينان حاصل شود، خوراك دادن متناسب باشد، دانه هاي غلات در شكمبه هضم شوند و خوراكهاي كپك زده تغذيه نشوند. 
اگر تئوري تغذيه صحيح باشد اسيدوز شكمبه اي تحت باليني يكي از دلايل اصلي سندرم مرگ ناگهاني است. در خيلي از موارد تنها افزودن فيبر مؤثر، سطح نشاسته را در جيره كاهش مي دهد. همچنين دقت در مخلوط صحيح جيره نيز مي تواند بطور مؤثر مشكلات را كاهش دهد. جالب است كه دستكاري تغذيه خروج كلي فرم در مدفوع گاو را كاهش داده است. نشان داده شده اشرشيا كلي 0157:H7 باعث بيماري و مرگ انسانهايي مي شود كه گوشت گاو آلوده ويا ميوه ها، سبزيها يا آب آلوده با كود گاو را مصرف كرده اند. مشخص شده كه افزايش اسيدهاي تخميري در روده گاو گوشتي و در نتيجه كاهش pH شكمبه رشد اي‌كولاي مقاوم به اسيد را افزايش مي دهد كه اين نوع اي كولاي بهتر مي تواند در لوله گوارشي انسان زنده بماند. وقتي گاو حدود يك هفته قبل از ذبح با علوفه تغذيه مي‌شود، كولونهاي گاو كمتراسيدي شده و اي كولاي مقاوم به اسيد كمتر و تعداد كمتر اي كولاي 0157:H7 در كود او ريخته مي شود. 


افزودنيهاي خوراكي 
بايد بدانيم كه حتي با مديريت تغذيه اي خوب، گاوهاي شيري پرتوليد مقادير قابل توجه اي از مواد مغذي جيره را در روده هايشان هضم مي کنند. اين حالت خطر تجزيه HBS را در اين گاوها افزايش مي دهد. 
پس بعد از انجام تمام مراحل کنترل اسيدوز تحت باليني شكمبه، استفاده از افزودنيهاي ميكروبي براي بهبود تعادل باكتريهاي روده اي حيوان در جهت باند شدن با توكسينهايي كه ممکن است بوسيله باكتريهاي نامطلوب ساخته شوند سودمند است. 
ممکن است شناخت نوع ارگانيسمهاي شركت كننده در سندرم مرگ ناگهاني ضروري نباشد در حالي كه روي پيشگيري از رشد بيش از حد هر ارگانيسم نامطلوب و کنترل توليد توكسينها و صدمات آنها توجه مي شود. تغذيه يك محصول ميكروبي مستقيم متشكل از 10 ميليون CFU از باكتريهاي لاكتوباسيلوس بعلاوه الگيوساكاريدهاي مانان، موارد HBS را در بعضي گله هاي شيري پرتوليد كاهش داده است. باكتريهاي لاكتوباسيلوس مي توانند در لوله گوارشي زنده بمانند و اثرات سودمندي در روده داشته باشند. آنها سودمندي هاي ويژه اي در انسان و گوساله هاي جوان نشان داده‌اند. باكتريهاي لاكتوباسيلوس، اسيدهاي آلي ( مثل اسيد استيك و اسيد لاكتيك ) توليد مي کنند كه PH شكمبه و پتانسيل اكسيداسيون_ احيا را براي كاهش رشد باكتريهاي شكمبه مي كاهند. آنها همچنين مي توانند پروتئينهاي ويژه‌اي توليد کنند كه اين پروتئينها از رشد باكتريهاي ديگر پيشگيري مي كنند. نشان داده شده باكتريهاي لاكتوباسيلوس تعداد سالمونلا، اي كولاي و كلستريديوم را در كشت آزمايشگاهي كاهش مي دهد. تحقيقات اخير نشان داده كه لاكتوباسيلهاي اسيد دوست مي توانند خروج اشرشياكولي 0157:H7 را از مدفوع گوساله هاي پرواري كه با ارگانيسمها دچار عفونت شده‌اند بكاهند. باكتريهاي لاكتوباسيلوس مي توانند فرم صفراي روده را جهت جلوگيري از رشد پاتوژنها تغيير دهند. سرانجام باكتريهاي لاكتوباسيلوس عاملي براي كاهش سطح آمينها شناخته شده اند. آمينها مي توانند روده را خسته کنند و باعث اسهال شوند. 

پاسخ دفاعي سريع 
اليگوساكاريدهاي مانان قطعاتي از ديواره هاي سلولي مخمر مي باشند. ماهيت آنتي ژنتيك مانانها ممکن است عملکرد آنتي باديها را تحريك کنند. پس وقتي يك حيوان در معرض حمله يك پاتوژن قرار مي گيرد، پاسخ دفاعي سريعتر و بسيار مؤثرتر مي شود. بسياري از پاتوژنهاي روده اي بطور ويژه به مانانها حمله ور مي شوند و به اين ترتيب روده را پاك مي کنند، به جاي اينكه ديواره روده را مورد حمله قرار دهند. تحقيقات چاپ شده در مجله علمي اسكانديناوي گزارش كرده كه محصولات مشابه كه فرو كتو- اليگوساكاريدها ناميده مي شوند از رشد كلسترويديوم ها جلوگيري مي کنند. توكسينهاي توليد شده بوسيله باكتريهاي روده اي نامطلوب بخاطر صدمه آنها بايد از طريق ديواره روده جذب شوند. اليگوساكاريدهاي مانان ممکن است جذب شوند و مستقيما" بارهاي سمي روده را از طريق خارج شدن آنها از بدن گاو كاهش دهند. 
اليگوساكاريدهاي مانان در بهبود سلامت و عملکرد گوساله ها، بوقلمون ها، جوجه ها و خوكها بسيار مؤثر مي‌باشند. تحقيقات دانشگاه پنسيلوانيا مشخص ميكند كه مكملهاي اليگوساكاريدها مانان در جانشينهاي شير براي گوساله هاي شيري اسكور مدفوع را بهبود داده و اسهال را به اندازه مشابه آنتي بيوتيكهاي افزودني در شير جانشين كاهش داده است. در آمريكا آنتي بيوتيكها بويژه براي کنترل عفونتها استفاده شده اند اما بعضي متخصصان تغذيه به اين نتيجه رسيده اند كه اليگوساكاريدهاي مانان در جيره مي توانند نياز به اين آنتي بيوتيكها را كاهش دهند. 

  نوشته: Mary Beth de Ondarza - 2006

ترجمه: بخش آموزش و واحد علمي شركت دشت سبز اميد