بيوسكوريتي در صنعت پرورش گاو گوشتي
بيوسكوريتي (Biosecurity) يا حفاظت حياتي شامل برنامههاي پيشگيري از پاتوژنهاي اوليهاي است كه بهصورت بالقوه براي سلامتي گله مضر ميباشند.
هر عامل عفوني كه ايجاد بيماري ميكند يك پاتوژن ناميده ميشود. پاتوژنهاي مختلف شامل ويروسها (ويروس FMD و ويروس BVD)، باكتريها (Brucella abortus عامل بروسلوز، Mycobacterium Paratuber culosis عامل بيماري يون) و پريونها (آنسفالوپاتي اسفنجي گاوان يا BSE و اسكرپي در گوسفندان) ميشوند.
بيوسكوريتي در سطوح ملي كه شامل مراقبت بيماريهاي حيوانات خارج كشور ميباشند بهوسيله آزمايشگاه APHIS[1][1][1] (سرويس نظارت سلامتي گياهان و حيوانات) در دپارتمان كشاورزي ايالات متحده انجام ميشود. دامپزشكان APHIS و پرسنل حمايتي دركنار دولت در سرتاسر كشور يك نظارت پايدار براي نگهداري حيوانات اهلي و احشام دربرابر بيماريهاي حيوانات خارجي فراهم ميآورند كه عدم اين نظارت ميتواند براي صنعت دامداري و مصرف كنندگان تا ميليونها دلار ضرر برساند.
حفاظت حياطي يا بيوسكوريتي درسطح يك گله يكسري استراتژيهايي را براي جلوگيري از بيماريهاي هزينهبر تعيين ميكند كه اين بيماريها درصورت ورود گلههاي خاصي بروز مينمايد. پيشگيري و كنترل سادة بيماريهاي معمول كه امروزه در اكثر گلههاي گوشتي اعمال ميشود براي مواجهه با تقاضاهاي آينده ناكافياند و ميتوان با مشاهدات و مراقبت منظم، واكسيناسيون و توجه محدود به بيوسكوريتي توليدات را درسطح گله افزايش داد.
اهميت بيوسكوريتي:
يكسري بيماريهاي عفوني در واحدهاي پرورش گاو مطرح ميشوند كه ميتواند يك اثر منفي روي درآمد اقتصادي واحد داشته باشند. ما اغلب به اثر مخرب بيماري فكر ميكنيم كه باعث كاهش كارايي توليد (كاهش ميزان باروري، سقط جنين زودرس، نقصهاي مادزادي و
گوسالههاي ضعيف)، كاهش توليد (كاهش وزن گوسالههاي تازه از شير گرفته، كاهش مصرف خوراك و كم شدن ميزان افزايش وزن روزانه) و همچنين افزايش ميزان واگيري بيماريها و افزايش مرگ و مير آنها ميشود. اما آن چيزي كه مهم است اين است كه اين عوامل ميتواند ازنظر رقابت در بازار براي ما مضر و زيانآور باشد.
با افزايش اطلاعات علمي موجود دربارة پاتوژنز، طرز انتقال و تشخيص بيماريهايي مثل BVD و يون و غيره، تعهدات دامپزشكان در قبال خريد و فروش حيوانات آلوده افزايش مييابد. به همين خاطر بيوسكوريتي بايد يك اولويت بسيار مهم ـ با شرايط خيلي بالا ـ در تصميمات مديريتي روزمره باشد.
پاتوژنهايي كه در برنامههاي بيوسكوريتي درنظر گرفته شدهاند شامل ويروس زبان آبي، ويروس BVD، ويروس IBR، ويروس لوكوزگاوي، عامل بيماري يون و سل ، بروسلوز، گونههاي سالمونلا، Moraxella bovis عامل Pink eye، ويروس دهان تاولي، انگلها (كوكسيديوز، كريپتوسپوريديوز، آناپلاسما، شپشها)، آلودگيهاي قارچي و بيماريهاي ژنتيكي ميشوند.
امروزه توليد كنندگان درگير تجارت بينالمللي شدهاند و به همين خاطر نيازمند توصيههاي لازم دربارة بيماريهايي هستند كه با آنها مواجه ميشوند. آنها بايد اين توصيهها و اطلاعات را از دامپزشكان بخش APHIS و با واسطه دامپزشك خود بگيرند.
سطح بيوسكوريتي:
در يك واحد ابتدا اثر بالقوة يك بيماري بر روي آن واحد تخمين زده ميشود و در اينجا بايستي به سطح خطر آسيب رسان و پيامدهاي اقتصادي آن بيماري توجه نمود. توليد كنندگان بايد يكي از سطوح خطري را كه توانايي اجراي آن را دارند، انتخاب نمايند. وقتي سطح بيوسكوريتي مشخص گرديد بايد يك پايه و اساس براي اجرا وجود داشته باشد كه در اينجا لزوم يك دامپزشك شايسته خيلي بااهميت بهنظر ميرسد.
سطوح بيوسكوريتي مشخص شده براي كار در يك مركز گاو گوشتي بهصورت زير تعريف شده است:
1 ـ گله پاك و بسته كه عاري از پاتوژنهاي خاص است (SPF[2][2][2]).
2 ـ عدم اجازه ورود حيوان به گله.
3 ـ عدم اجازه ورود حيوان جديد به گله ولي اجازه بازگشت حيوان به اين گله.
4 ـ اجازه ورود حيوان جديد به گله بهشرط داشتن تاريخچه درماني ثبت شده و اعمال قرنطينه بر روي اين حيوانات.
5 ـ اجازه ورود حيوان جديد به گله بهشرط داشتن تاريخچه درماني ولي بدون اعمال شرايط قرنطينهاي.
6 ـ اجازه ورود حيوان جديد بدون داشتن تاريخچه درماني ثبت شده و بدون اعمال قرنطينه بر روي اينها.
همانطوريكه گفته شد توليد كنندگان ميتوانند يكي از سطوح خطري را كه در بالا ذكر شده انتخاب نمايند و بهكار گيرند.
منابع معمول اكثر پاتوژنها را ميتوان بهصورت زير نام برد:
1 ـ كنسانتره (ذرت، جو، بذر كتان و سبوس) كه ميتواند منبع گونههاي مختلف سالمونلا باشد.
2 ـ علوفه (يونجه، سيلاژ ذرت و…) كه وقتي با آب آلوده آبياري ميشوند بهعنوان منبع مهم سالمونلا مطرح هستند. همچنين درو كردن و ذخيره سازي نامناسب علوفه ميتواند بهعنوان عفونتهاي كلستريديايي منتهي شود.
3 ـ نشخواركنندگان تغذيه شده با خوراكيهايي كه پروتئينهاي ممنوع شده پستانداران بخصوصي را دارا هستند به ميزان معنيداري جنون گاوي را منتشر ميكنند.
4 ـ منابع آبي آلوده شده با سالمونلا، E. coli يا كريپتوسپوريديوم.
5 ـ حيوانات ولگرد، محلهاي عرضه حيوانات و بازار مالخرها.
6 ـ حيات وحش؛ پرندگان منبع سالمونلوز، آهوان منبع بروسلوز، گرگها منبع سالمونلوز و لپتوسپيروز، مدفوع جوندگان كه ميتواند منبع گونههاي سالمونلا و E. coli باشد.
7 ـ كنهها و حشرات خونخوار كه آناپلاسموز و ساير بيماريهاي مرتبط با خون را منتقل ميكنند.
8 ـ وسايل نقليه، وسايل تغذيه و لشگيري، كارگران و بازديد كنندگان و…
9 ـ مدفوع آلوده به نئوسپوراكانينوم كه بهعنوان يك منبع مهم براي اين ارگانيسم محسوب ميشود.
نمونهاي از يك برنامة بيوسكوريتي براي تليسههاي گوشتي غيرآبستن جايگزين شده در گله:
پس از خريدن تليسهها و جايگزين كردن آنها در گله اولين سؤالاتي كه بايد پاسخ داده شود اين است كه:
1)آيا تليسههايي كه خريداري شده است از گلهاي بوده كه ازنظر پايه ژنتيكي بالاتر از گله خودمان بوده است يا نه؟
2)آيا حيواناتي كه خريداري شدهاند از گلهاي بوده است كه واكسيناسيون در آن گله اجرا ميشده يا نه؟
برنامهاي كه براي اين تليسهها اجرا ميشود شامل مراحل زير است:
-I پيش جابجايي:
1 ـ آگاهي درباره سلامتي، واكسيناسيون و برنامههاي كنترلي گله.
2 ـ تستهاي مخصوص به مدت 30 روز بايستي انجام شود كه بهصورت زير است:
الف) جدا كردن ويروس BVD از سرم يا شناسايي ويروس با روشهاي مخصوصِ رنگآميزي.
الف ـ1) حيواناتي كه براي ويروس BVD مثبت ميشوند لازم است كه 30 روز بعد دوباره تست شوند تا مشخص شود آيا آلودگي پايدار دارند يا خير.
الف ـ2) يك تيتر آنتيبادي سرم ويروس BVD براي شناسايي حيواناتي كه آلودگي پايدار به ويروس BVD دارند سودمند نيست.
الف ـ3) گوسالههاي نوزاد متولد شده از تليسههاي خريداري شدهاي كه آبستن بودهاند بايد بلافاصله پس از تولد با تستهاي ايمنوهيستوشيميايي و… آزمايش شوند.
ب) بيماري يون: تستهايي كه براي اين گروه سني از گاوان يعني تليسههاي گوشتي وجود دارد نسبت به تستهايي كه براي گاوهاي مسنتر استفاده ميشود از اعتبار كمتري برخوردارند بنابراين در خريداري تليسههاي گوشتي و جايگزيني آنها در گله توصيه ميشود كه اين تليسهها از گلههايي خريداري شوند كه ازنظر برنامههاي پيشگيري يون از سطح گله خودمان بالاتر و بهترند.
ج) تستهاي بروسلوز، سل و… نيز بايستي انجام شود.
-II ايزولاسيون و قرنطينه واحد:
در اين مرحله بايستي مراحل ذيل انجام شود:
1ـ يك دوره حداقل 30 روزه ايزولاسيون
2ـ كنترل جدي حيوانات ازنظر تماس با ساير حيوانات و يا كنترل عبور و مرور
3ـ شناسايي گله
4ـ بانك سرم براي انجام تستهاي مكرر و يا تستهاي مورد نياز در آينده
5ـ واكسيناسيون عليه BVD, IBR، كمبيلوباكتر و گونههاي كلستريديايي
6 ـ درمان انگلهاي داخلي و خارجي
7ـ اضافه كردن كوكسيديواستات (مثل آمپروليوم يا يونوفور) براي نگهداشتن گله با ورود به دوره قرنطينهگذاري
-III دوره پس از ايزولاسيون و قرنطينه:
بهدنبال دوره قرنطينه و ايزولاسيون تليسهها را با گاوهاي نر پاك و يا گاوهاي نري كه از تست تريكومونيازيس منفي بودهاند، جفت مياندازند.
گاوهاي نر نيز بايد براي بيماريهاي مشابه تست شده و تست آنها منفي شود. واكسنهاي دريافت شده و درمانهاي انجام شده بر روي گاوهاي نر همانند تليسههاي گوشتي جايگزين شده در گله مشابه است و بايد انجام شود.
در پايان بايد يادآور شد كه برنامه بيوسكوريتي همانند يك سياست بيمه براي سلامتي و باروري گله است. توليد كنندگان با كمك يك دامپزشك لايق و شايسته بايد تصميماتي را درباره انتخاب سطح بيوسكوريتي مناسب براي گله كه قبلاً اين سطوح ذكر شده اتخاذ نمايند. بديهي است كه اگر اين سطح انتخاب شده محدود باشد درجاتي از ضررهاي اقصادي ميتواند بر گله و توليد كننده وارد شود و بايد گفت كه يك برنامه بيوسكوريتي جامع و كلي براي همه جوانب وجود ندارد و بيوسكوريتي ابزاري است براي كنترل بسياري ازبيماريهاي عفوني خطرناك؛ اين ابزار ميتوانند به راحتي با اهداف فردي هماهنگ شده و بهطور موفقيتآميزي براي هر گلهاي استفاده شوند هرچند در اينجا بايد برنامهريزي، تعهد و آموزش همه پرسنل در سرتاسر برنامه پرورش وجود داشته باشد تا مجموعه اهداف براي يك برنامه كنترلي دربرابر بيماريها بهدست آيد
منبع:http://damparvaryrooz.blogfa.com
هر عامل عفوني كه ايجاد بيماري ميكند يك پاتوژن ناميده ميشود. پاتوژنهاي مختلف شامل ويروسها (ويروس FMD و ويروس BVD)، باكتريها (Brucella abortus عامل بروسلوز، Mycobacterium Paratuber culosis عامل بيماري يون) و پريونها (آنسفالوپاتي اسفنجي گاوان يا BSE و اسكرپي در گوسفندان) ميشوند.
بيوسكوريتي در سطوح ملي كه شامل مراقبت بيماريهاي حيوانات خارج كشور ميباشند بهوسيله آزمايشگاه APHIS[1][1][1] (سرويس نظارت سلامتي گياهان و حيوانات) در دپارتمان كشاورزي ايالات متحده انجام ميشود. دامپزشكان APHIS و پرسنل حمايتي دركنار دولت در سرتاسر كشور يك نظارت پايدار براي نگهداري حيوانات اهلي و احشام دربرابر بيماريهاي حيوانات خارجي فراهم ميآورند كه عدم اين نظارت ميتواند براي صنعت دامداري و مصرف كنندگان تا ميليونها دلار ضرر برساند.
حفاظت حياطي يا بيوسكوريتي درسطح يك گله يكسري استراتژيهايي را براي جلوگيري از بيماريهاي هزينهبر تعيين ميكند كه اين بيماريها درصورت ورود گلههاي خاصي بروز مينمايد. پيشگيري و كنترل سادة بيماريهاي معمول كه امروزه در اكثر گلههاي گوشتي اعمال ميشود براي مواجهه با تقاضاهاي آينده ناكافياند و ميتوان با مشاهدات و مراقبت منظم، واكسيناسيون و توجه محدود به بيوسكوريتي توليدات را درسطح گله افزايش داد.
اهميت بيوسكوريتي:
يكسري بيماريهاي عفوني در واحدهاي پرورش گاو مطرح ميشوند كه ميتواند يك اثر منفي روي درآمد اقتصادي واحد داشته باشند. ما اغلب به اثر مخرب بيماري فكر ميكنيم كه باعث كاهش كارايي توليد (كاهش ميزان باروري، سقط جنين زودرس، نقصهاي مادزادي و
گوسالههاي ضعيف)، كاهش توليد (كاهش وزن گوسالههاي تازه از شير گرفته، كاهش مصرف خوراك و كم شدن ميزان افزايش وزن روزانه) و همچنين افزايش ميزان واگيري بيماريها و افزايش مرگ و مير آنها ميشود. اما آن چيزي كه مهم است اين است كه اين عوامل ميتواند ازنظر رقابت در بازار براي ما مضر و زيانآور باشد.
با افزايش اطلاعات علمي موجود دربارة پاتوژنز، طرز انتقال و تشخيص بيماريهايي مثل BVD و يون و غيره، تعهدات دامپزشكان در قبال خريد و فروش حيوانات آلوده افزايش مييابد. به همين خاطر بيوسكوريتي بايد يك اولويت بسيار مهم ـ با شرايط خيلي بالا ـ در تصميمات مديريتي روزمره باشد.
پاتوژنهايي كه در برنامههاي بيوسكوريتي درنظر گرفته شدهاند شامل ويروس زبان آبي، ويروس BVD، ويروس IBR، ويروس لوكوزگاوي، عامل بيماري يون و سل ، بروسلوز، گونههاي سالمونلا، Moraxella bovis عامل Pink eye، ويروس دهان تاولي، انگلها (كوكسيديوز، كريپتوسپوريديوز، آناپلاسما، شپشها)، آلودگيهاي قارچي و بيماريهاي ژنتيكي ميشوند.
امروزه توليد كنندگان درگير تجارت بينالمللي شدهاند و به همين خاطر نيازمند توصيههاي لازم دربارة بيماريهايي هستند كه با آنها مواجه ميشوند. آنها بايد اين توصيهها و اطلاعات را از دامپزشكان بخش APHIS و با واسطه دامپزشك خود بگيرند.
سطح بيوسكوريتي:
در يك واحد ابتدا اثر بالقوة يك بيماري بر روي آن واحد تخمين زده ميشود و در اينجا بايستي به سطح خطر آسيب رسان و پيامدهاي اقتصادي آن بيماري توجه نمود. توليد كنندگان بايد يكي از سطوح خطري را كه توانايي اجراي آن را دارند، انتخاب نمايند. وقتي سطح بيوسكوريتي مشخص گرديد بايد يك پايه و اساس براي اجرا وجود داشته باشد كه در اينجا لزوم يك دامپزشك شايسته خيلي بااهميت بهنظر ميرسد.
سطوح بيوسكوريتي مشخص شده براي كار در يك مركز گاو گوشتي بهصورت زير تعريف شده است:
1 ـ گله پاك و بسته كه عاري از پاتوژنهاي خاص است (SPF[2][2][2]).
2 ـ عدم اجازه ورود حيوان به گله.
3 ـ عدم اجازه ورود حيوان جديد به گله ولي اجازه بازگشت حيوان به اين گله.
4 ـ اجازه ورود حيوان جديد به گله بهشرط داشتن تاريخچه درماني ثبت شده و اعمال قرنطينه بر روي اين حيوانات.
5 ـ اجازه ورود حيوان جديد به گله بهشرط داشتن تاريخچه درماني ولي بدون اعمال شرايط قرنطينهاي.
6 ـ اجازه ورود حيوان جديد بدون داشتن تاريخچه درماني ثبت شده و بدون اعمال قرنطينه بر روي اينها.
همانطوريكه گفته شد توليد كنندگان ميتوانند يكي از سطوح خطري را كه در بالا ذكر شده انتخاب نمايند و بهكار گيرند.
منابع معمول اكثر پاتوژنها را ميتوان بهصورت زير نام برد:
1 ـ كنسانتره (ذرت، جو، بذر كتان و سبوس) كه ميتواند منبع گونههاي مختلف سالمونلا باشد.
2 ـ علوفه (يونجه، سيلاژ ذرت و…) كه وقتي با آب آلوده آبياري ميشوند بهعنوان منبع مهم سالمونلا مطرح هستند. همچنين درو كردن و ذخيره سازي نامناسب علوفه ميتواند بهعنوان عفونتهاي كلستريديايي منتهي شود.
3 ـ نشخواركنندگان تغذيه شده با خوراكيهايي كه پروتئينهاي ممنوع شده پستانداران بخصوصي را دارا هستند به ميزان معنيداري جنون گاوي را منتشر ميكنند.
4 ـ منابع آبي آلوده شده با سالمونلا، E. coli يا كريپتوسپوريديوم.
5 ـ حيوانات ولگرد، محلهاي عرضه حيوانات و بازار مالخرها.
6 ـ حيات وحش؛ پرندگان منبع سالمونلوز، آهوان منبع بروسلوز، گرگها منبع سالمونلوز و لپتوسپيروز، مدفوع جوندگان كه ميتواند منبع گونههاي سالمونلا و E. coli باشد.
7 ـ كنهها و حشرات خونخوار كه آناپلاسموز و ساير بيماريهاي مرتبط با خون را منتقل ميكنند.
8 ـ وسايل نقليه، وسايل تغذيه و لشگيري، كارگران و بازديد كنندگان و…
9 ـ مدفوع آلوده به نئوسپوراكانينوم كه بهعنوان يك منبع مهم براي اين ارگانيسم محسوب ميشود.
نمونهاي از يك برنامة بيوسكوريتي براي تليسههاي گوشتي غيرآبستن جايگزين شده در گله:
پس از خريدن تليسهها و جايگزين كردن آنها در گله اولين سؤالاتي كه بايد پاسخ داده شود اين است كه:
1)آيا تليسههايي كه خريداري شده است از گلهاي بوده كه ازنظر پايه ژنتيكي بالاتر از گله خودمان بوده است يا نه؟
2)آيا حيواناتي كه خريداري شدهاند از گلهاي بوده است كه واكسيناسيون در آن گله اجرا ميشده يا نه؟
برنامهاي كه براي اين تليسهها اجرا ميشود شامل مراحل زير است:
-I پيش جابجايي:
1 ـ آگاهي درباره سلامتي، واكسيناسيون و برنامههاي كنترلي گله.
2 ـ تستهاي مخصوص به مدت 30 روز بايستي انجام شود كه بهصورت زير است:
الف) جدا كردن ويروس BVD از سرم يا شناسايي ويروس با روشهاي مخصوصِ رنگآميزي.
الف ـ1) حيواناتي كه براي ويروس BVD مثبت ميشوند لازم است كه 30 روز بعد دوباره تست شوند تا مشخص شود آيا آلودگي پايدار دارند يا خير.
الف ـ2) يك تيتر آنتيبادي سرم ويروس BVD براي شناسايي حيواناتي كه آلودگي پايدار به ويروس BVD دارند سودمند نيست.
الف ـ3) گوسالههاي نوزاد متولد شده از تليسههاي خريداري شدهاي كه آبستن بودهاند بايد بلافاصله پس از تولد با تستهاي ايمنوهيستوشيميايي و… آزمايش شوند.
ب) بيماري يون: تستهايي كه براي اين گروه سني از گاوان يعني تليسههاي گوشتي وجود دارد نسبت به تستهايي كه براي گاوهاي مسنتر استفاده ميشود از اعتبار كمتري برخوردارند بنابراين در خريداري تليسههاي گوشتي و جايگزيني آنها در گله توصيه ميشود كه اين تليسهها از گلههايي خريداري شوند كه ازنظر برنامههاي پيشگيري يون از سطح گله خودمان بالاتر و بهترند.
ج) تستهاي بروسلوز، سل و… نيز بايستي انجام شود.
-II ايزولاسيون و قرنطينه واحد:
در اين مرحله بايستي مراحل ذيل انجام شود:
1ـ يك دوره حداقل 30 روزه ايزولاسيون
2ـ كنترل جدي حيوانات ازنظر تماس با ساير حيوانات و يا كنترل عبور و مرور
3ـ شناسايي گله
4ـ بانك سرم براي انجام تستهاي مكرر و يا تستهاي مورد نياز در آينده
5ـ واكسيناسيون عليه BVD, IBR، كمبيلوباكتر و گونههاي كلستريديايي
6 ـ درمان انگلهاي داخلي و خارجي
7ـ اضافه كردن كوكسيديواستات (مثل آمپروليوم يا يونوفور) براي نگهداشتن گله با ورود به دوره قرنطينهگذاري
-III دوره پس از ايزولاسيون و قرنطينه:
بهدنبال دوره قرنطينه و ايزولاسيون تليسهها را با گاوهاي نر پاك و يا گاوهاي نري كه از تست تريكومونيازيس منفي بودهاند، جفت مياندازند.
گاوهاي نر نيز بايد براي بيماريهاي مشابه تست شده و تست آنها منفي شود. واكسنهاي دريافت شده و درمانهاي انجام شده بر روي گاوهاي نر همانند تليسههاي گوشتي جايگزين شده در گله مشابه است و بايد انجام شود.
در پايان بايد يادآور شد كه برنامه بيوسكوريتي همانند يك سياست بيمه براي سلامتي و باروري گله است. توليد كنندگان با كمك يك دامپزشك لايق و شايسته بايد تصميماتي را درباره انتخاب سطح بيوسكوريتي مناسب براي گله كه قبلاً اين سطوح ذكر شده اتخاذ نمايند. بديهي است كه اگر اين سطح انتخاب شده محدود باشد درجاتي از ضررهاي اقصادي ميتواند بر گله و توليد كننده وارد شود و بايد گفت كه يك برنامه بيوسكوريتي جامع و كلي براي همه جوانب وجود ندارد و بيوسكوريتي ابزاري است براي كنترل بسياري ازبيماريهاي عفوني خطرناك؛ اين ابزار ميتوانند به راحتي با اهداف فردي هماهنگ شده و بهطور موفقيتآميزي براي هر گلهاي استفاده شوند هرچند در اينجا بايد برنامهريزي، تعهد و آموزش همه پرسنل در سرتاسر برنامه پرورش وجود داشته باشد تا مجموعه اهداف براي يك برنامه كنترلي دربرابر بيماريها بهدست آيد
منبع:http://damparvaryrooz.blogfa.com
+ نوشته شده در شنبه سی ام آبان ۱۳۸۸ ساعت 13:37 توسط مهیار حاجی اسفندیاری
|