موم زنبور عسل و نحوه استخراج آن (بخش 1)

منشا موم 
زنبورهاي كارگر هشت غده موم ساز دارند كه در قسمت دروني حلقه هاي شكمي در بخش 4 تا 7 شكمي جا گرفته اند. اندازه هاي اين غده هاي موم به سن كارگر بستگي دارد. غدد مزبور در سن تقريبا 12 روزگي زنبور در بزرگترين اندازه خود هستند كه از روز 18، 19 تا آخر زنبور حالت نزولي طي مي كند. 
در طي اين دوره، زنبور پولك هاي مومي ساخته شده توسط غدد را با استفاده از فك و آرواره خود جويده و در آن واحد ترشحات براقي خود را جهت نرم كردن موم به آن اضافه مي كنند. وقتي كه موم به آن اضافه مي كنند. وقتي كه موم به خوبي خمير شد به روي شان عسل در ساختمان زيري ذخيره مي شود و يا از آن جهت چسباندن سلول هاي عسل استفاده مي كنند. 
موم تركيب شيميايي بسيار محكمي دارد و خواص آن با گذشت زمان همچنان غير معيوب(فاسد نشدني) باقي مي ماند. همچنين نسبت به هيدروليز و اكسيد شدن طبيعي مقاوم بوده و كاملا در آب غير محلول است. به جز لاروهاي بيد (پروانه) موم، هيچ حيوان ديگري شيره ها و اسيدهاي گوارشي لازم جهت هضم آن را ندارد. 
...........................
آرايش و خواص موم 
موم به طور طبيعي ليپيدي بوده و شامل هيدروكربن هاي اشباع نشده، اسيدها يا هيدروكسي اسيدها، الكل ها، رنگدانه ها، بيشتر از همه گرده و صمغ و ذرات كوچك حشرات مي باشد. 
در دماي معمولي موم حالت جامد دارد ولي وقتي درجه حرارت به 18 درجه سانتيگراد كاهش مي يابد، به سرعت حالت تردد و شكننده به خود مي گيرد و در دماي 35 تا 40 درجه سانتيگراد سريع نرم و انعطاف پذير مي شود. چگالي آن حدود 95، 5 و نقطه ذوبش 65 درجه مي باشد. رنگ موم با گذشت زمان تغيير مي يابد. به عنوان مثال موم بكر سفيد است ولي به تدريج هرچه از عمر آن مي گذرد تيره تر شده و در نهايت سياه مي شود. 
فرايند رنگ بندي به سبب حضور مواد خارجي در شانهاي عسل مي باشد. 
تجمع رنگدانه ها در موم معمولا سايه اي از زرد، نارنجي و قرمز مايل به قهوه هاي به آن مي دهد. اين تفاوت رنگ بندي در ارتباط با كيفيت موم اهميت خاصي ندارد. بنابراين هر گونه تلاشي جهت سفيد كردن موم(اسيد سولفوريك، پركسيد هيدرو‍‍ژن)همانطور كه در گذشته توصيه مي شد نه تنها بي مورد است بلكه امروزه آن را خطرناك دانسته و بايد ممنوع شود. 
............................
سايز سلول 
در شان هاي عسلي كه به طور طبيعي ساخته مي شوند، ابعاد سلول ها و متعاقبا تعداد تعداد آن ها در هر2 dm از هر نژادي ديگر تنوع بسيار دارد. ميانگين ابعاد سلول هاي ساخته شده توسط نژاد زنبورهاي اروپايي بين mm 5.13 (Apis Melliffera lingusta) و mm 5،5 (Aois mellifera carnica) مي باشد. 
melliffera Apis melliffera ، در مقايسه يا دو نژاد lingusta 875 و carnica 760 با ميانگين سايزي mm 5.37 كه در هر2 dm را همانطور كه قبلا مي دانيم، بهترين عدد براي زنبورها با mm 5.37 سلول است پذيرا مي باشد. 
تعداد واقعي سلول ها در هر 2 dm اندكي نسبت به مدل مومي ساخته شده فرق مي كند. زنبورها به آساني تنوع در سايز را با توجه به محدوديت هاي مشخص مي پذيرند. اگر آنها خيلي كوچك باشند طرد مي شوند و اگر خيلي بزرگ باشند احتمالا حشره نر برجسته اي خواهند شد. 
.................................
ساخت موم 
مهمترين مواد مورد نياز جهت ترشح موم عبارتند از: 
● حضور زنبور عسل بر اساسROECH زنبورها بايد 12 تا 18 روزه باشند ولي ول ليندايور معتقد است زنبورها بايد جوانتر باشند. 
● بايد دماي پيرامون 33 تا 36 درجه سانتيگراد در اطراف زنبورهاي موم ساز باشد. 
● يك ذخيره غذاي رها شده: عسل روان غليظ به ساخت شان ها كمك مي كند. 
يك فصل پر محصول ترشح موم را تحريك مي كند در حالي كه در طي دوران سخت به كلي اين ترشح متوقف مي شود. در هر صورت زنبورها مي توانند عسل و سلول هاي نوزاد خود را حتي در صورت عدم وجود عسل روان قابل دسترس بسازند البته با موم موجود در شان ها. 
دو دليل بسيار مهم جهت معرفي چهارچوب ها در ساخت موم وجود دارد. 
1. جايگزيني سالانه تعدادي از چهارچوب ها ادامه سلامت كنوني را تامين مي كند. 
2. چهار چوب هاي قديمي يك محيط مناسب جهت توليد مثل بيماري هايي هستند كه قارچ ها و هاگ ها باعث آن ها هستند. 
3. جايگزيني چهار چوب ها با موم پايه اي همچنين باعث كاهش خروج دسته جمعي زنبوران مي شود. همگامي كه زنبورهاي پرستار از لاورهاي جوان كمتري پرستاري مي كنند، چربي ذخيره مي كنند و اگر چهارچوب جديدي براي كار وجود نداشته باشد باعث تحريك دسته جمعي در زنبورها مي شود. 
.............................................
در شرايط عملي هر كندو بايد 3 چهار چوب پايه از نوزاد دريافت كند كه برابر با يك چهارچوب كامل است ...
.
.........
فاطمه سليمي بنه کهل

موم زنبور عسل و نحوه استخراج آن (بخش 2)

 
خارج كردن و تصفيه موم زنبور 
يك درصد مشخص از چهار چوب بايد در حجره نوزادان هر ساله حذف شود. شان اين چهارچوب را جهت بدست آوردن موم آن ذوب مي كند. روش هاي متفاوتي با توجه به نتايج و ثمرات مختلف در رابطه با اين عمل وجود دارد به هر حال، جدا از تمامي روش هاي مختلف، شان هاي تيره تر نسبت به شان هاي روشن تر موم كمتري پس مي دهند و دليل آن بسيار ساده است، شان هاي تيره تر و قديمي تر بارها مورد استفاده نوزادان قرار گرفته اند، بنابراين داراي پيله كرم، تفاله و باقي مانده موم مي باشند كه موم را جذب كرده و بدست آوردن تمامي موم در طي مرحله استخراج را غير ممكن مي سازد. 
..
استخراج خورشيدي 
تنها كافي است دما تا 68الي 70 درجه سانتيگراد بالا رود تا موم را به حدي مايع كند كه به آساني در موم ذوب كن خورشيدي ذوب شوند. در موم ذوب كن خورشيدي موم با بهترين كيفيت عمل مي آيد. ولي اين روش تنها 75% در شان هاي قديمي موثر است زيرا زماني كه شان هاي قديمي ذوب مي شوند كپه تفاله نوزادان موفق همانند يك اسفنج عمل كرده و موم را جذب مي كند، در اين صورت جريان آن كاهش مي يابد. يك مانع ديگري اين است كه پايه اصلي بايد دائما در مقابل آفتاب گردش داده شود و در هواي ابري يا نور ضعيف هيچ ثمره اي نمي دهد. 
اين روش چندان براي شان هاي قديمي موثر نيست و عمدتا براي ذوب كردن سرپوش ها يا شان هاي جديد به كار مي رود. 
..
استخراج با استفاده از آب جوش يا بخار آب 
روش مزبور مورد پسند همگان است و تجهيزات آن بايد از آلومينيوم، مس و يا استيل ضد رنگ ساخته شود. روي، تركيب قلع و سرب، آهن سفيد و آهن گالوانيزه به علت اينكه موم را تيره مي كنند چندان توصيه نمي شوند. 
..
1- استخراج با آب جوش و با استفاده از غوطه وري اجباري
شان ها همگي در يك كيسه از كنف هندي جا داده مي شوند كه بعدا بايد خيلي محكم آنرا گره زد. و كيسه را داخل يك ديگ بزرگ آشپزي و يا ديگ جوشاننده پارچه كه با آب پوشيده شده مي اندازيم. جهت اطمينان از خيس شدن كامل آن بايد سنگين باشد، آب را مي جوشانيم، موم از آب سبك تر است بنابراين از ميان كنف هندي فيلتر شده به سطح آب مي آيد. پس از سرد شدن، موم به حالت جامد در مي آيد كه به صورت يك قالب در سطح آب ظاهر مي شود. تمامي تفاله هاي موجود در كيسه بايد دور ريخته شوند. 
..
2- استخراج با آب جوش و فشردن موم
همه شان ها را در داخل ظرفي حاوي 120 ليتر آب گذاشته و روي آن 20 تا 30 ليتر آب جوش ريخته و صبر مي كنيم تا ذوب شود. بعد از اينكه تمامي اين موم ها ذوب شدند، توري را برداشته و محتويات را به درون يك كنف هندي مشبك فرستاده و سپس آن ها را فشار دهيد. موم تحت فشار قرار گرفته و سپس بيرون مي آيد. بعد از اولين فشار شان ها را داخل كنيد و لازم است يك بار فشار داده شوند. اين روش براي بار سوم و آخرين بار تكرار مي شود و هر فشار حدود 90 دقيقه بايد طول بكشد. مايع وارد گيرنده اي مي شود كه موم در آن به سبب اختلاف در چگالش بالا مي آيد و سپس به سرعت سرد شده و به صورت قالب جامدي در روي آب ظاهر مي شود. 
..3- استخراج موم به وسيله بخار
در چنين ذوب كننده ها قانون كلي به شرح زير است: دو تانكر مرتبط با هم به گونه اي تنظيم مي شوند كه يكي يا در داخل ديگري قرار مي گيرد و يا روي آن. چهار چوب ها، شان ها و يا سر پوش ها جهت ذوب داخل يك سبد رو باز آهني، در درون تانكر اصلي، قرار داده مي شوند. استخراج موم از طريق بخار، در مورد سرپوش ها يك روش موفقيت آميز به شمار مي رود در حالي كه براي ذوب كردن شان هاي قديمي زياد مناسب نيست و تنها 80 تا 82 درصد از موم آن را مي توان به دست آورد. 
..
4- استخراج موم با تركيبي از بخار و فشار 
سبدي از شان هاي قديمي، در داخل تانكري مسدود مي شود كه از جوش پر شده و شامل يك مجراي تنگ مي باشد. پيستوني كه توانايي وارد كردن فشار هاي T 15 در دفعات مختلف را داراست، بر اين شان ها فشار وارد مي كند. تانكر را همچنان براي يك ساعت، در حال جوش آهسته نگاه مي دارند. موم به وسيله يك شير، بالاي تانكر خارج مي شود. اين نوع از ذوب كننده هاي موم مي تواند 60 شان موم و حتي بيشتر از آن را ذوب كند كه بازده عالي %95 دارد. 
.. 
5- استخراج موم به روش گريز از مركز
موم را مي توان با استفاده از نيروي گريز از مركز استخراج كرد. در اين روش، شان ها در آب جوش ذوب مي شوند و مخلوط به دشت آمده در حالي كه هنوز درون سبدهايي در داخل يك ذوب كن گريز از مركز مي باشد خالص و تصفيه مي شود. مخلوط مورد نظر جهت جلوگيري از رسوب بايد در دماي بالاي 65 درجه سانتيگراد نگه داشته شوند. اين نوع از ذوب كن ها براي جمع آوري مقادير كم از شان هاي قديمي و يا سرپوش ها مناسب نيستند و اين سيستم در نظر گرفت شده به سبب لوله كش مورد نياز جهت گردش بخار براي نصب بسيار گران قيمت است. 
..
6- استخراج موم به وسيله حلال هاي شيميايي 
موم را مي توان با استفاده از حلال هاي شيميايي استخراج نمود. براي اين عمل، شان هاي قديمي با مواد چرب مانند بنزن، استون، تولون يا تري كلرد اتيلن آغشته مي شوند. اين روش در لابراتورها كاربرد دارد. همچنين در ساخت موم جهت فشردن آخرين قطره موم، از مواد ته نشين شده اي كه پس از فشار باقي مانده اند، مكررا مورد استفاده قرار مي گيرد اما موم به دست آمده به اين روش را معمولا به دليل دارا بودن مقادير كمي از حلال ها نمي توان در كندو استفاده كرد. 
..
7- استخراج گرمايي موم با استفاده از لوازم الكتريكي 
با اين روش، زنبور دار ديگر مجبور به بريدن شان ها قبل از به عمل آمدن آن ها نمي باشد چهار چوب ها و شان ها، بين دو بشقاب آهني عمودي كه با لوازم گرم كننده الكتريكي تنظيم شده قرار داده مي شوند. يك ميله اين دو بشقاب را به هم فشرده و به اين ترتيب موم ذوب شده، وارد گيرنده اي مي شود. بعد از اينكه تمامي موم ذوب شده، بشقاب ها باز شده و تفاله ي پيله ها و تفاله ي موم ها وارد تانكر ديگر كي شوند. با توجه به مدلشان، اين نوع از ماشين ها قادرند در عرض يك ساعت 30 تا 80 چهار چوب را عمل بياورد. 
..
قالب هاي موم: 
صرف نظر از روشي كه براي خارج كردن و استخراج موم به كار مي رود موم زماني كه سريعا سرد مي شود به شكل جامد در مي آيد. با صرف نظر از سيستم مورد استفاده، موم بهبود يافته كاملا خالص نبوده و شامل مقادير زيادي آب و ساير ناخالصي ها مي باشد. 
جهت به دست آوردن خالص ترين و مرغوب ترين كيفيت، موم مخلوط بايد در طول مرحله ظرف كمي گرم نگه داشته شود. اين عمل توسط يك تانكر ظرف به ظرف كني گرمايي انجام مي شود. كه ساده ترين آن يك سطلي است كه درون جعبه اي از خاك اره با يك پوشش كلفت قرار گرفته است. هنگامي كه موم آماده و سرد شد، قالب آماده خارج كردن از مدل است. با توجه به تفاوت هاي چگالي بين موم و آب، موم روي سطح آب آمده و ناخالصي ها زير آب جمع مي شوند. هنگامي كه موم سخت شد مي توان آ ها را از سطح زيرين قالب شكست و جدا كرد. اگر موم سريعا سرد شود، مقادير زيادي از چنين ناخالصي ها در داخل موم گير مي افتند در اين صورت بايد موم را از نو پخت. جهت پختن تفاله قالب ها يا خود قالب هاي موم، يك تانكر همراه با يك صندوق آب تا 80 درجه سانتيگراد گرم 
مي شود. ناخالصي ها با باز كردن شيرهايي كه در سطوح مختلف تانكر جاسازي شده اند فيلتر مي شوند. 
يك تكنيك ديگر، شامل استفاده از يك تانكر كه داراي شيرهاي مختلفي در سطوح مختلف است، مي باشد. دو دريچه كه 3cm از هم فاصله دارند، تقريبا در سطح آب- موم تنظيم مي شوند كه موم بدون ناخالصي خارج مي شود. قبل از انجام اين عمل، آب بايد از تانكر توسط سوراخ پاييني خارج شود تا جايي كه موم ظاهر شود. هنگامي كه به اين نقطه رسيد، موم پخته شده مي تواند به آساني از طريق شير بالايي داخل سطل(سطل هاي پلاستيك عسل)يا گودالي كه از سطح زمين عايق شده(پلي استرن يا چوب) و توسط پتويي جهت جذب رطوبت اضافي پوشيده شده است ريخته شود. موم باقي مانده در ظرف را مي توان دوباره ذوب كرد. خنك شدن موم چهل و هشت ساعت طول مي كشد. 
...
ساخت ورق موم آج شده: 
..
- انتخاب مواد خام 
سرپوش هاي سلولي شايد به اين دليل كه بسيار خالص هستند موجب شكنندگي ساختهايي كه داراي انعطاف كمتري هستند شوند اما در مورد شان ها كاملا ربطي به تكنيك هاي ساخت ندارد. سازنده هاي موم با اينكه از شانهاي موم محافظت به عمل مي آورند ولي معمولا از هر دو روش جهت به وجود آمدن انعطاف پذيري و قدرت استفاده مي كنند.
.. 
- ساخت ورق موج شده: 
..
1- فشار موم به سبك سيني 
مومي كه اساسا مسطح است با روشي مشابه آنچه كه توسط ريستچ اختراع شد تحت فشار قرار مي گيرد البته در مواقعي كه قصد ساخت صفحات كلفت و شكننده از ورق موم آج شده را دارند اين روش رواج چنداني ندارد و زمان زيادي براي ساخت تلف مي شود. 
..
2- روش غلتك 
امروزه اين روش مرسوم ترين روش مي باشد كه با توجه به غلتك ها دو روش متفاوت جهت اين كار وجود دارد. 
...
- تكنيك غلتك هاي پوشيده- روش مستقيم 
تكنيك حاضر سريعترين تكنيك جهت ساخت ورق موم آج شده مي باشد. موم مايع مستقيما داخل غلتك هاي پوشيده از آب سرد كه به شكل سلول هاي 6 ضلعي بوده ريخته مي شود بنابراين موم سرد شده و هم زمان روي يك نوار ممتد چاپ مي شود كه در آخر خط بريده مي شوند. در هر صورت ورق موج آج شده اي كه به اين روش ساخته مي شود معمولا سخت و شكننده است. 
..
- غلتك هاي پوشيده و صفحات از پيش طبقه شده موم: 
در اين روش يك صفحه طبقه طبقه شده از موم داخل غلتك هاي پوشيده ريخته مي شود اينماشين ها عمدتا به عنوان سازنده هاي ورق موج آج شده تخصصي كاربر داند. روش استاندارد آن ساخت رول هاي طولاني از موم ساده مي باشد كه حدودا 3 تا 4 cm ضخامت داشته و توسط چرخش يك غلتك استيل نرم كه از درون توسط جت هاي آب خنك مي شود و داخل يك تانكر از موم ذوب شده مي گردد انجام مي گيرد. يك لايه از موم روي سطح شكل مي گيرد كه توسط كاردي كه قبلا جاسازي شده پيش از ورود به غلتك هاي طبقه طبقه پاك مي شوند. غلتك ها جرياني مداوم از صفحات را ايجاد مي كنند كه يكبار سرد شده و به صورت اتوماتيك دور ك غلتك بزرگ پيچانده مي شود. فشاري كه در طول اين تكنيك مورد نياز است با توجه به خصوصيات مختلف موم تغيير مي كند بنابراين اين صفحات كمتر شكننده بوده و انعطاف پذيري بيشتري نسبت به ورق موج آج شده دارند كه توسط ساير روش ها ساخته مي شود. اكنون نوارهاي طبقه طبقه شده براي مرحله بعدي آماده است رول مومي در يك تانكر آب گرم(40درجه سانتيگراد) سبك گذاشته شده و يا احتياط باز مي شود كه به دليل چگالي كمش شناور مي شود. انتهاي نوار به داخل غلتك هايي به شكل سلول ها6 ضلعي مسطح شده جهت ساخت يك نوار ممتد از ورق موج آج شده خورانده مي شود. در هنگام چرخش غلتك ها توسط يك سري جت هاي كوچك حاوي آب صابون روغن كاري مي شود. نوار مومي آج شده در سايزهاي مختلف بريده شده و به طور اتوماتيك در انتهاي خط توليد روي هم انباشته مي شوند. 

.. 
فاطمه سليمي بنه کهل

انتخاب محل زنبورستان

يکي از مهمترين نکات مديريتي در پرورش زنبور عسل انتخاب صحيح محل استقرار زنبورستان است. شرايط مطلوب براي محل استقرار يک زنبورستان و محل استقرار کندوها .
.
۱) شرايط آب و هوايي 
به طور کلي شرايطي چون گرما يا سرماي بيش از حد تحمل زنبورها ، بارندگي پيوسته و زياد ، هواي ابري در بيشتر اوقات سال يا فصل مورد نظر ، بادهاي شديد ، هواي شرجي يا هواي غالبا مه آلود ، افزايش يا کاهش ناگهاني درجه حرارت هوا و آلودگي غير تحمل هوا ممکن است چنان منطقه اي را براي استقرار زنبورستان نا مطلوب کند . 
.
۲) پوشش گياهي منطقه 
به طور کلي گياهاني چون توتون ، پنبه ،آفتاب گردان ، يونجه ، شبدر ، اسپرس ، بيدمشک ، گوَ ن ، آويشن ، خردل ، زعفران ، نخود ، لوبيا ، نعنا ، سيب ، گلابي ، مرکبات ، اقاقيا ، کاج ، گياهان زينتي و طيف بسيار وسيعي از ديگر گياهان زراعي ، باغي ، جنگلي و مرتعي منابع شهد و گرده براي زنبور عسل محسوب مي شوند . 
.
۳) اهميت وجود منبع آب سالم در اطراف زنبورستان 
زنبور نيز مانند ساير جانداران به آب به عنوان حياتي ترين نياز خود احتيج دارد . 
.
۴) بهداشت منطقه زنبورستان و اهميت آن 
زنبور عسل نيز مانند ساير حيوانات به برخي از بيماري ها حساس است و متاسفانه بيشتر بيماري ها باعث انهدام بخش مهم يا تمامي کلني هاي زنبور دار مي شود و يا ضمن خسارت به زنبور دار معالجه مي شوند . بنابراين اقتصادي ترين اقدام براي جلوگيري از ابتلاي زنبورها به بيماري توجه زنبور دار به بهداشت منطقه است . 
.
۵) آلودگي هاي صوتي و بوهاي نامطلوب 
مکان استقرار زنبورستان بايد دست کم ۲ کيلومتر از دامداري ها ، مرغ داري ها ، کارخانه هاي دباغي و ديگر مجتمع هاي توليدي که بوي ناخوشايند در آن ها توليد مي شود دور باشد . زيرا بوي بد زنبوران را فراري مي دهد . زنبورستان ها هم چنين بايد از نقاط پر سر و صدا مثل جاده هاي پر رفت وآمد ، کارخانه هاي پر سر و صدا و غيره به اندازه کافي دور باشند تا سرو صدا موجب هراس زنبورها و فراري شدن آنها نشود . 
.
۶) اهميت دور بودن کافي زنبورستان از نقاط مسکوني 
زنبورها با توجه به شعاع پرواز خود ممکن است تا ۱۲ کيلومتر از محل زنبورستان دور شوند . نزيک بودن زنبورستان به مناطق مسکوني ممکن است باعث مشکلاتي براي زنبور دار شود . 
.
۷) اهميت رعايت فاصله زنبورستان ها از هم 
حداقل فاصله لازم به رعايت زنبورستان ها از يکديگر در هر منطقه ۶ کيلومتر است . چنانچه اين فاصله کمتر شود بخصوص اگر منطقه پوشش گياهي چندان خوبي نداشته باشد چند مشکل اساسي پيش خواهد آمد . 
۱) توليد عسل کمتر در دو زنبورستان مجاور هم به علت کمبود منابع شهد و گرده 
۲) به علت گرده افشاني بيش از حد مورد نياز بيشتر گل ها به ميوه يا بذر تبديل شده و تمام ميوه ها قادر به دريافت مواد غذايي کافي نمي شوند و از کيفيت محصول کاسته شده 
۳) امکان رفتن اشتباهي زنبورهاي يک زنبورستان به زنبورستان هاي ديگر و شيوع بيماري و غارت وجود دارد . 
.
۸) نياز زنبورستان به حصار 
۹) ميزان نزديکي زنبورستان به جاده 
براي دسترسي به وسايل نقليه براي حمل و نقل ، بارگيري و تخليه کندوها 
.
۱۰) بهترين مناطق استقرار يک زنبورستان 
بي ترديد بهترين مکان استقرار يک زنبورستان در يک باغ يا مزرعه بزرگي است که محصول آن بايد توسط زنبور عسل گرده افشاني شود. در اين صورت علاوه بر توليد عسل براي زنبوردار محصولات کشاورز يا باغ دار هم به قدر کافي گرده افشاني مي شود. 
.
۱۱) استقرار زنبورستان در کنار دريا يا رودخانه  
چنانچه زنبورستان در ساحل دريا يا رودخانه مستقر شود زنبورها براي نوشيدن و جمع آوري آب بطرف آنها رفته و معمولا جريان آب رودخانه يا امواج دريا بيشتر زنبورها را غرق مي کند و به اين ترتيب خسارت سنگيني به جمعيت کلني ها وارد مي شود . 
.
۱۲) سطح زنبورستان و استقرار کندوها روي پايه يا سکو 
سطح زمين زنبورستان بايد دست کم ۳۰ سانتي متر بالاتر از زمين هاي اطراف باشد. 
.
۱۳) فاصله کندوها از هم در يک زنبورستان 
در يک زنبورستان رعايت فاصله ۵/۲ متر بين دو کندو ضروري است . 
.
۱۴) مکان زنبورستان در رابطه با سمپاشي باغ ها و مزارع 
۱۵) جهت استقرار کندوها در زنبورستان  
چنانکه منطقه اي که زنبورستان در آن مستقر است بادخيز نباشد مي توان کندوها را به گونه اي در زنبورستان مستقر کرد که سوراخ پرواز آنها به سمت مشرق يا جنوب باشد در اين صورت با طلوع خورشيد نور به سمت جلوي کندوها مي تابد و زنبورها زودتر فعاليت روزانه را آغاز مي کنند.در مناطق بادخيز سوراخ پرواز بايد در جهت مخالف وزش باد باشد تا بخصوص در زمستان باد سرد به داخل کندوها وزيده نشود و در ساير مواقع نيز موجب ناراحتي زنبورها نشود. 
.
۱۶) محافظت کندوها از عوامل نامساعد جوي و محيطي 
۱۷) مسافت مکان جديد زنبورستان تا مکان قبلي 
شعاع پرواز مفيد زنبور عسل به ۲ کيلومتر و شعاع پرواز دور آن به ۶ کيلومتر و گاهي به ۱۲ الي ۵/۱۳ کيلومتر مي رسد. براي جلوگيري از مراجعت زنبورها به مکان زنبورستان قبلي مکان زنبورستان جديد تا قبلي بايد بيش از ۶ کيلومتر فاصله داشته باشد. 
.
۱۸) رابطه کندو و مساحت زنبورستان 
ديوارها نبايد از ۲ متر مرتفع تر و فواصل بين کندوها به ميزان حداقل ۵/۲ متر از هم بايد رعايت شود. 
.
۱۹) نحوه استقرار کندوها در زنبورستان 
محل استقرار کندوها در زنبورستان بايد به گونه اي طراحي شود که زنبورهاي پرواز کننده از کندوهاي مختلف مانعي در جلوي زنبورهاي ديگر نباشد به همين جهت در استقرار کندوها طرح هايي چون زيگ زاگ - مربع - گروهي - موازي و غيره ممکن است عملي گردد. 
.
۲۰) زنبورستان در مناطق گرمسيري 
زنبور عسل در حرارت ۱۶ تا ۳۲ درجه سانتي گراد در حداکثر فعاليت است و ۳۴ تا ۳۹ درجه سانتي گراد و ۱۶ تا ۸ درجه سانتي گراد به تدريج از فعاليت آنها کاسته مي شود و در دماي کمتر از ۸ درجه سانتي گراد و بيشتر از ۳۹ درجه سانتي گراد از کندو خارج نمي شوند.

توليد مثل و تشکيلات کندوي زنبور عسل

زنبورهاي يک کندو شامل يک ملکه، چند صد زنبور نر ون چندين هزار زنبور کارگر مي باشد. در تابستان و بهار که زنبورها فعاليت زيادي براي جمع آوري شيره دارند کندو ممکن است 5-7 کيلو زنبور داشته باشد و تعداد زنبورهاي نر در اين موقع زيادتر از هر موقع ديگر در کندو ديده شوند. هر يک از اين دو نوع زنبور وظيفه خاصي دارند ولي منظوري که يک کندو تعقيب مي نمايد عبارت از بقاي نسل و يا دفاع و نگهداري کندو مي باشد و نظر انفرادي در بين نيست و هيچکدام از آنها در نتيجه سعي انفرادي قادر نيستند که براي مدت طولاني زنده بمانند و بنابراين هدف آنها به طور دسته جمعي انجام مي گيرد.
ملکه 
ملکه زنبور عسل بسادگي از کارگران و زنبور نر مشخص مي شود. ملکه نسبتا درشت تر و درازتر از کارگران و درازتر از زنبوران نر است، ولي پهن تر از آنها نيست. از آنجا که شکم ملکه طويل و در سطح زيرين پهن است، طول بالهايش نسبت به بدن از بال کارگرها و زنبوران نر کوتاه تر است.
نيش ملکه کمي خميده است و نسبت به نيش کارگر داراي دندانه هاي کمتري است و فقط براي از بين بردن ملکه هاي رقيب به کار مي رود. حرکت ملکه در حالت عادي ملايم است ولي در مواقع احتياج مي تواند با سرعت حرکت کند. ملکه اي که جفتگيري کرده و در حالت تخم گذاري است روي شانه هايي قرار دارد که جوانترين نوزادان در آن زندگي مي کنند. ملکه در اين حالت، اغلب بوسيله عده اي محافظ احاطه شده است. سر محافظين اغلب به طرف ملکه مي باشد. محافظان در اين حالت، با شاخک هاي خود ملکه را آرايش مي کنند و با دهان خود او را مي ليسند يا غذا مي دهند؛ بعلاوه مدفوعات وي را بيرون مي برند.
امروزه کاملا واضح است تمام تخمهايي که در سلولها قرار دارد، بوسيله ملکه واحد کندو گذاشته مي شود. اين ملکه در جواني در هواي آزاد با يک يا چند نر پشت سر هم جفتگيري و براي خود تا آخر عمر اسپرم ذخيره مي کند. زنبورهاي کارگر مي توانند تعداد کمي تخم بگذارند ولي قادر به جفتگيري نيستند و معمولا در حالتي که ملکه کندو زنده است تخمگذاري براي آنها ممنوع است. نوزاداني که از تخم زنبوران کارگر بوجود مي آيند به علت اينکه فکنده نيستند تبديل به زنبورهاي نر مي شوند. چنين نرهايي معمولا از نرهاي طبيعي که از ملکه بوجود مي آيند، کوچکترند.
فصل پرورش نوزادان در شرايط آب و هوايي معتدل، به مقدار کم، از اواسط ديماه شروع شده مرتب توسعه مي يابد؛ و اوايل ارديبهشت، به حداکثر خود مي رسد. در صورتيکه شرايط اجازه دهد، فعاليت توليد مثل آنها، به همين وضع، تا اواخر خرداد ماه ادامه پيدا مي کند و از آن به بعد رو به نقصان مي گذارد. در ماههاي آبان و آذر فعاليت زاد و ولد بکلي متوقف مي گردد. نژادهاي مختلف زنبورعسل از اين حيث داراي خصوصيات متفاوت هستند. هنگامي که توليد مثل کلني در حداکثر توسعه خود مي باشد، يک ملکه ممکن است 1500 تا 2000 تخم در روز بگذارد.
اگر چه يک زنبور کارگر بتنهايي مي تواند يکي دو هفته در قفس زنده بماند ولي هيچ زنبور کارگري مايل نيست که به حالت انفرادي زندگي کند و در اولين فرصت، به يک کلني مي پيوندد. زنبورهاي کارگر اغلب بوسيله بو، ارتعاشات صوتي، ديد و حرارت به هم جذب شده به صورت دسته در مي آيند. زنبورهاي يک کندو وقتي که فاقد ملکه نيز باشند از هم پراکنده نمي شوند و باز هم تقسيم کار در بين آنها حکمفرما مي باشد. عده اي به صورت دسته جمعي در کندو مي مانند و عده قليلي براي آنها غذا مي آورند.
با اينکه ملکه در بهم آمدن افراد يک کلني تاثير عمده ندارد ولي براي بقاي کلني نهايت ضرورت را دارد. 

الف - پرورش ملکه: در يک کلني زنبور عسل، پرورش ملکه ممکن است به يکي از علل زير صورت گيرد: 
1)نشاندن ملکه جديد به جاي ملکه اي که به علت نا معلوم معدوم شده است. 
2)تعويض ملکه اي که پير شده ولي هنوز مايل است فعاليت داشته باشد. 
3)براي ازدياد کلني يا بچه بيرون کردن. 
در هر يک از حالات فوق، کارگزاران موقعي اقدام به ساختن خانه ملکه و پرورش آن مي کنند که ماده بخصوص جلوگيري کننده به آنها نرسد. 
در حالت اول، چندين ملکه در خانه هاي اضطراري که با تغيير شکل خانه کارگران ساخته شده، پرورش داده مي شوند. در اين خانه ها اغلب يک لارو يا ندرتا يک تخم قرار دارد. چگونگي انتخاب اين خانه ها و لاروها براي پرورش ملکه کاملا روشن نيست. در چنين خانه هايي، قسمت تحتاني سلول به خط وسط شانه موم منتهي مي شود و بر عکس، خانه هايي که در شرايط عادي ساخته مي شوند قسمت ضخيم سلول، بوسيله ساقه کوتاه مومي، به سطح يا لبه قاب چسبيده است. در اين حالت، نوزاد بطرف پايين آويزان است. در ابتداي ساختمان خانه اضطراري، سلول اصلي (سلول کارگر) بوسيله مايع بخصوصي که از غده زير فکي کارگران ترشح مي شود، انباشته شده، لارو داخل سلول اصلي در سطح آن شناور مي شود. به اين ترتيب، لارو وارد قسمت ويژه اي که براي پرورش ملکه ترتيب داده شده مي گردد. لاروهايي که براي پرورش اضطراري ملکه انتخاب مي شوند اغلب دو روزه هستند ولي لاروهاي سه روزه هم مي توان يافت. معمولا کارگران کوشش مي کنند که در پرورش اضطراري ملکه از لاروهاي مسن تر استفاده کنند. تجربه ثابت کرده است، لاروهايي که از سه روز بيشتر عمر داشته باشند براي پرورش ملکه مناسب نيستند و در آنها نقايصي يافت مي شود.
در صورتي که لارو انتخاب شده براي پرورش ملکه دو روزه باشد، در حدود 11 روز بعد، ملکه کامل از سلول خارج مي شود و اگر شرايط هوايي مساعد باشد، در فاصله 10 روز بعد جفت گيري کرده خود را براي تخم گذاري آماده مي کند. در اين صورت، از وقتي که کندو ملکه اي را از دست مي دهد تا هنگامي که ملکه تخمگذاري جانشين آن گردد حداقل سه هفته طول مي کشد.
ملکه هايي که از لاروهاي دو روزه يا کمتر به دست مي آيند فرقي با ملکه معمولي که از طريق تخمگذاري مستقيم ملکه در خانه ملکه به دست مي آيند ندارند. بايد توجه داشت که در هر خانه ملکه بيش از يک بار ملکه پرورش داده نمي شود و پس از آن خانه منهدم مي گردد. اندازه و شکل ظاهري سلولهاي ملکه اغلب با هم تفاوت دارند. طول آنها در حدود 5/2 سانت است و قطرشان از قاعده به بعد تقليل مي يابد. و دهانه آن اغلب حدود يک سانتي متر است.
تعداد خانه هاي ملکه که در يک کلني ساخته مي شوند، کاملا متفاوت است و بستگي به نژاد و اندازه کلني دارد. بطوري که اظهار مي شود، نژادهاي ايتاليايي و قفقازي کمتر از نژادهاي ديگر براي بچه بيرون کردن خانه ملکه مي سازند. کلني هاي نژادهاي قبرسي، سوري و مصري گفته مي شود که گاهي تا صد عدد ملکه در هر دفعه پرورش مي دهند. اينکه مي گويند، تعداد ملکه هاي پرورش داده شده در حالت تعويض ملکه کمتر از حالتي است که زنبورها بچه مي کند، تقريبا حقيقت به نظر مي رسد. در حالتي که کلني بخواهد ملکه عوض کند، عده ملکه هاي تازه از 2 تا 3 تجاوز نمي کند ولي در بعضي موارد به تعداد بيشتر نيز مشاهده شده است.
خانه هاي ملکه همگي در يک لحظه ساخته نمي شود و لاروهايي که براي پرورش انتخاب مي شوند ممکن است همگي در يک سن نباشند. نکته جالب اين که هميشه اولين ملکه که از خانه خود بيرون مي آيد به عنوان ملکه کندو انتخاب نمي شود و چه بسا که ملکه هاي بعدي اين سمت را به عهده بگيرند.

ب - به وجود آمدن افراد کارگر يا ملکه: زنبورهاي کارگر و ملکه همگي ماده اند و از تخمهايي که تلقيح شده اند پديد مي آيند. تنها وجود خانه ملکه و غذاي مخصوص است که موجب پرورش ملکه يا کارگر مي گردد. اين وضعيت به زنبورداران اجازه مي دهد که با انتقال (پيوند) لارو يا تخمهايي که در خانه هاي کارگر وجود دارند و خانه هايي که مصنوعا براي ملکه مي سازند و در کندوهاي بدون ملکه قرار مي دهند، ملکه هاي زيادي پرورش دهند. در اين صورت، واضح است که اختلاف بين ملکه و کارگر ژنتيکي نيست بلکه بسته به طرز پرورش و تغذيه است. سالها قبل ( درحدود 1888) پلانتا متذکر شد که زنبورهاي پرستار، براي تغذيه نوزادان ملکه منحصرا از ترشحات دهان خود استفاده مي کنند و حال آنکه در مورد نوزادان کارگر، پس از روز سوم، مقدار زيادي عسل به غذاي آنها مي افزايند. مواد مترشحه بزاقي محتوي مقدار نسبتا زياد پروتئين و اسيدهاي چرب از نوع اسيد 10- هيدروکسي دسنوئيک مي باشد که بوسيله غدد زير فکي ترشح مي شود.
متاسفانه تجزيه مواد غذايي که براي تغذيه لاروهاي ملکه يا کارگران در سه روز اول به کار مي رود بوسيله متخصصين مختلف نتايج متفاوتي داده است. به همين دليل هيداک نتيجه گرفته است که مواد تشکيل دهنده غذاي لاروي اغلب متغيير است.
اختلاف بين ملکه و کارگر در اختلاف مواد تشکيل دهنده غذاي لارو نيست بلکه به علت تفاوت در ميزان مصرف آن بوسيله لارهاي ملکه مي باشد. هيداک متذکر مي شود که تمام لاروها در سه روز اول زندگي خود، به مقدار مساوي و به حد وفور از غذاي لاروي بهرمند مي شوند ولي از روز سوم به بعد، لاروهايي که براي ملکه شدن پرورش داده مي شوند به همان ترتيب سابق، تغذيه مي شوند و حال آنکه از ميزان جيره غذايي لاروهاي کارگر به مقدار معتنابهي کسر مي شود. در اين صورت، سرعت رشد آنها در سه روز اول مساوي است ولي از آن به بعد، لاروهاي ملکه بسرعت رشد مي کنند و نشو و نماي لاروهاي کارگر کند مي شود. کثرت مواد غذايي براي ملکه چنان است که حتي بعد از بسته شدن خانه هنوز مدتي از آن استفاده مي کند؛ در حالي که لاروهاي کارگر بعد از بسته شدن سلولها اصلا غذايي در خانه ندارند و يا مقدار آن بسيار ناچيز است. در اثر نبودن غذاي کافي، تخمدانها در مرحله لاروي بدون رشد مي مانند و در نتيجه هرمونهايي که بايد از آن ترشح شده موجب صفات ثانوي ملکه مي گردند، هرگز ترشح نمي گردند.

ج - ملکه باکره: وقتي که لارو ملکه به رشد کافي رسيد، زنبوران کارگر خانه آنها را با ورقه نازکي موم مي بندند. وقتي لارو غذاي خود را به اتمام رسانيد، بوسيله رشته هاي ابريشمي که از غده هاي سينه اي ترشح مي شود پيله نازکي در داخل سلول خود مي سازد و در حالتي که سرش پايين است به خواب يا به حالت استراحت مي رود. سپس تبديل به شفيره شده، بعد به حشره بالغ مبدل مي گردد. وقتي ملکه مي خواهد خارج گردد ابتدا بوسيله آرواره هاي خود، پيله و پوشش مومي سلول خود را قطع مي کند بطوريکه بتواند از سلول خارج گردد. وقتي خارج شد سلول و بقاياي آن فورا بوسيله زنبوران کارگر تميز مي گردد. زمانيکه کلني آماده بچه دادن باشد، معمولا زنبورهاي کارگر براي مدتي مانع خارج شدن ملکه جوان از سلول مي گردند(اين مدت ممکن است چند ساعت و حتي يک روز باشد) و او را از روزنه اي که در قسمت خارجي سلول تعبيه کرده بود تغذيه مي کنند. هنگامي که ملکه مادر بوسيله عده اي از زنبوران از کندو خارج شد، يا اينکه ملکه باکره ديگري که قبلا اجازه خروج يافته است با عده اي بيرون آمد، به اين ملکه اجازه مي دهند که خارج شود و دسته ديگري از زنبوران را با خود ببرد. اين عمل ممکن است چندين بار تکرار گردد و سپس در صورتيکه ملکه مادر هنوز در کندو مانده باشد، معمولا ملکه تازه با او به جنگ پرداخته پس از نابود کردن آن، خود به اداره کندو مي پردازد.
معمولا وقتي يک کلني آماده بچه کردن نيست، اولين ملکه باکره اي که به حالت بلوغ مي رسد اجازه خروج از سلول را پيدا مي کند. وقتي از سلول خارج شد ابتدا متوجه سلولهايي مي شود که در آنها عسل ذخيره شده و مدت دو تا سه روز فقط تغذيه مي کند. در اين مدت، کارگرانکمتر به او توجه دارند و بندرت دورش جمع مي شوند(اگر چه گاهي اوقات ديده شده که عده کمي کارگر در اطراف ملکه جمع مي شوند). چند ساعت بعد از خروج، معمولا ملکه در صدد از بين بردن ملکه موجود در کندو و ملکه هاي ديگري که قبلا از سلولهاي خود خارج شده اند و شفيره هايي که حتي از سلول خارج نگرديده اند بر ميآيد. گاهي ملکه جوان توجهي به مادر خود ندارد و در صدد منازعه با وي بر نمي آيد و چند روزي در کنار هم با هم زندگي مي کنند و حال آنکه وقتي دو ملکه باکره به هم برخورد مي کنند شروع به جنگ مي کنند و آنقدر مي جنگند تا يکي کشته شود. گاهي نيز ملکه باکره اقدام به حمله به سلولهاي ملکه مي کند و آنها را قبل از آنکه به رشد کامل برسند نابود مي کند. در اين حالت، ابتدا به سلولي که بسته شده حمله مي کند.
ملکه باکره وقتي که تقريبا 3-5 روزه است، قبل از پروازهاي مخصوص جفتگيري يا نو پتال پروازهاي اکتشافيدر اطراف کندو مي نمايد. پروازهاي قبل از جفت گيري يا پري نو پتال . جفتگيري معمولا در گرمترين اوقات روز صورت مي گيرد. گاهي ملکه بعد از چند دقيقه جفتگيري کرده به کندو بر مي گردد. ولي اکثر موارد، مدتي که در خارج از کندو مي گذراند از 10 تا 30 دقيقه طول مي کشد.
ملکه بعد از جفتگيري به فاصله 2 تا 3 روز شروع به تخم ريزي مي کند. عقيده عمومي بر اين استکه از اين تاريخ به بعد، ملکه زنبورعسل هرگز جفتگيري نمي کند و از کندو نيز خارج نمي شود مگر اينکه همراه با عده اي زنبور کارگر کندوي خود را به منظور تشکيل کلني جديد ترک نمايد. سني که ملکه در آن جفتگيري مي کند بستگي به شرايط آب و هوايي دارد؛ و بعضا مربوط به نژاد زنبور نيز مي باشد؛ ولي به نظر مي رسد که در فاصله روز ششم تا دهم ملکه جفتگيري مي کند.
مشاهده جفتگيري که مطمئنا در آسمان انجام مي گيرد خيلي کم صورت گرفته است. بنابر گزارشي که در اين خصوص در دست است، زنبورهاي نر در آسمان بسرعت در اطراف ملکه پرواز مي کنند و هر يک کوشش دارند که خود را به او برسانند. اين پرواز دسته جمعي مدتي به طور زيگزاگ ادامه دارد. زنبور نري که موفق به جفتگيري مي شود آلت تناسلي و قسمتي از اعضاي مربوط را از دست داده و مي ميرد و گاهي اوقات وقتي ملکه وارد کندو مي شود اين قسمت از بدن زنبور نر به انتهاي شکمش چسبيده است.
در مدت کوتاهي که عمل جفتگيري انجام مي گيرد، اسپرم نر به واژن ملکه وارد مي شود. براي جلوگيري از خروج و ريزش اسپرم از واژن، حشره نر بلافاصله دهانه خروجي واژن را با ماده ژلاتيني مخصوص مسدود مي کند. اسپرماتوزوئيدها سپس به سمت کيسه اسپرم شناور و در آن متمرکز مي شوند. در کيسه اسپرم، اسپرماتوزوئيدها بطور منظم، پهلوي هم و تقريبا بدون حرکت قرار مي گيرند. آخرين مطالعات نشان مي دهد ملکه معمولا قبل از اينکه شروع به تخم گذاري کند، چندين بار جفتگيري کرده به اندازه کافي براي آينده خود اسپرم ذخيره مي کند.

د - تخمگذاري: کمي بعد از اينکه ملکه جفتگيري کرد، توجه کارگران نسبت به ملکه بيشتر مي شود. درهر جا که ملکه قرار گيرد حلقه اي از کارگران که اعضاي آن مرتب تغيير مي کند، تشکيل مي گردد. زنبورهاي کارگر جوان اقدام به تغذيه ملکه مي کنند و بدن او را به وسيله شاخک هاي خود لمس نموده با دهان مي ليسند تا مواد مترشحه ملکه را دريافت کرده بين ساير زنبورها تقسيم کنند. اين کارگران همچنين مواد دفعي و تخمهايي را که ملکه مي گذترد جابجا مي نمايند. ملکه هنگام تخمگذاري در روي شانه ها، روي قاعده مشخصي حرکت مي کند.ابتدا سر خود را وارد تک تک سلولها نموده آنها را آزمايش مي کند و سپس تخمي در آن قرار مي دهد. براي اين منظور، شکم خود را خم کرده انتهاي آن را داخل سلول مي کند.
در زمستان و اوايل بهار، معمولا ملکه تخمهاي خود را در سلولهاي مرکزشان قرار مي دهد. وقتي ملکه به سن دو تا سه سالگي مي رسد، مقدار تخم آن بشدت تقليل مي يابد و حتي تخمهايي که مي گذارد، ممکن است تلقيح شده نباشد. در اين صورت، زنبورهاينر حاصل مي شوند. چنين ملکه اي بزودي بوسيله کارگران نابود خواهد شد ولي در صورتي که ملکه جوان جايگزين آن نشود، ملکه پير در بين 3 تا 4 سالگي در اثر پيري مي ميرد. در شرايط استثنايي، يک ملکه ممکن است تا هفت سال هم زنده بماند.

ه - توليد مثل به طريق بکرزايي: در گذشته چنين تصور مي شد که تخم حشرات و ساير حيوانات فقط در صورتي تفريخ مي شود که فکنده شده باشند. اگر چه اين عقيده در مورد خيلي از جانوران صادق است ولي کليت ندارد و هستند جانوراني که ممکن است تخم آنها، بدون انکه فکنده شود، نشو و نما پيدا کند. اين طريق توليد مثل را بکر زايي مي گويند. در زنبور عسل تخمهاي فکنده نشده توليد افراد نر مي کند.
اين که يک ملکه چگونه مي تواند به اختيار خود تخم تلقيح شده يا نشده بگذارد، مربوط به وجود کيسه ذخيره اسپرم است. اين کيسه کروي شکل انبار اسپرماتوزئيدهاست و بوسله لوله باريکي به زهدان ارتباط دارد. اين لوله باريک مجراي اسپرم نام دارد. قسمتي از اين لوله که معبر اسپرماتوزئيد است، عمل تلمبه تحت کنترل را، در خالي کردن اسپرماتوزئيد، انجام مي دهد. بدين ترتيب که ملکه بوسيله آن قادر است مانع خروج اسپرم شده يا اراده به خارج کردن اسپرماتوزوئيد و هدايت آن به داخل زهدان نمايد و تخمهاي در حال خروج از زهدان را تلقيح نمايد.
معمولا يک يا دو اسپرماتوزوئيد از سوراخ ميکروپيل وارد تخم مي گردد.

و - ديدن ملکه: بعضي از مربيان وقت زيادي براي جستجوي ملکه صرف مي نمايند ولي بهتر است بجاي اين کار اطلاع حاصل کنند که ملکه خوب کار مي کند يا خير. اگر در کندو به مقدار کافي نسل زنبور در مراحل مختلف ديده شود که در قابها بطور منظم برقرار شده اند، نشان مي دهد که فعاليت ملکه رضايت بخش مي باشد. بنابراين، احتياجي نيست که تمام کندو بازرسي شود و امتحان يکي دو قاب نسل کافي است. ولي اگر حتما لازم باشد که ملکه ديده شود بايد کندو را با آرامش کامل باز نمود و حتي الامکان کمتر دود داد و اگر کندو دو طبقه و نسل در هر دو طبقه وجود دارد بايد طبقه بالا را برداشت و آن را روي سرپوش کندو قرار داد و به آزمايش طبقه بالا پرداخت؛ يعني قاب مجاور جدار را خارج و به بدنه کندو در خارج تکيه داد تا جا براي حرکت قابهاي ديگر فراهم گردد. سپس قابهاي ديگر را، يکي بعد از ديگري، امتحان نمود.
هر قابي که خارج مي شود بايد يک نگاه سطحي، در داخل کندو و در روي قاب بعدي انداخت تا اگر ملکه واضح باشد ديده شود. و بايد هر قاب را که خارج شده است با دقت معاينه کرد؛ مخصوصا قابهايي که داراي تخم مي باشد. زيرا معلوم مي کند که ملکه بايد روي اين نوع قاب باشد، و اگر در قابهاي اين طبقه تخم و لارو جوان ديده نشود، بايد حدس زد که ملکه در طبقه ديگر کندو است و بايد قابهاي طبقه مزبور را نيز با دقت بررسي کرد. اگر کندو در اين موقع تکان داده شود يا دود زيادي به کار برود، ممکن است ملکه خود را مخفي کند؛ حتي ممکن است در جدار طرفي کندو يا روي تخته کف زير قابها برود که در اين صورت پيدا کردن آن مشکل است.

عملياتي که روي ملکه انجام مي گيرد:
اين عمليات قطع بال يا علامتگذاري است. براي اين کار بايد ملکه را گرفت و چون کار مهمي است و بايد با دقت کامل صورت گيرد، بهتر است ابتدا در روي زنبورهاي نر آزمايش کرد و پس از ورزيده شدن، در مورد ملکه اجرا کرد.
بايد با ملايمت بالهاي ملکه را گرفته آن را از روي قاب بلند کرد؛ و نبايد در اين موقع به شکم آن فشار وارد شود. بعد از گرفتن بايد آن را به دست ديگر بطوريکه اقلا دو پاي يک طرف آن بين انگشت شست و سبابه گرفته باشد منتقل نمود و از آوردن فشار زياد خودداري کرد. در اين حالت، بايد بالهاي آن آزاد باشد. معمولا ملکه نيش نمي زند و در اين صورت، مي توان يک بال آن را قيچي کرد و يا با مرکب مخصوص، پشتش را علامتگذاري نمود. براي چيدن بال، بايد قيچي مرتبي به کار برد و نصف طول بال را بريد و نبايد بيشتر قطع شود. و دقت شود که پاها در اين موقع قطع نشوند. بعضي مربيان بال ملکه را در يکسال از طرف راست و در سال ديگر از طرف چپ قطع مي کنند و از روي آن سن ملکه مشخص مي گردد و علامتگذاري معمولا با رنگ زرد در بالاي پشت يا در قسمت سينه انجام مي گيرد. در زنبورهاي تيره بسرعت ملکه مشخص مي گردد و اين رنگ زود خشک شود. معمولا لاک ناخن يا رنگهايي نظير آن را مي توان بکار برد. ملکه را مي توان داخل قفسه ملکه هدايت نمود بدون آنکه گرفته شود. اين عمل را با قرار دادن دهانه باز جعبه در جلو ملکه و قرار دادن انگشت شست و سبابه در طرف ديگر آن انجام مي دهند. ملکه بعد از اينکه چند روز در قفس نگاهداري شود، کوچکتر از ميزان معين در موقع تخمگذاري و سبکتر است و بنابراين اگر آزاد گذارده شود بسهولت پرواز کرده، گم خواهد شد.

ز - وارد کردن ملکه تازه به کندو: اين عمل بمنظور تعويض ملکه صورت مي گيرد. در اين روش، مربيان ملکه لازم را از موسسات تربيت ملکه خريداري و از آن استفاده مي کنند. مي توان تعويض ملکه را در هر موقع سال عملي نمود ولي اغلب آن را در اواخر دوره عسل کلي و يا در اوايل بهار انجام مي دهند و معمولا در بهار، هنگام جلوگيري از بچه دادن، به اين کار اقدام مي کنند. در هر صورت، براي شروع به اين کار، بايد نصف روز يا چند ساعت قبل از آن که ملکه جديد وارد شود، ملکه سابق را بگيرند و بيرون کنند؛ يعني کندو را ((يتيم)) نمايند و اين عمل بدين جهت صورت مي گيرد که زنبوران به وضعيت غير عادي و فقدان ملکه پي برده ملکه جديد را به آساني بپذيرند. بايد در موقع تعويض ملکه، اثري از حجرات ملکه در کندو نباشد؛ و اگر وجود دارد از بين برده شود. گاهي نيز گرفتن ملکه سابق و وارد کردن ملکه جديد را با هم انجام مي دهند. ملکه سابق که گرفته شده، اگر زنده است، بايد آن را در قفس ملکه نهاد و در کندوي ديگر بالاي صفحه جدا کننده ملکه قرار داد تا ملکه جديد شروع به تخمگذاري نمايد. چنانچه زنبورها ملکه جديد را از بين ببرند، مي توان ملکه قديم را موقتا به کند برگرداند تا بعدا ملکه ديگري فراهم کرد.
اغلب اين کار را به کمک قفسه ملکه صورت مي دهند؛ و قفس ملکه به صورتهاي مختلف ساخته مي شود و معمولا جعبه کوچکي است که يک يا دو طرف آن، توري سيمي و دهانه آن باز مي باشد و ملکه در آن قفس نگهداري مي شود. دهانه باز قفس را با ورقه اي از قند مي پوشانند؛ و اگر کندو قوي باشد روي قسمتي از آن، قند و کاغذ مي چسبانند و اگر کندو ضعيف باشد به همين ترتيب، بدون کاغذ، در حالي که ملکه در داخل آن قرار دارد آن را در بالاي قسمت قابهاي تربيت نسل مي گذارند بطوري که طرف سيمي آن به طرف پايين و بين فاصله قابها واقع باشد. در اين صورت، زنبورهاي کندو از فواصل توري سيمي، ملکه را تغذيه خواهند نمود و با آن آشنا مي شوند و در عين حال ملکه بوي کندو را به خود مي گيرند و همچنين زنبورها شروع به خوردن ورقه قند دهانه قفس نموده، از سوراخ مزبور ملکه را آزاد مي نمايند.
بعد از قرار دادن جعبه ملکه نبايد براي مدت يک هفته کندو را باز و ملکه را ناراحت کرد. اگر قبل از شروع تخمگذاري کندو را باز کنند، اغلب اتفاق مي افتد که زنبورها ملکه را بکشند.

منبع: دکتر محمد عراقی

بررسي اثرات ضد باكتريائي بره موم زنبورعسل

بررسي اثرات ضد باكتريائي بره موم زنبورعسل روي باكتري پني باسيلوس لاروا عامل بيماري لوك آمريكائي زنبورعسل
دكتر مصطفي مرادي 
عضو هيئت علمي موسسه رازي كرج بخش تحقيق و تشخيص بيماريهاي زنبورعسل و كرم ابريشم

بره موم زنبورعسل يا Propolis ماده اي مركب از صمغ انواع درختان و گياهان مختلف است كه كارگران زنبورعسل آنرا در سبد گرده هاي خود جمع آوري كرده و با ايجاد تغييراتي در آن , از آن به عنوان ماده اي درزگير, صيقل دهنده, ضدعفوني كننده داخل كندوها و سلولهاي مومي و موميائي نمودن لاشه حيوانات تلف شده در داخل كندوها استفاده مي نمايد. بره موم از تركيباتي از جمله صمغ, موم, روغنهاي فرار و گرده گل تشكيل شده است و با استفاده از آناليز بيوشيميائي از تركيبات متنوعي از جمله الكلها ,آلدئيدها, فلاونوئيدها, اسيدهاي آمينه, كالكونها, استرها, استونها, اسيدهاي چرب و ... تشكيل گرديده است كه هر از اين تركيبات در صنايع داروئي ارزش بالائي دارند.
بشر از قديم الايام متوجه اثرات درماني و ضد باكتريائي بره موم بوده است و در موارد بسياري از بيماريهاي انسان و حيوان مورد استفاده قرار داده و نتايج رضايت بخشي را كسب نموده است. در چند دهه اخير تحقيقات زيادي روي خواص درماني بره موم بخصوص اثرات ضد باكتريائي آن انجام گرفته و نتايج قابل توجهي كسب شده است و در برخي موارد از آنتي بيوتيكهاي صناعي هم موثرتر بوده است.
در اين بررسي ميزان حساسيت باكتري پني باسيلوس لاروا عامل بيماري لوك آمريكائي زنبورعسل كه خطرناكترين بيماري زنبورعسل است مورد بررسي قرار گرفت و از روشهاي رايج در بررسي اثرات آنتي باكتريائي مواد روي باكتريها از جمله روش رقت در براث و روشBaure – Kirby استفاده گرديد.
در روش رقت در براث باكتري مذكور را در محيط براث كشت داد و با استفاده از رقتهاي مختلف عصاره هاي اتانولي بره موم تحت تاثير قرار داديم . در روش Baure – Kirby از ديسكهاي كاغذ صافي آغشته به ميزانهاي مختلف عصاره هاي الكلي بره موم استفاده گرديد كه نتايج حاصله به شرح زير است:
در روش رقت در براث رقتهاي 32/ ميلي گرم در ميلي ليتر بره موم و بيشتر از آن باعث مهار رشد باكتري مذكور گرديدند و بدينصورت رقت 32/ ميلي گرم در ميلي ليتر بره موم به عنوان حداقل غلظت ممانعت كننده از رشد( MIC ) بره موم روي باكتري پني باسيلوس لاروا تعيين گرديد و در روش بائور كربي ديسكهاي كاغذ صافي حاوي 01/ تا 1/ ميلي گرم بره موم با ايجاد هاله هاي ممانعت از رشد باكتري به قطر 5 الي 18 ميلي متر در اطراف خود مانع از رشد باكتري مذكور گرديدند.
نتايج حاصل از اين بررسي نشان مي دهد كه بره موم زنبورعسل ايران در مقايسه با بره موم توليدي برخي از كشورهاي ديگر از خاصيت ضد باكتريائي نسبتاً بالائي برخوردار است و در صورت استفاده صحيح مي تواند در درمان بيماري لوك آمريكائي زنبور عسل مورد استفاده قرار گيرد. در رابطه با اثرات داروئي بره موم روي ساير عوامل بيماريزاي انسان و دام تحقيقات زيادي صورت گرفته است. از جمله بارزترين و خوشبينانه ترين اثرات بره موم اثر آن روي انواع ويروسها از جمله ويروس عامل بيماري مهلك ايدز و انواع سلولهاي سرطاني بوده است كه نويدهاي را در راه درمان اين بيماريها با استفاده از تركيبات مختلف بره موم ايجاد كرده است. با توجه به تنوع پوشش گياهي ايران و تركيبات متنوع موجود در بره موم زنبور عسل ايران مي توان استفاده هاي زيادي از آنرا در درمان بيماريهاي انسان و دام برد.

 

 

نکاتی مهم در زمستان گذرانی برای کندوهای زنبوران عسل

نظر به اینکه بروز بیماری ها خود به خود نبوده و برای وقوع آن بایستی شرایط لازم فراهم شود و استرسها (گرما و سرما)می تواند سرآغاز آن باشد به منظور پیشگیری از بروز مشکلات بیماری ها و حفظ سرمایه و کسب درآمد نگهداری کلنی ها در شرایط مطلوب از اصول مهم بوده که نیاز به مقدمات دارد و زمستان گذرانی مهم ترین آن است .

اولین اصل:

وجود مقدار کافی و مناسب ذخیره غدا در کندو است .که باید حداقل برای هر کندو با 5 قاب متوسط زنبور 5کیلو عسل باشد. عسل مذکور بایستی به صورت قاب و با پولک سربسته باشد تا در زمان نیاز زنبوران نسبت به باز نمودن حجرات عسل و مصرف آن اقدام نمایند(در مناطق با طول زمستان متوسط).در صورتی که دستی در برنامه قرار داشته باشد می توان در رژیم غذایی دستی مقداری (شربت عسل)همراه نمود . (مقدار غذا با طول دوره سرما بستگی دارد )البته وجود گرده در قابها الزامی است .

دومین اصل:

ترتیب چیده شدن قابهاست یک قاب پوکه یا یک طرف خالی و طرف دیگر عسل از سمت خالی بایستی در جوار دیواره کندو قرار گیرد. قابهای مناسب تخم ریزی یا حاوی تخم ، لارو و شفیره کنار قاب مذکور قرار گرفته و سپس قاب حاوی غذا در قسمت کنار این قابها(به سمت مرکز کندو) قرار گرفته و سپس یک قاب خالی (پوکه) قرار گرفته کنار آن در هر طرف کندو یک میخ کوچک برای ثابت نمودن قابها به کندو زده و یا بقیه فضا را با قاب بدون موم به جهت ثابت نمودن قابها پر نموده و درب کندو را می بندیم (قرار دان گونی پلاستیک یا برزنت روی قابها و بستن سوراخ تهویه پشت کندو ، مغایر اصول بهداشتی است ) ولی استفاده از پوشش تخته سه لا یا فیبری دارای منفذ مناسب توصیه می شود در صورت لزوم می توان در یک جعبه کندو دو کلنی را مستقر کرد و دو سوراخ پرواز در ان تعبیع نموده و بین هر دو کندوی مستقل را به قرار دادن یک صفحه فیبری تا زیر سقف کندو به موازات قابها از کف تا زیر درب کندو آنها را از هم جدا نمود. سوراخهای تهویه درب و بدنه کندو نبایستی مسدود گردد.

سومین اصل:

ترکیب جمعیتی و میزان آن و مدیریت بیماریها می باشد.

الف: ترکیب جمعیتی: به این منظور در هر کلونی بایستی مقدار مناسبی تخم روز ، لارو و شفیره به انضمام تعداد مناسبی زنبور کارگر جوان وجود داشته باشد. و بهتر است هر ساله حدود ثلث تا نصف قابهای حجره دار نو شود.

ب: در مورد بیماریها نکات بسیاری باید قید شود. لیکن بدلیل اینکه در هر منطقه ای به علت بیماریهای خاص و شرایط ویژه نکات بهداشتی و درمانی همان منطقه باید رعایت شود و شرایط خاص را کارشناس هر منطقه بایستی بررسی و اعما نماید. لذا به ذکر نکات کلی و بطور اجماع اکنتفا می شود.

بنابراین فعلا مبارزه و کنترل آفات و انگلهای زنبور عسل (واروا ، نوزما آکارا پیس و ...) که از اهمیت بسیاری برخوردار است مختصرا بیان می شود. 

در مورد واروا تا 2% میانگین آلودگی زنبوران بدون اهمیت و میانگین تا 5% قابل درمان و یا برنامه ریزی برای درمان در فصل بعدی می باشد. آلودگی بیش از 5% بایست برنامه ریزی قاطع اعمال شود ( حذف کندوهای ضعیف یا ادغام آنها و مصرف دارو یا اقدامات بیولوژیک ضروری است.( میانگین آلودگی = معدل درصد آلودگی تعداد کندوهای نمونه گیری شده است ) (درصد آلودگی = تعداد کنه * 100 تقسیم بر تعداد زنبور نمونه)

در مورد نوزما در صورت رویت علایم و شدت آلودگی باید تصمیم گیری و درمان مناسب انجام شود ابتدا اگر تعداد کندوهای آلوده کم بود (یک کندو) حذف آن و جدا سازی کندوهای مشکوک و درمان آنها و پیش گیری در بقیه کندو ها ضرورت دارد. ( ظهور علایم در بیش از یک کندو با توجه به رطوبت منطقه و یا کوچ به منطقه مرطوب درمان کلیه کندوها ضروری است) در صورت وجود سابقه قبلی بیماری مثلا در فصل بهار قبلی نیز بایستی نمونه گیری و آزمایش شود. اگر وجود بیماری به صورت مزمن یا مخفی تایید شد(بیش از 60 عدد عامل بیماری در یک شان میکروسکوپی از محلول حاصل از سلایه شکم 20 زنبور ) در صورت لزوم با توجه به وجود علایم و درصد آلودگی کندوها ( بیش از 1% ) اقدام به مبارزه نمود.

در مورد آکاراپیس وودی در صورتیکه کوچ به مناطق خشک تر از محل استقرار قبلی در برنامه باشد نیاز به اقدام دارویی نمی باشد ضمنا اگر داروهای تدخینی و یا سیستمیک ضد واروا یا اسید اگزالیک و یا اسید فرمیک در مبارزه مصرف شود. از شدت وفور اکاراپیس ودی می کاهد و کنترل زنبورستان در فصل زاد و ولد بعدی ضروری است . اصولا این بیماری به رطوبت منطقه بستگی شدید دارد و در مناطق خشک دیده نمی شود.

در مورد لوک نیز بایستی با دقت و شدت عمل شود و عاری بودن کندوها از علایم بیماری قطعی گردد. و در صورت نیاز اقدام درمانی مناسب انجام شود( حذف کلیه کندوهای دارای علامت و تجویز دارو به هر کندو 4 بار به فاصله یک هفته هر بار 100 الی 200 میلی گرم اکسی تتراسیکلین 20% ) به ویژه در مبارزه با لوک آمریکای که درمان بلند مدت و نابودی هاگها پس از تبدیل هاگ به باسیل میسر و از اهمیت زیاد برخوردار است اصوالا تا هنگامی که هاگها در کندو باشد و با نوزادان تماس یابد. هاگها به باسیل تبدیل و سپس باسیلها هر کدام هزاران هاگ ایجاد و هاگها مجددا به باسیل تبدیل و باعث بروز بیماری می شود. حذف کلیه قابهای دارای علایم بیماری و جابجایی زنبورستان سرلوحه کار است.

(ضمنا سایر بیماریها نیز مهم است و باید مد نظز باشد ولی در درجه بعدی اهمیت است و حسب مورد بایستی اقدام شود )

توضیح اینکه رابطه میزان جمعیت کندو و حجم آن با طول دوره سرما و شدت سرما بایستی رعایت گردد. یعنی اگر طول دوره سرما یا شدت آن کم باشد جمعیت کمتری نیاز است و برعکس و به همین مبنا جمعیت بیشتر غذای بیشتری نیاز دار. بنابراین صلاح در این است که همیشه مقدار غذا بیش از نیاز کندو برای زمستان گذرانی در نظر گرفته شود که اگر سرما و عدم دسترسی به گل و تامین غذا بروز نمود جمعیت کندو از بی غذایی نابود نشود و تمام زحمات و هزینه مربوطه هدر نرود. البته مکان استقرار کندوها و تاثیر سرمای محیط استقرار بر مصرف عسل تاثیر داشته و سرمای قابل تحمل در کاهش مصرف عسل موثر است که باعث کاهش تحرک و کاهش تخم ریزی و جمعیت نیز می شود که جبران جمعیت در شروع گرما بایستی در اولویت باشد و بدین منظور می توان کوچ کوتاه یا لزوما بلند و تغذیه دستی تحریکی دو ماه قبل از نیاز به جمعیت فراوان اجرا گردد. و افزایش جمعیت با شروع وفور گل در طبیعت بایستی تطابق داشته و در واقع پیشواز فصل گل رفتن و جلوتر از صحرا و طبیعت بودن بایستی هدف اصلی در کسب عسل باشد.  

استراتژی درمان 

نظر به اینکه مصرف سموم (دارو)از نظر هزینه اقتصادی ونیروی کارگر و تاثیر منفی آن برروی ساختار بدنی زنبور (ژنها) به وبژه ملکه و باقی مانده دارویی در عسل و سلامت مصرف کننده عسل و عواقب ناشی از اثرات سوء سموم روی نسل های بعدی زنبور واجد اهمیت است و با توجه به اینکه بیماری های انگلی پیشگیری ندارد و برای تصمیم به درمان هم بایستی آلودگی در حد منطقی باشد تا اقدام به دارو درمانی سنجیده باشد .

بنابراین در استراتزی مبارزه و درمان واروا مصلحت در آن است که :

اولا برنامه مراقبت از این بیماری به ویژه در کندوهای با آلودگی قبلی از نظر اقتصادی – سلامت عسل و کندو – و هزینه نیروی کار مهم بوده و باید مد نظر باشد و در صورتی که آلودگی ثابت مانده با توجه به شرایط و فصل اقدام شود یا اگر رو به ازدیاد است تصمیم مناسب اتخاذ (درمان شود). در صورتیکه اگر الودگی رو به تنزل است از درمان دارویی پرهیز نمود .و به اقدامات حمایمی و بیولوژیک به منظور حصول نتیجه بهتر و سریع تر روی آورد .بدین سان با اعمال ادغام کندوهای مقاوم و تغذیه دستی و دادن قاب شفیره و زنبور جوان بالغ به مقاومت بیولوژیک زنبورها رسید . 

ثانیا : با توجه به ویژگی های زنبور عسل (خسلت نظافت گری + زنهای R,U و پدیده گرومینگ و خصلت اموزش پذیری عمل گرومینگ ، زنبوران تازه متولد یا منتقل به کندوی جدید عمل گرومینگ را فرا میگیرند)ذاز همین ویژگیها در جهت حذف درمان داروی ناخواسته باید استفاده نمود.

روش برخورداری با بیماری (استراتژی مبارزه با وآروآ)

گر معدل آلودگی در حد کمتر از 2% بود کلا نیاز به درمان نیست و برنامه مرافبت سالی یکبار دو ماه بعد از شروع اولین تخم ریزی عمده یا ابتدای هر فصل کوچ به گرمسیر، بایستی انجام شود و اگر معدل آلودگی تا 5% بود بایستی ابتلاء مشکوک قلمداد و شرایط کوچ و فصل راهنمای مراقبت بیماری در زنبورستان باشد و بر این اساس استراتژی درمان برگزیده شود. در صورتی که معدل آلودگی بیش از 5% بود با توجه به فصل اگر ابتدای فصل زاد و ولد بود اقدام به درمان باید صبر نمود. در غیر این صورت حسب شرایط بایستی اقدام شود.

1 – نکته مهم : در صورت عدم استفاده از سموم مجاز (مصرف سموم غیر مجار بسیار خطرناک است)با حذف کندوهای ضعیف و غیر مقاوم به واروا و برنامه حمایت غذایی جمعیت و کمک بیولوژیک (استفاده از گونه های مقاوم ) پس از چند سال کندوها به نحو محسوسی قدرت مقابله و دفاع از خود علیه واروا را کسب می کند . 

2- نکته مهم : اصولا هر دارو در صورتی که وارد سیستم بدن زنبور شود از جنبه های مختلف تاثیرات متفاوتی در زنبورها دارد که بعضی سوء بوده و بهتر از حداقل مصرف داروها و حداکثر اعمال مدیریت و اقدامات حمایتی جهت مفقیت بلند مدت انجام شود (حتی الامکان اقدام دارویی دارویی و حمایت بیولوژیک توام باشد ). 

3- سموم مجاز بایستی طبق تناوب و دقیقا طبق توصیه سازنده و دامپزشک متخصص مصرف شود تا ضمن اجتناب از ظهور نسل مقاوم کنه به سم از تجمع و اثرات سوء یک نوع سم در کندو(در موم و زنبور و عسل )پرهیز نمود . 

خلاصه: داروها به ویژه سموم ضد واروا بایستی بسیار اگاهانه مصرف شود تا از بروز نسل مقاوم کنه –انباشت سم و به ویژه یک نوع سم که ممکن است به حد خطرناک در موم و بدن زنبورها به خصوص ملکه و عسل برسد پرهیز شود و از اصول بیولوژیک و اقدامات حمایتی و تغذیه ای مناسب در کندوها بهره برد و ز توان مقابله طبیعی زنبوران با واروا استفاده شود تا علاوه بر پرهیز از مشکلات عدیده (مالی , بهداشتی ,ضعف کلی زنبوران و عدم تولید عسل و غیره ) عسل سالم تر و بیشتر و کار توام با موفقیت اقتصادی که هدف هر کسی است حاصل شود . قطعا به گزینی می تواند در این مورد نقش عمده ای داشته باشد و توصیه می شود این سموم نه کمتر و نه بیشتر از دستور سازنده یا دامپزشک متخصص استفاده شود .

نويسنده : دکتر سیروس کوشا -کارشناس سازمان دامپزشکی کشور

ملاس چغندرقند از مرگ و مير زنبور عسل جلوگيري مي‌كند

استفاده از ملاس چغندر قند در موقع سمپاشي مزارع تلفات زنبور عسل را كاهش مي‌دهد. 
محمد رضا زبده پژوهشگر بخش دامپروري مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان همدان با اعلام اين مطلب به خبرنگارخبرگزاري كشاورزي ايران - ايانا گفت: در زمان مبارزه شيميايي (سمپاشي) مزارع كه براي از بين بردن آفات محصولات زراعي و باغي صورت مي‌گيرد، تعدادي از زنبوران عسل هنگام جمع آوري شهد و گرده، در اثر تماس با سم از بين مي‌روند. 
وي افزود: همچنين اين زنبورها با آوردن اين سم به كندو باعث از بين رفتن لاروهاي داخل كندو و مسموم شدن عسل مي‌شوند. 
زبده با اشاره به اين كه درصد بسيار بالايي از زنبوران در تماس با سم از بين مي‌روند و خسارت زيادي را به زنبورداران وارد مي‌سازند، گفت: براي كاهش تلفات زنبور عسل در موقع سمپاشي بايد از تماس زنبور عسل با سم جلوگيري كرد. 
وي استفاده از مواد دور كننده در زمان سم پاشي را از راه‌هاي جلوگيري تماس زنبور عسل با سم عنوان كرد و ملاس چغندر قند را يكي از بهترين مواد دور كننده دانست. 
اين پژوهشگر در ادامه گفت: براي تعيين مناسب‌ترين غلظت ملاس چغندر قند، در آزمايشي غلظت‌هاي مختلف ملاس چغندر قند با سم زولن مخلوط و بر روي مزرعه يونجه در مرحله گلدهي كامل اسپري شد. 
زبده افزود: نتايج حاصل از اين آزمايش نشان داد كه استفاده از 15 ليتر ملاس چغندر قند به همراه 400 ليتر آب و 5/2 الي 3 ليتر سم زولن در هكتار منجر به دور شدن زنبوران عسل در موقع سم پاشي و در نتيجه كمترين تلفات زنبوران عسل را به دنبال داشت. 
وي در پايان گفت: بنابراين توصيه مي‌شود با استفاده از مخلوط ملاس چغندر قند و سم در موقع 
سم پاشي، علاوه بر مبارزه با آفات محصولات زراعي و باغي، از تلفات سنگين زنبور عسل نيز جلوگيري مي‌شود و همچنين به افزايش محصولات زراعي و باغي از طريق حفاظت از حشرات گرده افشان كمك مي‌كنند

انواع زنبور عسل

ر هر جمعیت سالم و کامل سه نوع زنبور عسل وجود دارد:

الف:یک ملکه

ب:چند هزار تا چند ده هزار زنبور کارگر

پ:چند صد تا چند هزار زنبور نر

ملکه و همه زنبورهای کارگر ماده اند؛ فرق ایندو در این است که دستگاه تناسلی کارگران ناقص بوده و جفتگیری برایشان ممکن نیست و حال اینکه دستگاه تناسلی ملکه کامل است و امکان جفتگیری برایش فراهم است و جفتگیری هم میکند.

مجموعه ملکه زنبورهای کارگر و زنبورهای نر را«یک جمعیت»زنبور عسل مینامند.محلی که یک جمعیت زنبور عسل در آن زندگی، تولید مثل و رشد میکنند یک«کندو»نامیده میشود.کندو خانه زنبور عسل است.

فرق ظاهری ملکه و زنبورهای کارگر در طویلتر بودن شکم و اندام در ملکه است.فرق ظاهری زنبورهای نر با کارگران و ملکه در این است که اولا چشمهای مرکب زنبورهای نر درشت تر و از پشت سر به هم می رسند حال آنکه چشمهای کارگران از پشت سر به هم نمی رسد.ثانیا نرها کلفتتر و چاقتر از کارگران و ملکه اند.ثالثا انتهای شکم زنبور نر گرد است ولی ملکه و کارگران دارای انتهایی نوکتیز میباشند 

زنبور کارگر مثل ملکه همیشه از تخم بارور شده بوجود می آیند و مثل ملکه از جنس ماده است و دوران رشدش(از تخم تا زنبور کامل)21 روز است.

هیکل زنبور کارگر از سایرین«ملکه و نرها»کوچکتر بوده و گرده گرده گل را در سبدی که در دو پای آخرینش است جمع آوری کرده و به کندو حمل میکند.وجود نیش aiguillon (نیش کارگران بصورتی است که زائده هایی بصورت قلاب در دو طرف آن وجود دارد که وقتی که زنبور شخص را نیش میزند این زائده های قلابی شکل در گوشت بدن گیر کرده ونیش او در داخل بدن شخص می ماند که بهمراه نیش قسمتی از بدن زنبور پاره شده و زنبور پس از مدتی کوتاه میمیرد)در کارگران آنها را از نرها متمایز میسازد.تمام کارهای داخلی و خارجی کندو و جمعیت را کارگران انجام میدهند که مهمترینشان عبارتند از:

تمیز کردن داخل سلولهای مومی،تغذیه ملکه،تغذیه لاروها،گرم کردن لاروها،تنظیم گرمای داخل کندو،تولید موم،ساختن سلولهای مومی،دفاع،تعویض هوای داخلی کندو،جمع آوری شهد و گرده گل،تهیه بره موم،آوردن آب بداخل کندو و...

در روزهای اول تولد کارگران از کندو خارج نشده و به کارهای داخلی کندو رسیدگی می کنند و در این دوره از زندگی، زنبورهای کارگر جوان می توانند غذای مخصوص ملکه و لاروهای کندو را درست کنند و لیکن کارگران مسن این استعداد را ندارند.

بدن کارگران جوان کاملا از کرک پوشیده شده است و بر حسب نوع زنبور دارای رنگهای مختلف بوده،پرها کامل و صاف است و هرچه سن کارگران بیشتر می شود بدنشان براق تر،لیز و بدون کرک خواهد شد.کنار بالها چین خورده و شکل عمومی بدنشان بعلت نداشتن مو و کرک لاغرتر بنظر می رسد.

دو نوع زنبور کارگر وجود دارد که از لحاظ شکل ظاهری کوچکترین فرقی بین آنها دیده نمیشود:کارگران بهاری که از اوایل بهار تا نیمه تابستان متولد میشوند و حداکثر سنشان(از تولد تا مرگ(از شش هفته تجاوز نمی کند.کارگران پاییزی که از نیمه دوم تابستان به بعد تولد می یابند و سن آنها اغلب از هفت ماه هم تجاوز میکند.

تعداد زنبورهای کارگر یک جمعیت نسبتا خوب در حداکثر قدرتش در سال(حدود خرداد ماه( به 60000 عدد یا بیشتر هم میرسد در صورتی که در زمستان تعدادشان از 8000 الی 12000 عدد تجاوز نمیکند.

ملكه تنها موجود ماده کامل وتنها تخمگذار جمعیت است که مثل زنبورهای کارگر از تخم بارور شده بوجود می آیند. ملکه مادر تمام زنبورهایی است که با وی در کندو زندگی میکنند. 

مدت رشدش(از تخم تا موجود کامل)16تا17روز بوده و پس از رسیدن به سن بلوغ(4 تا 5 روز پس از تولد) در یک روز آفتابی حوالی بعدازظهر از کندو به خارج پرواز کرده و با حدود سیزده زنبور نر جفتگیری می کند.بنابراین خیلی از زنبورهای یک جمعیت با وجود اینکه از یک ملکه متولد شده اند باز هم با هم نسبت ناخواهری دارند چون دارای پدرهای متفاوتی هستند بهمین دلیل هم خیلی از زنبورهایی که از یک ملکه متولد شده اند از نظر رنگ با هم فرق میکنند و رنگهای مختلفی دارند.پس از شروع تخمگذاری ملکه معمولا تا آخرعمرش کندو را ترک نمیکند مگر برای بچه دادن.

ملکه معمولا تا 5 سال و بطور استثنایی تا 6 سال هم ممکن است عمر کند و اين عمر طولاني بدليل تغذيه متفاوت ملكه با ديگر زنبورهاست، ملكه از همان لحظه اول از غذاي مخصوصي بنام ژل رويال يا ژل شاهانه كه از غده هاي موجود در سر زنبورهاي نوزاد ترشح مي شود تغذيه مي كند اما زنبورهاي ديگر ازعسل و گرده تغذيه مي كنند؛ ولی اگر بخواهیم جمعیت،پرمحصول باشد باید ملكه راحداکثر در سن سه سالگی حذف نموده و یک ملکه جوان و فعال بجای آن به جمعیت داد،چون با بالا رفتن سن و پیری،قدرت تخمگذاری ملکه نیز بتدریج کمتر می شود در نتیجه جمعیت پس از مدتی ضعیف و ضعیفتر می گردد.

ملکه جوان را بطریق زیر به آسانی میتوان از ملکه پیر تشخیص داد:

ملکه جوان یکی دو ساله که مقدار زیادی تخم دارد شکمش متورم تر بوده و گنده تر بنظر می رسد،بالهایش کامل بوده سر و بدنش از کرک پوشیده شده است و حرکاتش سریع و چابک است.

در صورتی که ملکه پیر که از دو سال پیرتر باشد بدون کرک بوده،پرهایش چین خورده و دیگر در محفظه تخمدانش تخم زیاد نداشته بنابراین لاغرتر بوده و خیلی آهسته حرکت می کند.

همیشه لازم نیست برای اطمینان از وجود ملکه در کندو حتما خود ملکه را با چشم ببینیم و اگر درون حجره ها تخم روز دیده شود میتوان با اطمینان کامل گفت ملکه در کندو وجود دارد. 

منبع : مجله آنلاين كشاورز تنها 

 

خصوصیات زنبور ملکه

مطالعات جدید نشان می دهد ملكه زنبور بر روی مغز زنبورهای كارگر نفوذ و كنترل دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران و به نقل از خبرگزاری شینهوآ، طبق مطالعات جدید دانشمندان بر روی زنبورها اعلام كردند، ملكه زنبور به طور منظم از طریق نفوذ بر روی مغز زنبورهای كارگر، فعالیت های مغزی آنها را تحت كنترل قرار می دهد ....



مطالعات جدید نشان می دهد ملكه زنبور بر روی مغز زنبورهای كارگر نفوذ و كنترل دارد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران و به نقل از خبرگزاری شینهوآ، طبق مطالعات جدید دانشمندان بر روی زنبورها اعلام كردند، ملكه زنبور به طور منظم از طریق نفوذ بر روی مغز زنبورهای كارگر، فعالیت های مغزی آنها را تحت كنترل قرار می دهد.

 

بنابراین گزارش، زنبور ملكه از طریق فرستادن سیگنال‌هایی به مغز زنبورهای كارگرش و دریافت سیگنال هایی از مغز آنها، آنها را شناسایی می كند كه این كارگران به خود تعلق داشته باشد و زنبور غریبه ای در میان زنبورهای كارگرش نباشد.
بر اساس این گزارش، زنبور ملكه با این كار فعالیت های زنبورهای كارگرش را تحت كنترل قرار می دهد و از این طریق احتمال گم شدن این زنبورها در مسیر را كاهش می دهد

مروری بر پزوهشهای علمی زنبور عسل

در نظام طبیعت همیشه برای بررسی دقیق تر و راحت تر موجودات زنده را طبقه بندی می کنند.با توجه به این که در سلسله جانوری حشرات سه چهارم گونه های جانوری را تشکیل داده است و قسمت اعظم این سلسله را تشکیل داده است پس طبقه بندی در این سلسله بسیار لازم و ضروری به نظر می رسد.در گذشته طبقه بندی بر اساس تیپ بوده ولی امروزه گونه را ثابت نمی دانند و معتقدند که نسبت به تیپ اولیه خود مدام در حال تغییر است پس نظریه ی تیپ جای خود را به نظریه ی جمعیت داده است. در شناسایی نژادها امروزه تنها به مرفولوژی خارجی اکتفا نمی کنند بلکه از علومی مثل فیزیولوژی، بیولوژی،اکولوژی، ژنتیک، سیتولوژی ، تشریح مقایسه ای، رفتارشناسی و چینه شناسی نیز استفاده می شود.
بدلیل موقعیت خاص زنبور عسل امروزه بیشترین بررسی روی این حشره انجام می گیرد. 
از قدیم الایام اعتقاد بر این بوده است که زنبور عسل دارای چهار گونه است ولی الکساندر (1991) با تحقیقات خود اثبات کرد که زنبور عسل حداقل دارای شش گونه و طبق تحقیقات افرادی مثل ورما هفت گونه از جنس آپیس در دنیا شناسایی شد.مطالعات اتیس و همکاران نیز نشان داد که 9 گونه از جنس Apis در دنیاوجود دارد و گونه های A.nigrocinctaو A.spرا به گونه های قبلی اضافه کرد.الکساندر در مطالعات خود صفات متعددی را بکار بست وبا ترکیب صفات یک ماتریس تشکیل داده و سپس امتیازات مربوط به هر گونه را مشخص کرده است. طبق نظر الکساندر گروه درساتا شامل چهار جمعیت dorsata breviligula- laboriosa -binghami می باشد ولی از نظر ورما تفاوت نژاد dorsata و laboriosa در حدی است که می توان آن را به عنوان یک گونه محسوب کرد و نام زنبور هیمالیایی را بر آن نهاد.
24 نژاد مختلف از گونه ی زنبور عسل معمولی در دنیا شناخته شده است و در حال حاضر در دنیا برای تفکیک نژادهای زنبور عسل از خصوصیات ژنتیکی و DNA نگاری نیزاستفاده می شود.
ووان رو و همکارانش (1987) طبق بررسی های خود صفات مختلفی برای جدا کردن گونه های زنبور عسل کوچولو Apis andreniformis بکار بستند ولی شاخص ترین صفت مربوط به کنار پنجه اول است که در جنس نر هر گونه زنبور عسل کوچولو این زائده کوچکتر است. 
ورما و همکارانش (1994) در بررسی های خود روی جمعیت های مختلف گونه زنبور عسل هندی نتیجه گرفتند که دو گروه کاملا مجزا در منطقه کشمیر و هیمالیا وجود دارد و زنبورهای معمولی در مناطق مرتفع تر بزرگتر و تیره ترند.ریندرر و همکارانش (1995) در مطالعات مرفولوژِکی خود روی دو گونه زنبور عسل کوچولو Apis florae, A.andreniformis یافتند که اختلالات ناشی از لحاظ رنگ سپرچه دارند.رنگ زنبور عسل کوچولو قهوه ای مایل به قرمز و گونه دوم سیاه است. اما سپرچه زنبور عسل کوچولو سیاه ولی در گونه ی دوم زرد است و در ضمن زنبور عسل کوچولو از گونه ی دیگر بزرگتر است.
بدلیل انتشار وسیع زنبور عسل معمولی در سطح جهان باتلر وریپن (1906) با سه اسمی کردن این تیپ ها را به طور معمول سازماندهی کنند که از جنس گونه و نژاد جغرافیایی (واریته) را پشت سر هم بکار میبرد مثل نژاد زنبور عسل ایتالیایی یا Apis mellifera ligustica با این کار زنبور عسل نیز بر اساس قانون عمومی نامگذاری در علوم بیولوژی نامگذاری شد. البته در دنیای امروز برای تقسیم بندی زیر گونه های زنبور عسل از سه روش خصوصیات مرفولوژیکی بیوشیمیایی و ژنتیکی زنبور عسل است.
.
صفات ظاهری زنبور عسل 
آلپاتوف و گوتسه (1925-1940) اندازه گیری دقیق صفات مرفولوژیکی را برای توصیف نژادهای زنبور عسل در دنیا را پایه گذاری کردند و نهایتا کتابهای نژادهای زنبور عسل و استفاده از آن در کشاورزی توسط آلپاتف (1948) و نیز بهترین زنبور و انتخاب طبیعی و مصنوعی در زنبور عسل توسط گوتسه (1964) منتشر شد. 
برای انجام این اندازه گیری از هر کندو 20 زنبور که می توان کمتر هم انتخاب کرد . در برخی موارد برای شناسایی نژادها بطور همزمان از طرق مختلف استفاده می شود در نتیجه به نمونه بیشتری نیاز هست.مثل زنبور آفریقایی شده که باید حد اقل 50 زنبور کارگر از هر کلنی برداشته شود.
برای حفظ خصوصیات مرفولوژیکی زنبورها از محلول های مختلفی استفاده می شود مثل محلول آدام که محلول ابتدایی از 10 قسمت اسید استیک و 20 قسمت فرمالدئید 30 قسمت اتانول و 100 قسمت آب مقطر تشکیل شده بود که غلظت بالای اسید استیک کتین حشرات را نرم می کرد که جدا کردن قطعات بدن بسیار مشکل بود. سپس اسید استیک 70 درصد را پیشنهاد کرد که باز رنگ زنبورها در زمان طولانی ثابت نمی ماند.محلول آدام بدون اسید استیک هم استفاده شد. 
امروزه محلول پامپل یا محلول کارل پیشنهاد میشود.محلول پامپل حاوی 30 قسمت آب مقطر 15 قسمت الکل اتیلیک 95 درجه 6 قسمت فرمالدئید 40-38 درصد و 2 قسمت اسید استیک و محلول کارل حاوی 28 قسمت آب مقطر 17 قسمت اسید اتیلیک 95 درجه 6 قسمت فرمالدئید 40-38 درصد و 1 قسمت اسید استیک می باشد.
در زمان بی هوشی در اتر یا کلروفرم یا حتی آب داغ باعث می شود خرطوم زنبوران کشیده و صاف شود و اندازه گیری آنها آسان تر شود. 
امروزه 39 صفت برای تفکیک نژادهای دنیا بکار می رود.(جدول 2-3) اولین صفات مرفولوژیکی برای تفکیک نژاد توسط گوتسه و آلپاتوف بکار برده شد که عبارتند از رنگ کوبیتال ایندکس و اندازه ی موهای ترژیت ها که برای تفکیک نژادهای اروپایی کافی بود و برای دیگر نژادها کافی نبود. در برخی موارد استفاده از یک صفت برای تفکیک نژادها امکان پذیر است. مثلا عرض پنجه ی اول در نژاد توسط A.m.remipes ریپن . در هر منطقه تعداد خاصی از صفات ظاهری بکار می رود.مثلا در افریقا 19 صفت توسط دیلی بکار رفت که بعدها به 25 صفت رسید.یا در مقایسه ی نژادهای بومی اروپا 4 صفت کافیست.  
کارلسون (1988) برای شناسایی زنبوران آفریقایی از خصوصیات مرفولوژیکی اندازه ی سلول ها و خصوصیات رفتاری توام استفاده کرد.از مقایسات رفتاری خصوصیاتی مثل فعالیت پروازی و رفتار تهاجمی استفاده کرد. برای اندازه گیری قطر سلول ها یک قاب در وسط کندو گذاشت تا زنبوران آن را ببافند.سپس در قسمت وسطی شان در سه محل و در هر محل 10 سلول در کنار هم بطوریکه مرکز سه خط یک سلول باشد اندازه گیری می شود و میانگین اندازه های بدست آمده ملاک قرار می گیرد. اینکارهردوهفته یکبار و حداقل 5 بار انجام شد. در این بررسی ها سلول های پر از گرده و عسل سلولهای نر و سلولهای متمایل به قسمت کناری پرورش نوزادان که بزرگتراز اندازه ی واقعی هستند مورد اندازه گیری قرار نمی گیرند

زنبور عسل

زنبور عسل از راسته نازک بالان (Hymenoptera) است. زنبور عسل قسمت‌های دهانی جونده و مکنده ، هر دو را داراست. دگریسی آن کامل است و بطور دسته جمعی زندگی می‌کند و شامل سه دسته هستند.

ملکه (Queen) که تخم می‌گذارد. 

نرها (prones) کارشان فقط بارور کردن ملکه‌های جدید است. 

کارگرها (Worker) که ماده عقیم هستند و اغلب متعددی دارند.

کندوی زنبور عسل یا به صورت جعبه‌های مکعبی به ابعاد 50cm که کندوی modern می‌گویند و یا به بصورت سبد که کندوی بومی می‌گویند. 

زنبور عسل در قرآن 

کلمه نحل به معنی زنبور عسل در آیات 68, 69 سوره نحل در جز 14 قرآن کریم آمده است. در تفسیر آیه 68 چنین آمده است؛ پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد! در اینجا لحن قرآن به طرز شگفت انگیزی تغییر می‌یابد، در عین ادامه دادن بحث‌ها در زمینه نعمت‌های مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش در این سوره ، سخن از زنبور عسل و سپس خود عسل به میان می‌آورد. اما شکل یک ماموریت الهی و الهام مرموز که نام وحی بر آن گذارده شده است. نخست می‌گوید: "و پروردگار تو به زنبور عسل ، وحی کرد که خانه‌هایی از کوهها و درختان و داربست‌هایی که مردم می‌سازند ا نتخاب کن." 

نخستین ماموریت زنبوران در این آیه ماموریت در این آیه ماموریت خانه سازی ذکر شده است. و این شاید به خاطر آن است که مساله مسکن مناسب نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیت‌های دیگر ، امکانپذیر است.

در آیه 69 سوره "نحل" ، دومین ماموریت زنبورعسل شروع می‌شود، چنانکه قرآن می‌فرماید: "ما به او الهام کردیم که سپس از تمام ثمرات تناول کن و راههایی که پرودگارت برای تو تعیین کرده ، به راحتی بپیما." سرانجام ، آخرین مرحله ماموریت آنها را بصورت یک نتیجه ، این چنین بیان می‌کند،" از درون زنبوران عسل ، نوشیدنی مخصوص خارج می‌شود که رنگ‌های مختلفی دارد." نهفته است، جالب این که دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیده‌اند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه ، عمل می‌کنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا محفوظ مانده و به عسل منتقل می‌شود.

و در ماجرای برنامه زندگی زنبوران عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت می‌آورند، که هم غذاست و هم شفا و هم درس زندگی ، نشانه روشنی از عظمت و قدرت پروردگار است، برای جمعیتی که می‌اندیشند. 

ساختمان مورفولوژیکی زنبور عسل 

بدن زنبور عسل بطور متراکم از موهایی پوشیده است که دارای تارهای (Barbs) جانبی کوتاهی می‌باشد. و به راحتی دانه‌ها گرده را می‌گیرند. در چشم‌های مرکب و پاها ، موهای صاف وجود دارد پاهای جلویی در حاشیه ساق (tibia) موهای راست و خشن و کوتاهی را دارد و برای تمیز کردن چشم‌ها از گرده گل بکار می‌رود و برس چشمی (Eye bursh) می‌گویند.

بالهای زنبور در هنگام رواز بوسیله قلاب‌هایی بهم درگیر می‌شوند و یا بال به نظر می‌رسند. و نوک این بالها مسیر شکل را طی می‌کند. ممکن است 400 بار در ثانیه مرتعش شوند. آرواره‌های زیرین mandibles در کارگران صاف برای جمع آوری گرده و ساختن شاخه‌ها بکار می‌رود. آرواره‌های زیرین maxillae مانند قاشقک‌های طویلی بوده و برای جمع آوری گرده‌های گل بکار می‌رود.

لب تحتانی تبدیل به خرطوم شده و ضمایم حسی - بی (Cabialplas) در اطراف آن قرار دارد. مایع شهد در اثر عمل مکنده حلق به درون چینه‌دان بزرگ یا معده عسل (Money Stomash) کشیده می‌شود. چهار لب مثلثی دریچه‌ای را درست می‌کند و از ورود عسل به معده جلوگیری می‌کند. بجز موقعی که جهت تغذیه مورد نیاز است. روده زنبور عسل باریک و دراز است. و تقریبا به 100 لوله کوچک ، مالپیکی اتصال دارد و روده راست ، بزرگ است و به مخرج ختم می‌شود. در انتهای بدن سوزن وجود دارد که فقط در کارگرها و ملکه‌ها دیده می‌شود. حس بویایی در زنبوران عسل بسیار قوی و تیز است و چشم‌ها دارای تعداد فراوانی واحدهای بینایی است و دارای مغز نسبتا بزرگ است: زنبوران عسل قادر به تشخیص رنگ قرمز و سیاه از هم نمی‌باشند. 

گونه و نژادهای زنبور عسل 

زنبور هندی (Apis Indiea) 

زنبور درشت (Apis drostata) 

زنبور ریز (Apis florae) 

زنبور عسل معمولی (Apis mellifera). 

محصولات زنبور عسل و نحوه گردآوری آنها 

می‌توان به شهد یا عسل و گرده زنبور عسل و بره "موم" که از صمغ‌ها بوجود می‌آید، اشاره کرد. گرده زنبور عسل دارای انواع مواد الی و ویتامین‌ها می‌باشد. گرده شامل قندهای احیا کننده می‌باشد که در کل 31% در گروه کربوهیدرات وجود دارد. میزان متوسط پروتئین گروه حدود 22% است و تمام اسیدهای آمینه ضروری مورد نیاز انسان در ترکیب پروتئینی دانه گروه وجود دارد. عصاره اتری گروه حاوی چربی‌ها و روغن‌ها ، پیگمان‌ها ، دونین‌ها ، ویتامین‌ها و هورمون رشد می‌باشد. گروه حاوی 13 نوع اسید چرب و دو استدول عمده بنام‌های 24- متیلن کلسترول "و بی سی توسترول" است. برای جمع آوری دانه گرده می‌توان از تله گرده ، استفاده کرد، ولی اینکار توصیه می‌شود، چون جمعیت زنبورها را تضعیف می‌کند. 

بعضی از مصارف گرده زنبور عسل 

دانه گرده در پزشکی اهمیت خاصی دارد. در درمان بیماری‌های پروستات و آلرژی و در حال بی‌اشتهایی از داروهایی که از دانه گرده ساخته می‌شوند، استفاده می‌کنند. دانه گرده بعنوان مکمل غذایی بکار می‌رود و از آن در رفع چین و چروک و لکه‌های صورت استفاده می‌گردد. از داروهای مشهور می‌توان به Prostaflor , Ofilorex اشاره کرد. 

نیش زنبور 

از نیش زنبور عسل بعلت خاصیت قلیایی و اسیدی بودن آن در درمان بیماریها ، استفاده می‌کنند. 

تولید مثل 

در کارگرها تنها اثری دیده می‌شود و ولی در ملکه به خوبی توسعه یافته است. ملکه جوان 6 روز بعد از بیرون آمدن ، با یک زنبور نر جفتگیری می‌کند، اندام‌های جفت گیری نر پاره شده و در کیسه تناسلی ماده باقی می‌ماند و تا اینکه بعد از بازگشتن به کندو ، کارگرها آنرا از بین می‌برند. اسپرماتوزوئیدهایی که بدین صورت در کیسه ذخیره اسپرم ، جای می‌گیرد، بکار همه تخم‌های لقاح یافته‌ای که ملکه خواهد گذاشت، بکار می‌رود. تخمدان‌های ملکه پر شده و شکم را پر می‌کند و ظرف دو روز ، شروع به تخم گذاری می‌کند.

از تخم‌های لقاح نیافته ، زنبورهای‌نر (هاپلوئید 16 کروموزوم) و از لقاح یافته‌ها ، زنبورهای ماده (دیپلوئید و دارای 32 کروموزوم) تولید می‌شود. تخم‌ها تبدیل به لاروکرمی شکل کوچک فاقد پاها و چشم می‌شوند و از ژله شاهانه که توسط غده‌های حلقی کارگران جوان تولید می‌گردد، تغذیه می‌کنند. ولی لاروهای ملکه بیشتر به تغذیه شاهانه می‌پردازند و به همین جهت با سرعت زیاد بزرگ و تمایز می‌یابند.

دم لارو چندین بار ، پوست اندازی می‌کند روی سلول بوسیله موم پوشیده می‌شود. و لارو در داخل آن قرار گرفته و شفیره نام دارد و دگردیسی را کامل نموده و به کمک آرواره‌های زبرین ، سرپوش حجره را پاره کرده و به شکل یک نوزاد جوان بیرون می‌آید. بعد از عمل جفت گیری زنبوران نر ، به بی‌غذایی می‌افتند و می‌میرند. 

منابع 

برگزیده تفسیر نمونه" (جلد دوم) زیر نظر "آیت ا... مکارم شیرازی." تحقیق و تنظیم: احمد بابایی 

گروه زنبور عسل نوشته مهندس میر جواد سعادتمند.

نویسنده: خانم سمیه فارابی اصل

لوازم مورد نياز براي زنبورداري

كندو 

خصوصيات يك كندو ازورود زنبورهاي مهاجم جلوگيري كند. مقاوم در برابر اثرات مخرب نور خورشيد و باران باشد. مانع از نفوذ موريانه ها گردد. اغلب كندوها چوبي هستند و رايج ترين آنها به نامهاي مدرن يا ملي هستند. 

قسمتهاي مختلف يك كندو از پائين به با لا تخته تحتاني - طبقه - پنجره ملكه - قابها و زيرسازي آنها - صفحه جدا كننده - سرپوش 

ابزارآلات زنبورداري لباس كار زنبورداري - يك جفت پوتين يا چكمه خوب - يك جفت دستكش - توري جهت پوشاندن صورت - دودي يا دودكن - كاردك زنبورداري - كلاه - برسي يا شاه پر- قفس ملكه - بچه گير - يك قوطي كبريت 

دودي يا Smoker زنبوران عسل تندخو به سادگي به زنبوردار اجازه خارج كردن عسل از كندو را نخواهند داد. براي تخفيف دادن حملات آنها و يا اداره كردن زنبوران زماني كه كندو مورد بازديد قرار مي گيرد از وسيله اي بنام دودي يا دود كن استفاده ميشود. برخي از دودكن ها از قلع و برخي از مس يا استيل ضد زنگ ساخته شده اند ويك دودكن بايد دمنده قوي (ماق) و مخزن آتش مناسب داشته باشد. بسته هاي مقواي نازك ،گوني كنف خشك و بخصوص پوسيده ،تكه هاي پارچه يا لباس پشمي كهنه ،چوب پوسيده و پهن گاو بهترين سوختها براي دودكن به حساب مي آيند. 

چند نكته راجع به زنبورداري 1-رنگ كندوها را اغلب به علت تشخيص بهتر آنها و انعكاس حرارت و جلوگيري از نفوذ گرما به داخل كندو سفيد انتخاب مي كنند. 2- فضاي مورد نياز براي فعاليت هر زنبور در كندو حدود 8 ميلي متر مي باشد. 3- زنبورها از رنگهاي سياه و قهوه اي خوششان نمي آيد و در هنگام كار از بكار بردن وسايل اين رنگي بايد خودداري كرد. 

آناتومي وانواع زنبور عسل زنبور عسل موجودي است كه به صورت اجتماعي زندگي مي كند و به دو صورت نر و ماده مي باشد كه ماده ها شامل ملكه و زنبور كارگر مي باشند. قسمتهاي مختلف بدن يك زنبور سر: (چشمها- شاخك ها- ضمائم دهاني- مغز و غدد گوناگون ) سينه : ( بالها و پاها به آن اتصال دارند و مركز حركتي بدن زنبور است ) شكم: ( دستگاه گوارش – تنفس و گردش خون – نيش يا زوائد توليد مثلي است) چشمها: دوعدد چشم مركب با چندين عدسي در دو طرف سر و سه چشم بسيار ساده كوچك بر روي فرق سر 

دستگاه گوارش شامل فك و خرطوم است . 

كار فك يا مانديبول mandible گزش، جويدن ، مكش و عمل ليسيدن آلت چنگ زدن به منظور: جمع آوري گرده – موم كاري – تميز كردن كندو – جنگيدن – برداشت كردن و چيدن – كار با بره موم و تثبيت آن - پرستاري نوزادان 

انواع زنبور: هر كلني شامل ملكه ، چند زنبور نر ، هزاران كارگر و نوزاد (تخم- لارو و شفيره مي باشد.) 

ملكه:زنبور ملكه بزرگتر از زنبور كارگر و طويل تر از زنبور نر است و تنها يكبار جهت جفتگيري از كندو خارج مي شود.وظيفه عمده ملكه تخم گذاري بوده و در طول اوج فصل پرورش نوزادان بين 1500 تا 3000 تخم مي گذارند. 

جفتگيري ملكه اصطلاحا اين عمل را پرواز عروسي (Neptune) مي گويند كه 5 روز پس از خروج ملكه از سلول نوزادي اتفاق مي افتد.ملكه به همراه بسياري از زنبور هاي نر به پرواز در مي آيد او در ارتفاعات بالا پرواز كرده و تنها چند نر از 500 نر موفق به جفتگيري مي شوند. ارگان نرينه زنبور نر موفق, پس از جفتگيري شكسته و در ارگانلهاي حياتي ملكه گير مي كند و باعث مرگ زنبور نر مي شود و ملكه 3 الي 4 روز بعد از جفتگيري تخمگذاري مي كند. 

زنبورنر:تنبل ترين زنبورهاست و تنها وظيفه آنها جفتگيري با ملكه است. 

زنبور كارگر:كوچكترين و پرجمعيت ترين زنبوران عسل هستند و 98 درصد جمعيت كلني را تشكيل مي دهند . 

وظايف يك زنبور كارگر عمل پاكسازي و نظافت - تغذيه و مراقبت از نوزادان - شان سازي - كمك كردن به ملكه - پرواز جهت يابي - تهويه كندو - وظايف محافظتي - جاسازي عسل ، گرده ، شهد و آب در سلولها - جلوگيري از غارت 

رقص زنبورچيست؟ 

رقص نيم دايره اي يا دم جنبان...: رقص نيم دايره كه جهت آن به سوي بالا باشد بدين معني است كه غذاي پيدا شده در جهت خورشيد است.رقص نيم دايره كه جهت آن به سوي پايين باشد بدين معني است كه غذاي پيدا شده در خلاف جهت خورشيد قرار دارد.رقص نيم دايره اي كه در زاويه 60 درجه به چپ نسبت به خط عمود انجام مي گيرد به كارگران مي گويد كه مسير خود رادر 60 درجه به چپ در مسير خورشيد به منظورپيدا كردن غذا قرار دهند.رقص در زاويه 120 درجه به سمت راست نسبت به خط عمود به آنها مي گويد راه خويش را در 120 درجه به سمت راست نسبت به خورشيد قرار دهند. 

رقص دايره اي : يعني زنبور پيش آهنگ منبعي پيدا كرده و نياز به برداشت است و در دسترس است ، واين محل داراي بوي خاص مي باشد. 

انتخاب محل زنبورستان :

يکي از مهمترين نکات مديريتي در پرورش زنبور عسل انتخاب صحيح محل استقرار زنبورستان است. شرايط مطلوب براي محل استقرار يک زنبورستان و محل استقرار کندوها 

1 - شرايط آب و هوايي :

به طور کلي شرايطي چون گرما يا سرماي بيش از حد تحمل زنبورها ، بارندگي پيوسته و زياد ، هواي ابري در بيشتر اوقات سال يا فصل مورد نظر ، بادهاي شديد ، هواي شرجي يا هواي غالبا مه آلود ، افزايش يا کاهش ناگهاني درجه حرارت هوا و آلودگي غير تحمل هوا ممکن است چنان منطقه اي را براي استقرار زنبورستان نا مطلوب کند . 

2 - پوشش گياهي منطقه :

به طور کلي گياهاني چون توتون ، پنبه ،آفتاب گردان ، يونجه ، شبدر ، اسپرس ، بيدمشک ، گوَ ن ، آويشن ، خردل ، زعفران ، نخود ، لوبيا ، نعنا ، سيب ، گلابي ، مرکبات ، اقاقيا ، کاج ، گياهان زينتي و طيف بسيار وسيعي از ديگر گياهان زراعي ، باغي ، جنگلي و مرتعي منابع شهد و گرده براي زنبور عسل محسوب مي شوند .

3 - اهميت وجود منبع آب سالم در اطراف زنبورستان :

زنبور نيز مانند ساير جانداران به آب به عنوان حياتي ترين نياز خود احتيج دارد .

4 - بهداشت منطقه زنبورستان و اهميت آن :

زنبور عسل نيز مانند ساير حيوانات به برخي از بيماري ها حساس است و متاسفانه بيشتر بيماري ها باعث انهدام بخش مهم يا تمامي کلني هاي زنبور دار مي شود و يا ضمن خسارت به زنبور دار معالجه مي شوند . بنابراين اقتصادي ترين اقدام براي جلوگيري از ابتلاي زنبورها به بيماري توجه زنبور دار به بهداشت منطقه است . 

5 - آلودگي هاي صوتي و بوهاي نامطلوب :

مکان استقرار زنبورستان بايد دست کم 2 کيلومتر از دامداري ها ، مرغ داري ها ، کارخانه هاي دباغي و ديگر مجتمع هاي توليدي که بوي ناخوشايند در آن ها توليد مي شود دور باشد . زيرا بوي بد زنبوران را فراري مي دهد . زنبورستان ها هم چنين بايد از نقاط پر سر و صدا مثل جاده هاي پر رفت وآمد ، کارخانه هاي پر سر و صدا و غيره به اندازه کافي دور باشند تا سرو صدا موجب هراس زنبورها و فراري شدن آنها نشود . 

6 - اهميت دور بودن کافي زنبورستان از نقاط مسکوني :

زنبورها با توجه به شعاع پرواز خود ممکن است تا 12 کيلومتر از محل زنبورستان دور شوند . نزيک بودن زنبورستان به مناطق مسکوني ممکن است باعث مشکلاتي براي زنبور دار شود .

7 - اهميت رعايت فاصله زنبورستان ها از هم :

حداقل فاصله لازم به رعايت زنبورستان ها از يکديگر در هر منطقه 6 کيلومتر است . چنانچه اين فاصله کمتر شود بخصوص اگر منطقه پوشش گياهي چندان خوبي نداشته باشد چند مشکل اساسي پيش خواهد آمد .

1- توليد عسل کمتر در دو زنبورستان مجاور هم به علت کمبود منابع شهد و گرده 2- به علت گرده افشاني بيش از حد مورد نياز بيشتر گل ها به ميوه يا بذر تبديل شده و تمام ميوه ها قادر به دريافت مواد غذايي کافي نمي شوند و از کيفيت محصول کاسته شده 3- امکان رفتن اشتباهي زنبورهاي يک زنبورستان به زنبورستان هاي ديگر و شيوع بيماري و غارت وجود دارد .

8 - نياز زنبورستان به حصار :

9 - ميزان نزديکي زنبورستان به جاده :

براي دسترسي به وسايل نقليه براي حمل و نقل ، بارگيري و تخليه کندوها 

10 - بهترين مناطق استقرار يک زنبورستان :

بي ترديد بهترين مکان استقرار يک زنبورستان در يک باغ يا مزرعه بزرگي است که محصول آن بايد توسط زنبور عسل گرده افشاني شود. در اين صورت علاوه بر توليد عسل براي زنبوردار محصولات کشاورز يا باغ دار هم به قدر کافي گرده افشاني مي شود. 

11 - استقرار زنبورستان در کنار دريا يا رودخانه :

چنانچه زنبورستان در ساحل دريا يا رودخانه مستقر شود زنبورها براي نوشيدن و جمع آوري آب بطرف آنها رفته و معمولا جريان آب رودخانه يا امواج دريا بيشتر زنبورها را غرق مي کند و به اين ترتيب خسارت سنگيني به جمعيت کلني ها وارد مي شود .

12 - سطح زنبورستان و استقرار کندوها روي پايه يا سکو :

سطح زمين زنبورستان بايد دست کم 30 سانتي متر بالاتر از زمين هاي اطراف باشد. 

13- فاصله کندوها از هم در يک زنبورستان :

در يک زنبورستان رعايت فاصله 5/2 متر بين دو کندو ضروري است .

14- مکان زنبورستان در رابطه با سمپاشي باغ ها و مزارع :

15- جهت استقرار کندوها در زنبورستان :

چنانکه منطقه اي که زنبورستان در آن مستقر است بادخيز نباشد مي توان کندوها را به گونه اي در زنبورستان مستقر کرد که سوراخ پرواز آنها به سمت مشرق يا جنوب باشد در اين صورت با طلوع خورشيد نور به سمت جلوي کندوها مي تابد و زنبورها زودتر فعاليت روزانه را آغاز مي کنند.در مناطق بادخيز سوراخ پرواز بايد در جهت مخالف وزش باد باشد تا بخصوص در زمستان باد سرد به داخل کندوها وزيده نشود و در ساير مواقع نيز موجب ناراحتي زنبورها نشود. 

16 - محافظت کندوها از عوامل نامساعد جوي و محيطي :

17 - مسافت مکان جديد زنبورستان تا مکان قبلي :

شعاع پرواز مفيد زنبور عسل به 2 کيلومتر و شعاع پرواز دور آن به 6 کيلومتر و گاهي به 12 الي 5/13 کيلومتر مي رسد. براي جلوگيري از مراجعت زنبورها به مکان زنبورستان قبلي مکان زنبورستان جديد تا قبلي بايد بيش از 6 کيلومتر فاصله داشته باشد. 

18 - رابطه کندو و مساحت زنبورستان :

ديوارها نبايد از 2 متر مرتفع تر و فواصل بين کندوها به ميزان حداقل 5/2 متر از هم بايد رعايت شود. 

19 - نحوه استقرار کندوها در زنبورستان :

محل استقرار کندوها در زنبورستان بايد به گونه اي طراحي شود که زنبورهاي پرواز کننده از کندوهاي مختلف مانعي در جلوي زنبورهاي ديگر نباشد به همين جهت در استقرار کندوها طرح هايي چون زيگ زاگ - مربع - گروهي - موازي و غيره ممکن است عملي گردد. 

20 - زنبورستان در مناطق گرمسيري :

زنبور عسل در حرارت 16 تا 32 درجه سانتي گراد در حداکثر فعاليت است و 34 تا 39 درجه سانتي گراد و 16 تا 8 درجه سانتي گراد به تدريج از فعاليت آنها کاسته مي شود و در دماي کمتر از 8 درجه سانتي گراد و بيشتر از 39 درجه سانتي گراد از کندو خارج نمي شوند.

اثرات درماني عسل - بخش1


عسل ،ماده غذايي بسيار غني و انرژي بخشي است که حدود۸۰ درصد از قندهاي ساده يا مونوساکاريدها ساخته شده و هر۱۰۰ گرم آن ۳۲۰ کالري ايجاد مي کند اين مونو ساکاريدها بسرعت جذب مي شوند و اثر انرژي بخشي خود را آشکار مي کنند گفتني است ، علاوه بر اثر کالري زايي ، عسل داراي ويتامين هاي متعددي از قبيل تيامين ، ريبوفلاوين ، اسيدنيکوتينک ، اسيد اسکوربيک ، پيريدوکسين و ويتامين کا است. 
خواص فيزيکي عسل ، اثر ضد باکتريايي دارد و از زمانهاي قديم انسانها از خاصيت ضد ميکروبي عسل سود جسته و آن را در درمان ناراحتي هاي پوستي از قبيل زخمها و سوختگي ها به کار برده اند و يکي از بهترين پانسمانها محسوب ميشود.همچنين ، عسل را در درمان بيماري هاي دستگاه تنفسي و عفونت هاي ناحيه حلق به کار مي برند و خاصيت ضدباکتريايي آن موجب اثربخشي عسل مي شود و خاصيت ضد التهابي آن نيز مشاهده شده که به هيگروسکوپيک بودن آن نسبت داده شده است. 
عسل علاوه براينكه يك غذاي كامل است يك اكسير پر انرژي نيز ميباشد به طوري كه ساليان سال به عنوان دارو براي درمان بيماريها مورد استفاده قرارگرفته است مصرف عسل در عرض چند دقيقه به شخص نيرو ميدهد وتحمل بافتي و قدرت ترميم آنرا افزايش مي دهد بنابراين ورزشكاران بايد عسل مصرف كنند 
بنا به تحقيقات به عمل آمده عسل حاوي ۸۰ ماده مفيد براي انسان مي باشد و لازم به ذكر است كه در دنيا هيچ ماده غذايي به اندازه آن نيروي كهربايي ندارد. 
ابو علي سينا دركتاب قانون خود دهها نسخه بر پايه عسل وموم ذكر نموده است او مي نويسد مصرف متـناوب عسل درهنگام زياد شدن بلغم ، بدن را تقويت و نيرو را زياد و اشتها را بازمي كند ؛ به عقيده وي عسل جواني را جاودان مي سازد وحافظه را نيرو بخشيده و گذشته را در خاطر زنده ميكند ، انديشه را پاك ، زبان را مي گشايد ودرد را ريشه كن ميكند . 
در كتب پزشكي آمده عسل درروغن مالي زخمهاي چركي ، براي درمان بسيار مفيد بوده ، با مرهم گذاري تاريكي ديد را كاهش داده و بهترين درمان اختلالات دهان است در زياد شدن ادرار مؤثر است ، دردهاي شكم و سرفه را كاهش مي دهد ، گزيدگي مار ، دردهاي دستگاه تنفس وهر درد مفصلي را تسكين ميدهد . خستگي عمومي واحساس سرما را رفع ومقاومت بدن را افزايش ميدهد. 
گفتني است ، عسل به عنوان دارو هيچ اثر سوء، عارضه يا بيماري را به دنبال ندارد ؛ مگر آن که فقط حساسيت هاي محدودي را به وجود بياورد، بنا بر اين در حالت آلرژي ، امراض عفوني ، سل ، امراض رواني ، بيماري هاي کبد و معده ، امراض غدد فوق کليه ، نارسايي قلب و عروق ، ناراحتي هاي عصبي ، امراض خوني و ضعف شديد، بايد از تجويز زهر زنبور عسل خودداري کرد .
.
اثرات درماني عسل  
بشر هزاران سال است كه از مخلوط بزاق زنبور و شهد گل كه عسل نام دارد، به عنوان دارويي براي درمان زخم ها استفاده مي‌ كند . آزمايش هايي كه در سال هاي اخير انجام گرفته، نشان داده اند كه عسل در درمان عفونتهاي برجاي مانده از عمل سزارين و سوختگيهاي از آنتي بيوتيكهاي مرسوم كارآمدتر عمل مي‌كند. اين ماده شيرين با طيف وسيعي از ميكروبهاي خطرناك از جمله Helicobacter , Salmonella , E.coli به خوبي مبارزه مي كند عسل روي باكتري‌هاي مقاوم به آنتي بيوتيك، از جمله «ابر ميكروبي» به نام MRSA ، نيز موثر است و بر خلاف بيشتر آنتي بيوتيك ها به نحو چشمگيري باعث پيشرفت بهبودي زخم‌ها مي‌شود. هنوز به درستي نمي‌دانيم عسل چگونه اين آثار را بر جاي مي‌گذارد اما محققان اعتقاد دارند توان بهبود زخم‌ها و مقابله با ميكروب‌هاي مقاوم به آنتي بيوتيك‌ كه در اين ماده بي‌نظير وجود دارد، ممكن است روزي عسل را از نوعي درمان جايگزين به يك شيوه درماني اساسي در پزشكي تبديل كند. رمز و راز اين توانايي‌ها را بايد در شيوه تهيه عسل جست و جو كرد. زنبورهاي كارگر طي بهار و تابستان شهد جمع آوري مي كنند، هنگامي كه به كندو باز ميگردند، آن‌ را از معده به دهان مي آورند و در دهان دستياران خود مي‌گذارند. آنها شهد را به درون حفره هاي شانه خالي مي كنند و با بال‌هايشان آن قدر آن را باد مي‌زنند كه بيشتر آب موجود در شهد تبخير شود. در همين زمان، بزاق سرشار از آنزيم‌ زنبورها، ساكاروز را به گلوكز و فروكتوز تبديل مي كند كه به آب باقيمانده در شهد پيوند مي‌شوند . به اين ترتيب، بياباني بر جاي مي ماند كه باكتري‌ها نمي‌توانند در آن زنده بمانند. البته ، حين رسيدن عسل فرصت زيادي براي تهاجم عوامل بيماريزا وجود دارد. اما آنزيمي به نام گلوكز اكسيداز اين فرصت را از آنها مي‌گيرد. اين آنزيم با تبديل كردن گلوكز به اسيد گلوكونيك، فرآورده تلاش زنبورها را اسيدي و آن را براي بيشتر باكتري ها نامطلوب مي سازد . 
اغلب افراد عقيده دارند كه اسيدي بودن، تنها سلاح عسل در برابر باكتري‌هاست. اما مطالعات نشان داده اند تقريبا همه عسل ها سلاحي سري دارند كه حتي اگر رقيق شوند، آنها را براي ميكروب‌ها مرگبار مي‌سازد: پراكسيد هيدروژن. 
اين ماده زماني در بيمارستان‌ها به عنوان ضدعفوني كننده مصرف مي‌شد. از تجزيه اين ماده راديكال هاي آزاد تشكيل مي شوند كه باكتريها را از بين ميبرند. چون اين واكنشها خيلي سريع رخ ميدهد، پراكسيد هيدروژن را بايد در غلظتهاي بالا بر زخم‌ها استعمال كرد. البته ، اين ماده در اين غلظتها به بافت سالم آسيب مي زساند . در عسل، پراكسيد هيدروژن به كمك آنزيم گلوكز اكسيداز توليد مي‌شود. اما ميزان آن هزار بار كمتر از مقداري است كه در گذشته روي زخمها استعمال مي‌شد. در نتيجه ، گذاشتن عسل روي زخمها، ضمن جلوگيري از تهاجم و تخريب ميكروب‌ها ، با آسيب بافتي همراه نيست. علاوه بر اين، همين طور كه پراكسيد هيدروژن تجزيه ميشود ، گلوكز اكسيداز با تسهيل ساختن آن از گلوكز، پيوسته آن را جايگزين مي‌كند. جالبتر اين كه ، به دلايل ناشناخته وقتي عسل رقيق ميشود، فعاليت اين آنزيم افزايش مي‌يابد. . به همين خاطر، عسل حتي وقتي ۷ تا ۱۴ برابر رقيق شود، ميتواند از رشد باكتريهايي مانند MRSA جلوگيري كند. خلاصه ، زماني كه عسل روي زخم قرار مي گيرد و در اثر تراوش پلاسما از زخم رقيق مي شود ، در مبارزه با ميكروبها پرتوانتر شود . 
تقويت بهبود يافتن زخم 
يكي ديگر از خصوصيات جالب عسل كه آن را از داروهاي ضد باكتري مرسوم مجزا مي‌سازد، تقويت بهبود يافتن زخم هاست . داروها ي ضد باكتري علاوه بر نابودي باكتري‌ها به سلول‌هاي انسان نيز آسيب مي‌رسانند . از طرف ديگر، آنها فقط با مهار كردن رشد ميكروب‌ها به بهبودي زخم‌ها كمك مي‌كنند. اما عسل به طور مستقيم در بهبودي زخم‌ها دخالت مي‌كند. عسل محيط ويژه اي را مي آفريند كه براي رشد بافت مناسب است و در عين حال باميكروب‌ها نيز مبارزه مي‌كند. به علاوه، رطوبت عسل از درد وتخريب سلولها حين تعويض پانسمانهاي خشك شده جلوگيري مي كند . 
عسل دست كم بخشي از توان ترميمي خود را مديون پراكسيد هيدروژن است. اين ماده، رشد رگ‌هاي خوني را تحريك مي‌‌كند. اين رگها اكسيژن، مواد غذايي و سلول‌هايي به نام فيبروپلاست ( كه بافت پيوندي جديدي را مي‌سازند) را به موضع زخم هدايت مي‌كنند. به علاوه، تركيب ناشناختهاي دسته اي از سلول‌هاي ايمني به نام منو سيت رافعال مي‌كند. اين سلولها عامل رشدي را آزاد مي‌كنند كه سلول‌هاي پوششي را تحريك مي‌كنند تا تقسيم شوند و زخم را ببندند. منوسيت‌ها به نوع ديگري از سلول‌هاي ايمني به نام ماكروفاژ نيز تبديل مي‌‌شوند. اين سلولها، ميكروبها و سلولهاي مرده را ميبلعند و آنها را هضم مي كنند . 
عسل در بهبود يافتن زخم معده نيز موثر است. يك قاشق چاي خوري عسل طبيعي در معده خالي ميتواند مانع رشد باكتري خطرناكي به نام Helicubacter شود كه باعث اغلب زخم‌‌هاي معده مي‌شود. عسل، باكتري‌ مقاوم به آنتي بيوتيكي را كه باعث عفونت ريوي در بيماران مبتلا به فيبروز سيستيك ميشود ، Burkholderia cepacia ، در محيط كشت از پا در آورده است. 
به هر حال، همه عسلها از خواصي كه برشمرده شد به يك اندازه بهره‌مند نيستند. شهد بعضي گل‌ها مقدار زيادي كاتالاز دارد . اين آنزيم پراكسيد هيدروژن را تخريب مي‌كند. بعضي شهدها، گلوكز اكسيد از را به گرما و نور حساس مي‌كنند. با وجود اين، توان ضد ميكروبي بعضي عسلها حتي با جوشاندن آنها از بين نمي‌رود. از اين رو، به نظر ميرسد، عسل علاوه بر مولكولهايي كه تاكنون شناخته شده است، مواد ضد ميكروب ديگري دارد كه به دما مقاوم ا ند. 
از زمان مصريان باستان، عسل براي درمان زخم‌ استفاده مي‌شده است و به نظر مي‌رسد كه باكتري‌ها هنوز توان مقابله با مواد ضد ميكروب آن را پيدا نكرده‌اند. از اين رو، تلاش براي شناخت كامل تر اين ماده ، ما را در مقابله به ابر باكترها كه به آنتي بيوتيك‌هاي مرسوم مقاوم شده‌اند، ياري خواهد رساند. به هر حال، اين ماده دارويي را همانند ساير داروها بايد با مشورت متخصصان استفاده كرد. زيرا دانه‌هاي گرده موجود در عسل طبيعي مي‌توانند خود باعث عفونت شوند. خوشبختانه، گرده‌ها را با پرتو گاما مي‌توان از بين برد، بدون آن كه به خواص دارويي عسل آسيبي برسد. اميد است با تلاش‌هاي محققان راه براي يك شيوه درماني جديد يعني «عسل درماني» هموار شود ...

اثرات درماني عسل - بخش2

اثرات ضد باکتري و ضد قارچي 
شيوه دقيقه اثرات ضدميکروبي عسل ناشناخته مانده است . PH پائين ، تخريب اسمزي ميکروب ها و وجود موارد نابوده کننده باکتري ، که مجموعاً Inhibin ناميده مي شوند مي تواند داراي اين اثر باشد . 
اثرات ضد اسهال 
در غلظت ۴۰٪ : داراي اثرات ضدميکروبي روي باکتريهاي روده که باعث اسهال مي شوند است . از اين موارد مي توان سالمونلا ، شيگلا Ecoli و ويبريوکلرا نام برد . در يک مطالعه ، عسل به همراه ORS باعث کاهش مدت زمان اسهال باکتريايي در نوزادان و کودکان شد . 
.
اثرات عسل در ترميم زخم و بهبود التيامات 
عسل در ترميم سوختگي ها ، زخم هاي عفوني جراحي و امثالهم مؤثر است . 
عسل بسيار چسبناک است و آب را از بافت ملتهب جذب مي کند . مثلاً ، تحقيقي در آفريقا نشان داده است که استفاده از پيوند پوست ، برداشت به روشهاي جراحي و حتي قطع عضو زماني که به صورت موضعي از عسل استفاده شده ، کاهش يافته است . 
در يک تحقيق ديگر در زنان استفاده از عسل در مواردي که براي سرطان فرج عمل جراحي انجام شده بود ترميم زخم را تسريع نمود . همچنين در درمان زخم هاي مزمن و بدبوي جذام مؤثر بوده است . 
اثرات ضد سرفه و خلط آور 
اثرات ضد سرفه عسل به توانايي آن براي رقيق کردن ترشحات راه هاي هوايي و بهبود عملکرد سلولهاي پوششي آن مربوط مي شود . 
.
اثرات تغذيه اي 
عسل غيرآلوده غذايي سالم ، راحت الهضم ، طبيعي و پرانرژي است . داراي کربوهيدرات پروتئين ، چربي ، آنزيم و ويتامين هاست . يک قاشق عسل داراي ۶۰ کالري انرژي و ۱۱ گرم کربوهيدارت ، ۱/. ميلي گرم کلسيم ، ۲/. ميلي گرم آهن ، ۱ ميلي گرم ويتامين B و ۱ ميلي گرم ويتامين C است . عسل در بسياري جوامع پيدا مي شود ولي فوايد پزشکي آن هنوز کاملاً مشخص نشده است . نحوه عملکرد آن هنوز کاملاً مشخص نيست واثرات ترميمي عسل در ساير موقعيت هاي آزمايشگاهي و باليني نياز به ارزيابي هاي بيشتر دارد . اما قرآن و سنت ۱۴ قرن پيش اثرات معجزه آساي عسل را مورد توجه قرار داده است . 
همان طور كه قبلا اشاره شد چهار پنجم وزن عسل را كربوهيدرات‌ها تشكيل مي‌دهند و بقيه آن عبارت است از: پروتئين، املاح معدني، عناصر معطر، آنزيم‌ها، ويتامين‌ها، گرده گل و آب. هر ۱۰۰ گرم عسل ۳۳۰ كيلوكالري انرژي توليد مي‌كند. لذا عسل، غذايي مقوي و انرژي‌زاست و به كمك دياستازهايش چربي‌هاي اطراف قلب را آب مي‌كند. به همين دليل مصرف آن به سالخوردگان و بيماران قلبي توصيه مي‌شود. 
.
درمان بيماري هاي کليوي با عسل 
عسل به عنوان يک مدر در درمان ناراحتي هاي کليوي سودمند است زنبور عسل حشره اي است که حاصل آن ،محصولات با ارزشي از قبيل عسل ، ژله رويال ، موم و زهر است معروف ترين محصول زنبور عسل ، همان عسلي است که از محصولات ديگر بيشتر به مصرف مي رسد. 
.
عسل و بيماري قلبي 
عسل به علت تركيبات قندي به خصوص وجود گلوكز زياد تاثير بسيار مهمي روي عضلات قلبي و تحريك وتقويت آن داشته ، باعث گشاد شدن رگها ، فشار خون را تنظيم و از سكته قلبي جلوگيري ميكند ؛ به واسطه وجود دياستاز ( آنزيمها) باعث هضم چربي هاي اطراف قلب ميشود . بنابراين توسيه ميشود افراد ميانسال به بالا كه دچار بيماري ديابت نيستند هر روزهنگام بيدار شدن ، يك قاشق چاي خوري پر،عسل را با نصف استكان آب چوشيدهء ولرم مخلوط نموده و بنوشند. افزودن عرق بادرنگبويه نيز توسيه شده است . 
.
عسل و بيماري روده 
عسل به علت دارا بودن اسيد فرميك دردهاي روده را به خوبي تسكين داده و همچنين به جهت وجود اسانسهاي فرار ( عطرگياهان مختلف ) نارسايي هاي ناگوار روده را برطرف مكند ؛ بنابراين توسيه ميشود تمام افراد در هر سني مصرف عسل به صورت شربت با افزودن مقداري عرقيات گياهي مثل آويشن (كاكوتي ) ، شاه اسپرهم، ويا آبليمورا در رژيم غذائي هفتگي خود داشته باشند. سل و درمان ضعف اعصاب 
مصرف روزانه عسل به طبيعي بودن خواب كمك ميكند سر درد را كاهش داده و حالت ناتواني و عصبي را در افرادي كه عدم تعادل عصبي دارند، كاهش ميدهد 
.
عسل و بيماران ديابتي 
اكثر بيماران ديابتي اين سؤال را درذهن خود دارند ، براي جواب تا اين حد مي توان گفت كه د رمورد ديابت شيرين مصرف عسل همان قدر مضّر است كه مصرف قند ضرر دارد ولي با توجه به خواص جانبي عسل و همچنين وجود فركتوزكه جهت جذب به سلولها نيازي به انسلين ندارد ، ميتوانند عسل را جايگزين مقدار قند مصرف روزانه خود قرار دهند و بايد توجه داشته باشند كه مصرف عسل به عنوان قند اضافي در رژيم غذايي آنها مجاز نيست چرا كه عسل علاوه بر فروكتوز به همان نسبت هم گلوكز دارد ...

زهر زنبور عسل، روش های جداسازی و مصارف دارویی آن(بخش اول)

مقدمه:

استفاده از سموم طبیعی در درمان بعضی امراض از دیر زمان ریشه در فرهنگ و تمدن بشری داشته و در این میان زهر زنبور عسل جایگاه ویژهای دارد. شواهد و قرائن دال بر آن است که بشر در قرون قبل از میلاد با درمان با زهر زنبور آشنا بوده است.بابلی ها و مصری ها و ایرانیان و رومی ها از جمله اقوامی بودند که از زهر زنبور عسل به منظور درمان امراض گوناگون استفاده می کردند. ژرمن ها و اسلاوها در قرون وسطی زهر زنبور عسل را برای درمان نقرس بکار می بردند و گرد خشک شده زنبور عسل را داروی مدر خوبی می دانستند.


امروزه برغم پیشرفتهایی که در کشور های پیشرفته در مورد صنعت پرورش زنبور عسل به طور اعم واستخراج زهر زنبور عسل و استفاده از آن در صنایع دارو سازی به طور اخص صورت گرفته متاسفانه در کشورما ایران علارغم وجود امکانات و آب وهوای مناسب در بعد تحقیقاتی هم مطالب مربوطه هم بسیار کم و سربسته ای می باشند.

بر طبق آخرین اطلاعات موجود هر گرم زهر خشک زنبور عسل در بازارهای جهانی به قیمت 300 مارک خرید و فروش می شود. 

( معادل قیمت 6 گرم طلا ) برهمین اساس منطقی به نظر می رسد که سرمایه گذاری در این بخش و به کار گیری نیروهای متخصص می تواند در آینده ای نه چندان دور سود زیادی برای کشور عزیزمان به همراه داشته باشد.

 

1- فیزیولوژی دستگاه تولید زهر:



1-1: سیستم ترشح زهر در زنبور عسل :

این سیستم از یک غدهء کوچک بازی و یک غدهء کوچک اسیدی تشکیل شده است . زهر از این دو غده ترشح شده و به داخل کانالهای زهر جریان می یابند. غدد زهری بسیار پیچیده و منشعب هستند . اجزای سازندهء زهراز سلولهای ترشحی ترشح و توسط کانالهای فرعی به کانال اصلی و ازآنجا به کیسهء زهر هدایت می شوند.

 

1-2: چگونگی تولید زهر و عوامل موثر در آن :

کار غدد زهری در زنبور کارگربلافاصله بعد ازبلوغ شروع شده و حداکثر تولید آن 2-3 هفته ادامه می یابد اما ساخته شدن تمامی اجزای زهر در یک زمان انجام نمی شود. همچنین بین مقدار گرده موجود در طبیعت و تولید زهر رابطهء مستقیم وجود دارد به گونه ای معمولا" در فروردین و اردیبهشت تولید زهر افزایش می یابد. و در زنبوران تولید زهر در اثر تحلیل غدد زهری کاهش می یابد .

زنبوران کارگر جوان به محض خروج از جایگاهشان دارای ذخیرهء زهری بوده که به تدریج افزایش می یابد این مقدار معمولا" در دو هفتگی به حداکثر مقدار خود می رسد . یک زنبور کارگر می تواند 2-3 میکرولیتر تولید نماید.

Apis Dorsata بیشترین مقدار زهر را نسبت بهApis Mellifira تولید می کند ازهر 10000 زنبور 1 گرم سم خشک بدست می آید. بطور کل غذاهایی که حاوی هیدرات کربن کمتر از مواد آلبومین دار در تولید زهر دخالت دارند.

 

1-3: ساختمان نیش :

در زنبورهای کارگر و ملکه نیش اندام تخمریزی تغییر شکل یافته ای است که بصورت یک اندام دفاعی می تواند از بدن زنبور بیرون بیایید . علاوه بر این نیش ملکه در مکانیسم استقرارمستقیم تخم در داخل حجره ها نقش دارد. نیش بطور کلی از تغییر شکل پوست های حلقه های 8 و9 شکمی بوجود می آید.

طول نیش در زنبور عسل mm5-6 بوده که دارای 14-16 دندانه یا خار می باشد که پس از فرورفتن آن به داخل بدن مانع خروجش می شود.

.

1-4: چگونگی نیش زدن :

این عمل در زنبورهای کارگر به 2 صورت انجام می شود :

حالت (1) : زنبور به آرامی و بدون عجله نیش خود را به داخل بدن انسان یا حیوان فرو کرد و پس از تزریق زهر آن را به آرامی خارج می کند.

حالت (2) : زنبور به به سرعت حمله کرده و نیش خود را فرومی کند و در این حالت عموما" با توجه به ساختمان نیش که اره ای شکل می باشد بزر اثر تلاش برای خارج کردن نیش و فرار از خطر نیش به همراه کیسهء زهر و حتی روده هایش از بدن خارج شده و روی بدن موجود باقی می ماند این زنبور بعد از مدت کوتاهی می میرد .

نیش در حالت عادی بطرف شکم جمع شده و در صورت لزوم یک ماهیچهء مخصوص به خارج فرستاده می شود گنجایش کیسهء زهر 2/0 - mg 3/0 است . فرو کردن نیش در داخل بدن دشمن توسط حرکات جلو و عقب رفتن و لرزش توام با فشار و بلاخره پمپاژ و خالی کردن زهر در محل گزش می باشد .

نیش همانند کمانی فنرمانند عمل می کند و از دو قسمت راست و چپ تشکیل شده است که حرکات این دو قسمت متقابل بگونه ای است که یک قسمت جلو رفته و قسمت دیگر عقب نشینی می کند . پس از جدا شدن نیش از بدن زنبور عضله هایی که باعث حرکات نیش می گردند باعث ادامه یافتن عمل پمپاز زهر به داخل بدن می شود .

 

2- ترکیبات زهر زنبورعسل :

 

2-1: خواص فیزیکی :

مایعی شفاف , دارای بویی تیز همانند عسل و طعم بسیار تند و قابلیت انحلال بالا درآب و اسید و عدم انحلال در الکل , و چگالی برابر با 1313/1 و PH آن تقریبا" برابر با 2/5 بوده و در درجه حرارت معمولی 70% از وزن خود را از دست می دهد. و میزان خاکستر آن27 /3% می باشد.

خواص زهر زنبور عسل در اثر گرم کردن آن در HCl یا NaOH از بین می رود. حلالیت زهر در KMnO4 و سایر اکسید کننده ها ضعیف می شود.

زهر زنبور عسل در برابر حرارت بسیار مقاوم است مثلا" با نگهداری آن در دمای Cº100 به مدت ده روز تغییری در خواص آن پدید نمی آید. همچنین این ماده در مقابل سرما هم مقاوم است زیرا در صورت منجمد شدن خواص خود را به مدت چندین سال حفظ می کند.

زهر زنبور عسل، روش های جداسازی و مصارف دارویی آن (بخش دوم)

2- 5 : ویژگی های ترکیبات غیرفرار زهر زنبور

2 – 5 – 1 - Hyaloronidase  

هیالورونیک اسید در میان مایع میان بافتی وجود دارد و باعث چسبندگی سلولها به هم می گردد. هیالورونیداز باعث هیدرولیز پلیمرهای متصل به هیالورونیک اسید می گردد و آنها را به قطعات 4 تا 6 واحدی تبدیل می کند در اثر این عمل حد فاصل سلولها از هم جدا شده و راه را برای نفوذ سایر اجزای زهر باز می کند به همین علت هیالورونیداز را یک فاکتور انتشار می دانند.

شرایط مناسب برای فعالیت این آنزیم در PH 4 تا 5 می باشد. قدرت این جزء زهر زنبور ملکه خیلی کمتر از زهر زنبوران کارگر می باشد. این جزء از بزرگترین اجزاء متشکلهء زهر می باشد.


 

2– 5 – 2 – Phospholipase A2 :

این جزء از زهر باعث شکسته شدن فسفولیپید غشای سلولی می گردد. این فسفولیپاز فعالترین فسفولیپاز شناخته شده می باشد به گونه ای که بسیار فعالتر از فسفولیپاز زهر مار یا پانکراس پستانداران می باشد. این فسفولیپاز با تاثیر بر روی اسیدهای چرب که حاوی آب می باشند باعث همولیز می شود. این آنزیم همچنین باعث فعال شدن آنزیم Trimbokinas می شود و بر روی آنزیم هایی که دی هیدریتاسیون متابولیک نقش دارند تاثیر منفی می گذارند. اساس ساختمان این آنزیمها بر اسیدهای آمینه و پیوندهای دی سوافید می باشد.

2 - 5 – 3 – Melittin:

پپتید خیلی کوچکی است که از 26 اسید آمینه تشکیل شده است. این پپتید از مولکولهای سیلندری ( α- Helical ) ساخته شده که در قسمت وسط به هم متصل شده و تشکیل تترامر می دهند.

این پپتید به همان صورت تترامر در کیسهء زهر ذخیره می شود که قدرت لیز کردن ندارد اما بر اثر رقیق شدن تترامرها از هم جدا و منومرهای بسیار فعال تولید می کنند که فسفولیپید ها توسط آنها شکسته شده و سرانجام سلول لیز می گردد. این پپتید همچنین باعث همولیز هم می گردد. لیز شدن بعضی سلولها باعث شکسته شدن لکوسیتها و لیزوزیم های آنها شده و در نتیجه آنزیمهای موجود در لیزوزیم خارج شده که موجب لیز شدن Trombocyte ها شده که از آنها Serotonin واز Masticell ها هیستامین ترشح می شود و در نتیجه در محل گزش درد ایجاد می گردد. ملتین قادر به لیز کردن سلولهای حشرات و بندپایان و همچنین موم روی کوتیکول حشرات می باشد. این پپتید به همراه Phospholipase A2 دارای اثر شدیدتری می باشد .

 

3 - زنبور زدگی , طرق پیشگیری و درمان آن :

 

3 – 1 – روشهای پیشگیری از زنبور زدگی در زنبورستان :

1 – کارکرد با نژادهای آرام.

2 – بکار بردن پوشاک مناسب (عدم استفاده از لباسهای روشن , پشمی , مویی و کرک دار , جیر یا پوستی) و بکار بردن کلاهی که مو ها را در بر می گیرد.

3 – عدم استفاده از عطر و اسانسهای مختلف و یا روغنهایی که برای موی سر بکار می رود مانند پارافین.

4 – اجتناب از حرکات تحریک کننده زنبوران.

5 – رعایت خونریزی و اجتناب از عرق کردن بدن.

6 – بکار بردن دودکن برای آرام کردن زنبورها.

7 – قرار دادن آب و غذای کافی در اختیار زنبور ها بای جلوگیری از نیش زدن و غارت کلنی.

8 – در صورت نیش خوردن اجتناب از کشیدن و پیچاندن نیش ; که در این صورت باید نیش را توسط نوک ناخن و در خلاف جهت آن خارج کرد.

 

3 – 2 – مکانیسمهای عمل زهر زنبور در بدن :

بطور کلی زهر زنبور دارای 3 اثر مهم می باشد:

1 – نوروتوکسیک(اثر سم روی اعصاب).

2 – افزایش نفوذ پذیری رگهای خونی.

3 – پاره کردن گلبولهای قرمز خون و آزاد کردن هموگلوبین.

نیومان و هابرمان در سال 1950 اعلام کردند که Melttin باعث کاهش فشار خون و تجزیهء اریتروسیتها و انقباض ماهیچه های عضلات صاف و ماهیچه های مربوط به عضلات ستون فقرات و گرههای سیناپسی می گردد.همچنین آنزیم هیالورنیداز باعث افزایش نفوذ پذیری جدار مویرگها می شود. این عمل بویژه در مورد کاهش نفوذ پذیری مویرگها ناشی از افزایش سن و یا بعضی بیماریها دارای اهمیت است. طبق تحقیقات E.A.Gourt و J.Derry در سال 1958 بر روی موشها فسفولیپاز زهر زنبور اثری دو جانبه بر روی سم استافیلوکوکوس و سم کزاز دارد.

3 – 3 – آلرژی ناشی از زهر زنبور :

در اغلب موارد نیش زدن زنبور باعث تورم و درد در محل به خاطر یك واكنش سمى غیرحساسیتى به زهر زنبور مى شود. واكنش هاى حساسیتى به نیش زنبور ممكن است خفیف بوده و با درد و قرمزى موضعى پوست همراه باشد. در عین حال ممكن است واكنش عمومى تری همراه با ایجاد تورم، كهیر و قرمزى پوست باشد كه مابین دو مفصل را در برمى گیرد.در موارد شدیدتر ممكن است كل بدن دچار تورم شود. تورم عروقى منتشر،بروز اشكال در تنفس و آنافیلاكسى شدید همراه با شوك و سقوط فشار خون ممکن است بوجود آید. واكنش آلرژى نسبت به سم زنبور ممکن است در طول ده دقیقه پس از گزیده شدن رخ دهد.

واكنش هاى شدید حساسیتى تهدید كننده حیات ممكن است در افراد داراى آلرژى شدید و افراد مسن و افراد مبتلا به بیمارى هاى قلبى و عروقى و در موارد گزش هاى متعدد روى دهد. در کل زنان و کودکان و پیران بیشترین حساسیت را نسبت به زنبور زدگی نشان می دهند. تعداد کمی از مردم حساسیت شدیدی نسبت به زهر زنبور نشان می دهند به این صورت که در ابتدا ورم موضعی بوجود می اید و در نیشهای بعدی این ورم گسترده شده و در پایان استفراغ و تهوع و جوشهای پوستی و مشکلات تنفسی بوجود می آید.

بطور کلی تعداد 10 الی 20 نیش یک پدیدهء ایمنی بوجود می آورد. هیالورونیداز و فسفولیپاز A2 قادر به ایجاد عکس العملهای ایمنی بخش هستند. ملتین با وجود اینکه یکی از اجزای بزرگ زهر است مادهء آلرژیک ضعیفی می باشد. مصونیت زنبورداران بخاطر وجود آنتی کورهایی است که توانایی خنثی کردن هیالورونیداز زهر را دارد.

 

3 – 4– درمان حساسیت ناشی از زنبور زدگی :

هرگز پس از نیش زنبور ورزش نكنید یا حمام داغ نگیرید چرا كه ممكن است واكنش به سم زنبور تشدید شود. اگر به كسى برخوردید كه دچار آلرژى شدید (آنافیلاكسى) شده است، فوراً كمك خبر كنید، احیاى قلبى و ریوى انجام دهید و در صورت امكان به او آدرنالین تزریق كنید.
روش هاى حساسیت زدایى و آلرژى نسبت به سم زنبور بسیار مؤثر هستند. در این روش درمانى تزریق هایى جهت حساسیت زدایى در یك دوره ۳ تا ۵ ساله انجام مى شود كه معمولاً به بهبودى كامل آلرژى منجر خواهد شد. این درمان باید تنها در كلینیك هاى تخصصى آلرژى انجام شود چرا كه ممكن است واكنش هاى شدیدى در هنگام تزریق به وجود آید.

در برخورد با بیمار دچار آنافیلاكسى نكات زیر را رعایت كنید:
• اگر شخص هوشیار است و مشكل تنفس دارد، به او كمك كنید بنشیند. اگر بیمار به علت كاهش فشار خون دچار شوك شده است، بهتر است دراز بكشد و پاهایش بالا برده شوند.
• اگر شخص به هوش نیست وضع تنفس او را ارزیابى كنید و او را به پهلو بخوابانید.

• فوراً اورژانس را خبر كنید تا بیمار به بیمارستان منتقل شود.
• در حالت بروز شوک, دادن استنشاق اکسیژن توصیه می گردد. و برای درمان حالت کلاپس mg100 هیدروکورتیزون را در 1 لیتر سرم فیزیولوژیک حل کرده و در سیاهرگ بطور کند تزریق می کنند. برای درمان کهیر تجویز آنتی هیستامین ها یا افدرین با دز mg30 ترجیحاً به صورت زیر زبانی موثر است. همچنین استفاده از سولفات ایزوپروتالین با دز mg20 به صورت زیر زبانی در اشخاص آلرژیک موثر می باشد.

• در حالت تضاهرات حاد آلرژیک تزریق زیر جلدی آدرنالین با دز ml 5/0 یا تزریق دی فنیدرامین داخل ورید با دز mg10 یا تزریق عضلانی آن با دز mg50 توصیه می شود. همچنین در چنین مواقعی می توان mg50 پرومتازین خوراکی هم تجویز کرد. بعلاوه در محل گزیدگی کیسهء آب سرد می گذارند. برای پیشگیری از تورم ششی تزریق آمینوفیلین با تزریق آهسته در ورید با دز mg250 و یا تزریق عضلانی آن با دز mg500 مفید است.

• حساسیت بعضی از بیماران را می توان با استفاده مکرر زهر بصورت تزریق زیر جلدی تعدیل کرد به این گونه که در ابتدا مقدار mg1 زهر تزریق و پس از گذشت یک ماه به mg100 افزایش می یابد. تزریق mg100 زهر به فاصلهء یک ماه صورت می گیرد که این مقدار درست مطابق با یک پنجم زهری است که در اثر یک نیش سادهء زنبور وارد بدن می شود.

 

4- روشهای جداسازی زهر زنبور عسل :

 

4-1: روش F.Flury :

در این روش تعداد زیادی زنبور(100عدد به طور معمول) را در یک بطری دهانه گشاد قرار داده و دهانهءآن را توسط کاغذ صافی آغشته به اتر می بندند.بخار اتر باعث تحریک زنبوران عسل و خروج زهر آنها می شود , آنها زهر خود را روی شیشه و روی زنبور های دیگر می ریزند. برای استخراج زهر , پس از آنکه زنبورها تحت اثر اتر بحالت رخوت فرورفتند دیواره ها آبکشی می شوند این مایع سپس صاف شده و آب آن تبخیر می شود.مادهء باقی مانده زهر زنبورعسل می باشد که می توان آن را به مدت چند ماه بدون از دست دادن خواص نگهداری کرد. زنبورها پس از خشک شدن دوباره به کندو برگردانده می شوند.

- معایب این روش :

1- در این روش تمام زهر از بدن زنبور خارج نمی شود.

2- بعضی از زنبورها پس از طی مراحل رخوت و شستشو و خشک کردن جان سالم بدر نمی برند.

3- خالص کردن زهر بدست آمده دراین روش مشکل است.

 

4-2: روش استفاده از موچین و لام برای استخراج زهر :

 در این روش زنبور توسط موچین مخصوص گرفته شده و شکم آن روی لام قرار داده می شود از انتهای نیش یک قطرهء کوچک زهر خارج می شود و بر روی لام قرار می گیرد. در این روش به جای صفحهء شیشه ای می توان از صفحه های سلولوئیدی , پلاستیکی و یا پولی اتیلنی استفاده کرد. در این روش به زنبور ها آسیب نمی رسد. همچنین بلورهای زهر به راحتی از صفحه جدا می شود و وزن کردن و تعین مقدار آن هم آسان می باشد. زهر بدست آمده در این روش خاصیت شفا بخشی خود را به مدت 2 سال حفظ می کند.اما در مجموع این روش کند بوده و کارایی لازم را ندارد.

 

4-3: روشهای استفاده از جریان الکتریسته :  

استفاده از شوک الکتریکی برای جمع آوری زهر یک پیشنهاد جدید نیست. قبلا" در سال 1950 میلادی در کشور چک و اسلواکی سعی شد که زنبورهایی که به کندوهایشان بر می گردند بگیرند و آنها را بین محورهای استوانه ای فلزی توسط الکتریسیته شوک داده و آنها را ترسانده و از آنها زهر بگیرند دراین روش باعث کشته شدن قربانیان خود می شد. زنبورهای له شده در بین ا ستوانه ها سبب آلودگی و فساد زهر می شد.

در یک دهه قبل در ایالات متحده روش زیر آزمایش شد :

در جایگاهی زنبورها را توسط نخ های نازکی ثابت کرده و به آنها الکتریسیته داده می شود. زنبورها از نوک نیش آنها جمع آوری می گردید.در این روش زنبورها زنده می ماندند.اما هر بار فقط با سه زنبور می توانستندکار کنند. این روش جمع آوری زهر بسبار کند بود.

در روش دیگری هم که باز مبتنی بر استفاده از جریان الکتریسیته می باشد, استفاده از تور سیمی فلزی در داخل کندو می باشد. به این ترتیب که یک سیم دارای بار منفی و سیم دیگر بطور متناوب دارای بار مثبت می شد. زنبورهایی که روی تور سیمی قرار می گرفتند, شوک الکتریکی دریافت کرده و بین سیمهای توری نیش می زدند.

در پشت توری سیمی ورقهء نازک نایلونی مقاوم در برابر نیش زنبور قرار دارد که زنبورها در هنگام نیش زدن احساس می کردند که نیششان به موضع برخورد کرده و در این حالت زهر خود را از داخل کیسهء زهر با فشار به بیرون می ریختند. در پشت پلاستیک هم بشقاب شیشه ای نصب شده بود که زهر روی آن ریخته و بعد از مدتی خشک می شد. این ورقهء پلاستیکی بقدری نازک بود که زنبور می توانست پس از نیش زدن , نیش خود را مجدداً بدون آنکه صدمه ببیند بیرون آورد. زهر خشک شده را سپس توسط یک وسیلهء نوک تیز می تراشیده و جمع آوری می کردند.

به علت استقرار توری شوک دهنده داخل کندو بوی اخطار زنبورهای عصبانی معمولاً چندین روز داخل کندو باقی می ماند و در تمام این اوقات زنبوران عصبانی می توانستند تا فاصلهء چند صد متری کندو به مردم حمله نمایند. همچنین لازم بود که مجری طرح لباسهای ضخیم بپوشد.

یکی از روشهای پیشرفته و مرسوم جمع آوری زهر زنبور که براساس استفاده از جریان الکتریسیته توسعه یافته است به روش فخیم زاده موسوم است. فخیم زاده اساس روش خود را به صورت زیر شرح می دهد:

زنبور به دو علت نیش می زند: آنها یا از کندوی خود دفاع می کنند و یا از خود دفاع می کنند. زنبور هایی که از خود دفاع می کنند به محض اینکه ترسشان برطرف شد, آرام می شوند. اما آنهایی که از کندوی خود دفاع می کنند مدت زیادی عصبانی هستند و می توانند دفاع کنند. بنابراین زهر در داخل کندو جمع آوری نمی شود تا زنبور ها احساس نکنند که کندو در خطر است. در این روش از یک محفظهء مسی به حجم چند لیتر استفاده می شود که جریان برق متناوب 27 ولت از آن هدایت می شود. جریان الکتریسیته به صورت ضربانی برقرار می شود به این صورت که مثلاً جریان برق به مدت 3 ثانیه روشن و به مدت 7 ثانیه خاموش می شود. این محفظه در مسیر حرکت زنبورها قرار داده می شود. موقعی که زنبورها روی سیمهای حامل جریان می نشینند شوک الکتریکی دریافت کرده و بین سیمهای توری نیش می زنند. در پشت توری سیمی ورقهء نازک پلاستیکی مقاوم در برابر نیش زنبور قرار دارد که زنبورها در هنگام نیش زدن احساس می کنند که نیششان به موضع برخورد کرده و در این حالت زهر خود را از داخل کیسهء زهر با فشار به بیرون می ریزند. در پشت پلاستیک هم بشقاب شیشه ای نصب شده که زهر روی آن ریخته و بعد از مدتی خشک می شود. این ورقهء پلاستیکی بقدری نازک است که زنبور می توانند پس از نیش زدن , نیش خود را مجدداً بدون آنکه صدمه ببیند بیرون آورد. در وسط این محفظه میله ای به صورت محور وجود دارد که برق ندارد بعد از مدتی زنبورها متوجهء امن بودن میله می شوند و روی آن می نشینند که در این مرحله لازم نیست که از آنها بیشتر زهر گرفته شود. زهر خشک شده را سپس توسط یک چاقوی تیز جراحی تراشیده و جمع آوری می کنند. در این روش از هر زنبور پیر می توان ml 3/0 زهر بدست آورد. در موقع تراشیدن زهر خشک شده حتماً باید از دستکش و ماسک استفاده کرد.

البته امروزه علاوه بر این روش , از طریقهء زیر هم زهر زنبور عسل را می توان جمع آوری نمود:

دستگاه جمع آوری زهر شامل: 1 - منبع تولید برق 12 ولت 2 – دستگاه شوک دهنده که برق 12 ولت AC را به سمت کادر مخصوص داخل کندو هدایت می کند 3 – کادر مخصوص که از یک شیشه به قطر mm4 در وسط تشکیل شده که بصورت کشویی می توان از آن خارج کرد و این قاب توسط سیم مخصوص نازکی به صورت کاملاً موازی ودر دو طرف کادر سیم پیچی می شود به گونه ای که فاصلهء سیمها از سطح شیشه حدود mm5 می باشد. سپس با قرار دادن این کادر در داخل کندو و سپس اتصال دو سر سیم آن به جریان الکتریکی و وارد آوردن شوک به زنبورهایی که روی قاب نشسته اند , این زنبورها مقداری از زهر موجود در کیسهء زهر خود را روی شیشه قاب می ریزند. بعد از 15 دقیقه می توان جریان برق را قطع و کادر را بعد از آرامش یافتن زنبورها از کندو خارج کرد. پس از تراشیدن زهر از روی شیشه آن را در شیشه های رنگی کوچک جمع آوری کرده و جهت درزبندی شیشه ها به منظور ممانعت از ورود رطوبت درب شیشه ها توسط موم درز بندی می گردد.

 

5 - استفاده از زهر زنبور عسل جهت داروسازی : 

 

5 – 1 – تاریخچهء استفاده دارویی از زهر زنبور عسل :

 از 2400 سال پیش بکار بردن نیش زنبور عسل توسط بقراط حکیم روشی درمانی برای بیماریهای ورم مفاصل و آرتروز بوده است. از قرون گذشته در بین مردم روسیه و اروپا معالجه با نیش زنبور در درمان امراضی از قبیل روماتیسم و نقرس و دردهای عصبی و بعضی ناراحتی های پوستی متداول و مرسوم بوده است. مهمتر اینکه پرورش دهنده گان زنبور عسل که دائماً در معرض گزش زنبور ها بودند به روماتیسم و نقرس مبتلا نمی شدند.

 همچنین افرادی که به درد های مزمن طولانی مانند آرتریت زانو و لگن یا مفاصل دیگر مبتلا بودند دردشان بعد از گزش زنبور در یک دورهء طولانی از بین می رفت. این موضوع منجر به اولین مطالعات در رابطه با استفاده از زهر زنبور جهت درد های مفصلی گردید.از اوایل قرن حاضر درمان با زهر زنبور با امید بیشتری پیگیری شد.

از طرفی استفاده از روش نیش مستقیم زنبور عسل به علت دردناک بودن این روش و همچنین مشخص نبودن مقدار دقیق زهری که زنبور در هر گزش تزریق می کند و همچنین عدم امکان استفادهء مستقیم از این جانور در تمام فصول سال باعث عدم استقبال این ماده آنگونه که انتظار می رفت گردید.

در این راستا در نقاط مختلف دنیا مراکز و انجمنهی زهر زنبور درمانی ایجاد گردید که با استفاده از نیش مستقیم زنبور عسل و یا فراورده های تزریقی آن مانند آمپولهای زیر جلدی و یا پمادهای موضعی و قرصهای الکتروفورزی زهر به درمان یکسری از بیماریها از قبیل آرتریتهای گوناگون, آرتروز زانو , کشش و پیچ خوردگی و خشکی ستون فقرات و دردهای ناشی از جراحی و سوختگیهای شدید و ضایعات دیسکها در ناحیهء گردن و کمر , دردهای عضلانی فیبری و سرگیجه و نقرس می پردازد.

 

5 – 2 – موارد استفاده درمانی فعلی :

1 – ورمهای مفصلی روماتیسمی – پلی آرتریت ها – دردهای مفصلی پراکنده – روماتیسم قلبی – اسپوندیلو آرتریتهای تغییر شکل دهنده.

2 – اورام عصبی مانند رادیکولیتهای پلی نوریت , نوریت عصبی صورت و یا سایر اعصاب محیطی.

3 – آستی برونشیک و انواع میگرن.

4 – اورام عفونی موضعی , اریدوسیکلیت درمیتیس و امثال آن.

5 – مداوای بیماریهای التهاب عنبیه.

 

5 – 3 – موارد عدم تجویز :

زهر زنبور در موارد زیر نباید تجویز شود :

حالت آلرژیک , امراض عفونی , سل ,امراض روانی , بیماریهای کبد و معده و بیماریهای کلیوی , بیماری ادیسون , بیماری غدد فوق کلیوی , نارسایی های قلب و عروق , بیماریهای خونی و خونریزی , کاشکسی و ضعف شدید.

 

5 – 4 – استفاده به صورت مستقیم و اشکال دارویی دیگر زهر زنبور عسل :

بطور متوسط در طول یکسال 3 دورهء درمانی در نظر گرفته می شود. اما تعداد دوره های درمان عموماً به وضع بیمار بستگی دارد. تعداد نیش در هر دوره به این ترتیب است :

روز اول 2 نیش و سپس یک روز استراحت , در روز سوم 4 نیش و سپس یک روز استراحت و در روز پنجم 6 نیش تجویز می شود. سپس آثار واکنشی بیمار و درجهء آلرژی او را نسبت به نیش زنبور بررسی می کنند.اگر نتایج رضایت بخش بود تعداد نیشها را زیاد و به روزانه 10 – 15 نیش می رسانند. وجمعاً در هر دوره درمان تعداد نیشها به 300 – 500 عدد می رسد.

در ابتدای دورهء دوم که پس از دو ماه استراحت شروع می شود درمان از 10 – 15 نیش آغاز می شود.بجز در مواردی نظیر خارش , سردرد و عصبانیت , ضعف و تب و تبخال که لازم است تجویز با مقادیر کم آغاز شود ; برای وارد کردن نیش زنبور در محل درد بالهای زنبور را با پنس گرفته و ناحیهء خلفی بدن زنبور را در مجاورت موضع درد قرار می دهند و در این حالت با فشار جزئی زنبور نیش خود را در موضع فرو می برد. در این حال لازم است که نیش زنبور به مدت یک دقیقه در محل باقی بماند و سپس نیش زنبور را خارج کرده ومحل را گرم نمود. بعد از 2 – 3 ساعت بیمار تسکین یافته و این حالت در روز های بعد بیشتر دوام می یابد تا آنکه بتدریج با ادامهء درمان درد تخفیف یافته و یا از بین می رود.

برای تهیهء زهر به صورت تزریقی چند روش وجود دارد :

1 – آمپول K f1 : فراورده ای است از cc1 روغن بادام و 3 واحد (mg 6/0) زهر زنبور.

2 – آمپول K f2 : نوع ضعیفتری است که دارای cc1 روغن بادام و 1 واحد (mg 2/0) زهر زنبور.

3 – Apitoxin : که بصورت محلول در آب مقطر و آمپول لیوفیلیزه تخیه شده است.

4 – پماد زهر زنبور : که روزانه 2 بار در محل درد مالیده شده و به مدت 10 دقیقه ماساژ داده می شود.

5 – کرم زهر زنبور : که مخلوطی از Apitoxin با سالسلیک اسید و گوگرد می باشد.



نام نویسنده، گردآوری و ترجمه از: اصغر باقری کوچکسرائی

بیماری لوک در زنبور عسل

بیماری لوک در زنبور عسل به دو صورت زیر دیده میشود:الف)لوك آمريكائي :

اين بيماري خسارات زيادي رابه زنبوران وارد مي سازد ونه تنها منجربه نابودي يك كلني شده بلكه همه زنبورستان را نابود مي نمايد. اين بيماري فصلي نبوده و در هر فصلي رخ ميدهد.عامل بيماري نوعی باسیل بنام Bacillus Larvae است كه لاروها و شفیره های زنبور کارگر تنها میزبان این باسیل می باشند ضمنا این باسیل اسپور بسيار مقاومي دارد.انتفال بیماری:

آلودگی از طریق غذای آلوده به اسپور بیماری به لاروهای سالم منتقل میشود.اغلب ناقلان، زنبور های جوان پرستار یا زنبورهایی که حجره ها را تمیز نموده و لاشه تلف شده ها را به خارج از کندو منتقل می کنند می باشند.در معده لارو زنبور اسپور تبدیل به باسیل میشود که این باسیل تولید مثل کرده و لارو را بیمار می کند.اين ارگانيزم به لارو زنبور حمله می برد ولارو را پس از پوشانيده شدن سلول با موم در مرحله پيش شفيرگي از بين مي برد.

سرعت انتشار بیماری:

سرعت انتشار بیماری متناسب با کمی و زیادی مردگان لاروها می باشد و وقتی که بیماری عمومیت پیداکردو لاروهای مرده زیاد شدند دیگر زنبورها از بیرون کشیدن آنها صرف نظر کرده و از طرفی چون بر جمعیت کندو افزوده نمی شود کندو ضعیف شده و از بین می رود. 

اسپر بیماری در مقابل نور آفتاب،خشکی،حرارت،سردی و ضدعفونی های عادی و عمل ضدعفونی عسل بسیار مقاوم است. 

علائم بیماری:

در اثرآلودگي،لاروها در مرحله پيش شفيره اي مرده ، به رنگ قهوه اي درآمده ودر نهايت خشك مي شوند و به صورت يك پوسته در مي آيند كه حذف آنها ازسطح شانها كار مشكلي است. معمولا در اين بيماري پوشش محدب سلولها فرورفته شده وپس از پیشرفت بیماری سوراخ مي گردد.یکی دیگر از علائم مشخصه این بیماری بوی سیریشم ماهی است که از سلول آلوده به مشام میرسد.این بو ممکن است تا یک متری کندویی که درب آنرا برداشته اند استشمام شود. وقتي چوب كبريتي درون سلول حاوي شفيره فاسد شده وارد شود اين شفيره به ميزان چند سانتي متر چون ماده لزجي كش مي آيد.

نحوه برخورد:

موثرترين شيوه مبارزه ۱- استفاده کردن از آنتي بيوتيک ها تا حد امکان کمترمثل سديم سولفا تيازول و ترا مايسين ۲-در آخر اگر کندوي ما به عامل بيماري مبتلا شد سوزاندن کندوی مبتلا با زنبورها و تمام محتویات داخلش اعم از موم،عسل و... موثر ترين راه ممکنه است چون در غير اين صورت خطر ابتلا ديگر کندوهاي ما نيز ميرود.

ب)لوك اروپايي:

اين بيماري عفوني ناشي از نوعي باكتري بنام Bacillus Alvei است البته این باکتری مانند لوک آمریکایی تولید اسپر نمی نماید.این باسیل تنها عامل بیماری نیست بلکه یک عامل ثانوی یا کمکی برای تولید این بیماری بنام Bacillus Pluton شناخته شده است كه این باکتری هم تولید اسپر نمی نماید.

علائم بیماری:

علائم این بیماری برعکس لوک آمریکایی بسیار متغیر است زیرا لاروها در سنین مختلفی می میرند.نامنظمی علائم با شدت بیماری و طول زمان آلودگی بستگی زیاد دارد.با پیشرفت بیماری سلولهای باز کندو که باید خالی و یا دارای تخم و یا لارو سالم و مریض باشند بطور پراکنده و نامنظم بین سلولهای بسته قرار دارد.

تعداد زیادی از لاروها در این بیماری در صورتی که هنوز بشکل حلقه در ته حجره بدون درب قرار دارند مرده اند بعضی در فاصله سه روزگی که از تفریخ تخم می گذردمرده ولی اکثرا در فاصله بین سه روزگی و روزهایی که درب حجره ها بسته می شوند می میرند یعنی در موقعیکه لاروها زیاد تغذیه می شوند.

حلقه شدن ته سلول و نامنظم بودن زمان مرگ لاروها نسبت به سنشان این بیماری را از بیماری لوک آمریکایی مشخص می نماید.

اولین نشانه این بیماری این است که لاروهای بیمار چاقی و براقی و رنگ سفید زنده کرم سالم را از دست داده و برنگ سفید بی روحی در می آیند و نزدیک به مرگ لارو به رنگ زرد روشن در می آید،ممکن است لاروهای مبتلا حرکات غیر طبیعی از خود نشان دهند و این حرکات سبب می شود که شکل غیر طبیعی در سلول پیدا کنند.

ممکن است در طول پشت کرم رنگ سفید خاکستری تیره یا سفید قهوه ای تیره مشاهده شود علت آن وجود تعداد زیاد باکتری می باشد .در این توده که شکل باسیل پلوتن دیده شده و فرم دیگر باکتری موجود نیست،اول لارو حلقه شده و سپس پوسیدگی شروع و رنگ آنهم از زرد به قهوه ای خاکستری تبدیل شده و نیم شفافیت خود را از دست می دهد،رنگ زرد همزمان با آب شدن و پهن شدن هیکل لارو میباشد،این خاصیت اختصاص به این بیماری دارد.

وقتی که لاشه کرم در سلول خشک شد لوله های تنفسی بعلت اینکه مواد تجزیه شده بدن کرم دور آن جمع شده برجستگی پیدا می کند و بالاخره بقایای لارو برنگ زرد قهوه ای یا خاکستری قهوه ای بوده و با شکل نا منظم بدیواره پایین سلول باقی می ماند(اگر قبل از مرگ بشکل منظم در نیامده باشد) بقایای لاشه کرم هرگز بدیواره سلول نمی چسبد و کارگر برای تمیز کردن حجرات باسانی می توانند تعداد زیادی از آنها را از سلول خارج نمایند.

بوی این بیماری در دوره های اول بیماری بوی ترشیدگی کپک زدگی می باشد ولی موقعی که مواد لاروها به فرم طناب در می آید بوی گوشت گندیده که خیلی زننده می باشد به مشام می رسد.

مطلب دیگر اینکه لاروهای ملکه و نرها هم به این مبتلا می شوند در صورتی که در لوک آمریکایی اینچنین نیست

نقش ويتامينها در رژيم غذائي سينه پهنان

ويتامينها از جمله موادي به شمار مي آيند که جانوران جهت رشد و توليد مثل به آنها نيازمند اند و عموما در مقادير مناسب توسط غذاهاي طبيعي قابل تامين هستند. وظيفه اين مواد به طور معمول تنظيم اعمال بدن مي باشند و مي توانند اعمال بدن را در جهت بالا بردن رشد، توليد و در نتيجه بهبود سلامتي تنظيم نمايند که در نتيجه اين فرآيندها بدن قادر مي گردد تا به صورت مطلوبي با بيماريها مبارزه نمايد. ويتامين ها در دو شکل ديده مي شوند که شامل ويتامينهاي محلول در چربي مانند: A, D, E, K و ويتامينهاي محلول در آب مانند ويتامينهاي گروه ب (B-COMPLEX) ، مانند: ويتامين ب 12 و ب 6 هستند. 
همانند ساير جانوران شترمرغ ها نيز نيازمند هر دو گروه ويتامين هاي محلول در چربي و محلول در آب هستند که در اين ميان نياز به انواع محلول در آب بيشتر مي باشد چون ويتامينهاي محلول در چربي به خصوص ويتامين A براي مواقع اضطراري در ذخيره چربي بدن نگهداري مي شوند و مقادير اضافي اين نوع ويتامين ها در غذا هم مي تواند براي مواقع بعدي ذخيره و استفاده شود اما قدرت ذخيره سازي بدن در مورد ويتامينهاي محلول در آب بسيار کمتر مي باشد. بنابراين شترمرغ به صورت روزانه به اين ويتامينها احتياج دارد که بايد در مقادير مناسب و ثابتي از طريق آب و خوراک براي آنها تامين گردند. 

نگاهي کلي به نقش و عملکرد ويتامينها 
ويتامين A 
ويتامين A براي رشد، حفظ و بقاي سلامتي بافتهاي بدن مانند: پوست، اندام تنفسي، اندامهاي گوارشي و اندامهاي تناسلي ضروري است. هنگاميکه اين بافتها به درستي حفظ و نگهداري شوند در برابر هجوم عوامل بيماريزا مصون مي مانند که نتيجه اين افزايش مقاومت و ايستادگي در برابر بيماريها، سلامتي پرندگان و بهبود رشد و توليد مي باشد. 
همچنين ويتامين A براي باروري و توليد مثل نيز لازم است و کمبود آن در فصل توليد مثل سبب بي نظمي در عادتهاي جفتگيري پرندگان شده و آنها به آساني آبستن نمي شوند. 
تقريبا مي توان گفت که ويتامين A در مواد خوراکي طبيعي وجود ندارد و اين مواد داراي ماده سازنده آن يعني بتا کاروتن هستند که در داخل بدن به ويتامين A تبديل مي شود. البته بسياري اوقات اين تغيير و تبديل و مقدار ويتامين بدست آمده از اين راه مي تواند ناکافي باشد. حتي گاهي ساير واکنشهاي متابوليسمي نيز مي تواند منجر به اختلال در توليد و جذب اين ماده شود. بعنوان مثال مقادير اضافي نيتراتها در غذا يا آب مانع از تبديل بتا کاروتن به ويتامين A مي گردد. 

ويتامين D 
مقادير کافي ويتامين D در هنگام عمل گوارش مي تواند تاثير به سزائي در جذب کلسيم و فسفر داشته باشد که اين مطلب يک عملکرد بي نهايت مهم است. همچنين ويتامين D به حفظ و نگهداري مواد معدني که به قوي شدن استخوانها مي انجامد کمک مي کند. 
همچنين ويتامين D به ثابت نگهداشتن مقادير طبيعي اين مواد معدني در خون کمک مي کند. مقادير کافي اين ويتامين در رژيم غذائي مي تواند يک تاثير مثبت بر روي اشتهاي پرندگان داشته باشد که اين امر باعث افزايش مصرف غذاي آنها و در نتيجه رشد، توليد و همجنين کارآئي بهتر آنها مي شود. از طرف ديگر کمبود اين ويتامين سبب کندي رشد و توليد کم و ضعيف شدن استخوانها و کاهش توليد مثل مي گردد. 
با توجه به نظريه اي که نور خورشيد را در توليد و جذب ويتامين D موثر مي داند مي توان گفت که با توجه به کاهش شدت تابش آفتاب در ماه هاي سرد سال، نياز پرندگان به اين ويتامين افزايش يافته و تامين آن وابستگي بيشتري به مواد خوراکي پيدا مي کند. 
 





ويتامين E 
هر ساله تحقيقات زيادي در خصوص نياز حيوانات اهلي به ويتامين E انجام مي گيرد. 
ويتامين E با عناصر معدني کم نياز رابطه دارد. بعنوان مثال سلنيم از تخريب بافتهاي ماهيچه اي مانند قلب و همچنين از سندرم مرگ ناگهاني در سلامت ظاهري که بدون هيچ علامت قبلي باعث مرگ پرندگان مي گردند، جلوگيري مي کند. نتايج تحقيقات نشان مي دهند که در بيشتر موارد از بين رفتن بافتهاي زنده، ناشي از کمبود ويتامين E سلنيم مي باشد. فعاليت ويتامين E همانند يک آنتي اکسيداني است که از تخريب ساير ويتامينها و مواد غذائي در جيره جلوگيري کرده و همچنين در داخل بدن از تخريب بافتهاي بدن و عضله ها و قسمتهاي زنده جلوگيري مي نمايد. همچنين به نظر مي رسد وقتي که ويتامين E به مقدار کافي وجود دارد به آبستني و توليد مثل کمک مي کند. 
به طور کلي مقادير مناسب ويتامين E در تمام مواد غذائي موجب بهتر شدن سلامتي پرندگان مي شود که نتيجه آن بهبود سلامتي، افزايش وزن، بازده غذائي بهتر و کم شدن بيماريها است. 
در گذشته اين چنين احساس مي شد که خوراکهاي دامي شامل مقادير مناسبي از ويتامين E براي توليد بيشتر در چهارپايان اهلي هستند اما توجه داشته باشيد هنگاميکه مواد غذائي به صورت مصنوعي خشک مي شوند تخريب هائي در ساختمان اين ويتامين رخ مي دهد که موجب کاهش ميزان آن در اينگونه مواد مي شود که در نتيجه آن در موقع تکميل جيره نياز به ويتامين E افزايش مي يابد. 
به طور کلي اينطور ذکر مي شود که براي راندمان بيشتر در توليد، تمام جيره هاي غذائي بايد شامل مکملهائي از ويتامين E و تمام غذاها بايد شامل سلنيم باشند. همچنين ويتامين E در افزايش سيستم ايمني بدن شترمرغ موثر شناخته شده است. 
(شايان ذکر است که پژوهش هاي انجام شده در مزارع ايران در خصوص تاثير ويتامين E با سلنيم -به صورت مکمل E سلنيم- بر روي قدرت باروري و نطفه داري تخم شترمرغ نشان دهنده موثر بودن اين ترکيب در افزايش ميزان نطفه داري تخمها و در نتيجه افزايش راندمان توليد بوده است – بخش علمي سايت فارميران) 

ويتامين K 
اين ويتامين بعنوان يک عامل مهم در انعقاد خون و لخته شدن طبيعي آن مي باشد . در هنگام کمبود ويتامين K زمان براي لخته شدن خون افزايش مي يابد که اگر اين کمبود به خوبي تشخيص داده شود مي توان از بروز خونريزي هاي جدي در حيوانات جلوگيري کرد. مقادير اضافي ويتامين K در جيره غذائي مي تواند براي غلبه بر مشکلات سودمند باشد. اين يک توصيه است که تمامي جيره هاي غذائي شترمرغ شامل مقادير زيادي از ويتامين K باشند. 

ويتامينهاي گروه B 
ويتامينهاي گروه B محلول در آب هستند و به مدت طولاني در بدن حيوانات نگهداري نمي شوند و تامين اين ويتامين ها به صورت پيوسته و منظم در جيره غذائي شترمرغها لازم است. 
اين گروه از ويتامينها شامل 10 نوع متفاوت هستند که هر کدام از آنها وظائف به خصوص خود را بعهده دارند و 6 تاي آنها بايد مرتبا به جيره غذائي شترمرغها اضافه شوند که شامل: ريبوفلاوين، نياسين، اسيد پانتوتنيک، کولين، ويتامين B6 و B12 هستند. ويتامين هاي گروه B فعاليت آنزيمها را در داخل بدن کنترل مي کنند. 
اين آنزيمها اشتها را تحريک مي کنند و نتيج? فعاليت آنها افزايش توليد، رشد مناسب، استفاده موثر از غذاها و بهبود توليد مثل است. هر کدام از ويتامينها گروه B عملکرد مخصوصي دارند که مقاله هاي زيادي به بحث درباره آنها پرداخته است. 
يکي از مفيد ترين اعضا اين گروه ويتامين B12 است که آخرين ويتامين کشف شده مي باشد و براي تشکيل گروهي از پروتئين ها و همچنين در جلوگيري از کم خوني موثر است. يکي از عملکردهاي مهم ويتامين B12 تاثير ان در کاهش مصرف منابع پروتئين حيواني در جيره هاي غذائي طيور است. از آنجائيکه تقريبا گياهان داراي اين نوع ويتامين نيستند لذا تا پيش از کشف ويتامين B12 و ساخت صنعتي آن، استفاده از منابع پروتئيني حيواني غير قابل اجتناب بود زيرا بافتهاي حيواني به دليل دارا بودن مقادير بالاي ويتامين B12 تنها راه تامين اين نوع ماده در بدن بودند اما امروزه تنها با استفاده از مقدار اندکي از اين ويتامين که به صورت صنعتي توليد مي گردد مي توان از مصرف منابع پروتئين حيواني خودداري نمود و تنها با استفاده از منابع پروتئيني گياهي جيره هائي با کيفيتي بسيار مطلوب توليد کرد که داراي ريسک شيوع بيماريهاي خطرناک ناشي از منابع حيواني مانند بيماري جنون گاوي نيز نيستند. 

نتيجه 
همانطور که ملاحظه کرديد ويتامينها نقش مهمي را در بالانس جيره غذائي شترمرغها بازي مي کنند کمبود يکي از آنها در جيره مي تواند تاثير زيادي بر روي عملکرد داشته باشد. در پرندگان تخمگذار کمبود ويتامينها مي تواند سبب موارد زير گردد که شامل: 
- عدم باروري 
- ايجاد تخمهائي با خلل و فرج زياد که باعث ايجاد مشکل در دستگاه انکوباتور مي شود. 
- مرگ زودرس جنين 
- جوجه هاي غير طبيعي 

همچنين در طي 3 هفته اول زندگي جوجه ها فقر غذائي مولدها مي تواند سبب خميدگي يا بد شکلي نوک، برگشتگي انگشت پا و بروز تاندونهاي ضعيف که سبب از هم باز شدن پاها در جوجه هاي جوان مي گردد، شود. کمبود ويتامينها در رژيم غذائي جوجه ها مي تواند سبب شود که بدن زودتر از ساختار استخواني رشد کرده که اين امر نيز باعث خميدگي و چرخش استخوانها مي شود.

نکات مهم در تغذيه جوجه هاي شترمرغ

 
تغذيه در جوجه هاي شترمرغ 
تغذيه جوجه شترمرغها مسئله اي بسيار مهم جهت آغاز و تداوم رشدي خوب و موثر است که در دراز مدت مي تواند بر روي آينده توليدي پرندگان نيز بسيار موثر باشد. در طي سه ماه اول، پرورش، جوجه‌ها بسيار حساس بوده و درصد تلفات آنان بيشتر از سنين ديگر مي‌باشند. براي به حداقل رساندن تلفات رعايت کامل بهداشت و تغذيه مناسب و دقيق امري ضروري است. براي دستيابي به بازده بيشينه در امر خوراک دهي پرندگان مي توان از راه کارهائي ساده استفاده نمود که در ادامه مقاله به برخي از آنها اشاره مي گردد: 

استفاده از سنگريزه در خوراک 
به‌منظور خرد شدن غذا در سنگدان، شترمرغ نياز به تکه‌هاي کوچک سنگريزه دارد. تا زماني‌که جوجه‌ها از طريق گردش و چرا به چنين منابعي دست نيافته‌اند بايستي به غذاي آنان سنگريزه اضافه گردد. سنگريزه‌ها بايستي نصف اندازه ناخن انگشت پرنده باشند. براي جوجه‌هاي تازه متولد شده اين اندازه در حد يک دانه برنج است. 
بعضي از پرورش‌دهندگان، سنگريزه يا ماسه زبر و خشن را به‌طور آزاد در اختيار جوجه‌ها قرار ‌مي‌دهند (شن و ماسه بايد کاملاً خشک باشد) و بعضي ديگر به‌دليل ترس از انباشتگي معده يا روده حيوان قوياً اين روش را رد مي‌نمايند. آنها اضافه نمودن اين مواد را به جيره ترجيح مي‌دهند. ? تا ? سنگريزه کوچک براي هر جوجه در روز کافي به‌نظر مي‌رسد. البته برخي منابع نيز سنگريزه را فقط بعد از سه هفتگي پيشنهاد مي‌کنند. توجه داشته باشيد که سنگ‌هاي صنعتي به‌دليل امکان بروز يبوست نبايستي مورد استفاده قرار گيرند. 

ويتامين‌ها 
اضافه نمودن ويتامين‌هاي محلول به آب آشاميدني براساس دستورالعمل مصرفي کارخانه در دو تا سه هفته اول پرورش جوجه براي افزايش مقاومت در مقابل بيماري‌ها، توصيه مي‌گردد. بسياري از ويتامينها تاثيرات مستقيم يا غير مستقيم در رشد و بازده پرندگان دارند. به طور مثال در هنگام بروز استرسهاي گوناگون از قبيل استرسهاي گرمائي استفاده از ويتامين C مي تواند تاثيرات بسيار خوبي در کاهش اينگونه تنشها داشته باشد. 

خوراندن کود 
فلورميکروبي لازم جهت هضم ميکروبي در روده کور و بزرگ جوجه در اولين روزهاي زندگي شکل مي‌گيرد. در حيات وحش اين فرآيند با بلعيدن مدفوع والدين به‌عنوان اولين غذا صورت مي‌پذيرد. کود حاوي جمعيت باکتري‌هاي مورد نياز پرنده است. به اين منظور بعضي از پرورش‌دهندگان کود تازه پرندگان بالغ را براي جوجه‌ها توصيه مي‌نمايند. البته خطر انتقال انگل‌هاي روده‌اي و عوامل بيماري‌زا به جوجه‌ها وجود دارد (در برخي کشورها خوراندن کود ممنوع است). حداقل براي جلوگيري از انتقال انگل‌ها و عوامل بيماري‌زاي خاص شترمرغ، بعضي از پرورش‌دهندگان، کود تازه گاو را پيشنهاد مي‌نمايند. اين روش مورد بحث بسيار بوده و توسط بعضي از پرورش‌دهندگان رد شده است. 
در طي روزهاي اول زندگي، جوجه‌ها مدفوع خود را مي‌خورند که اين امر باعث بروز مشکلات بهداشتي فوق‌الاشاره مي‌شود. براي جلوگيري از اين خطرات، مدفوع بايستي مرتباً جمع‌آوري گردد. در بعضي از مزارع آمريکا جوجه‌ها ابتدا روي توري‌هاي فلزي پرورش مي‌يابند تا مدفوع از دسترس آنها خارج گردد. 

آب آشاميدني 
به همراه اولين وعده غذا در دو يا سه روزگي، بايستي آب نيز در اختيار جوجه‌ها قرار گيرد. پرندگان بايستي همانند غذا خوردن چگونگي آشاميدن آب را نيز ياد بگيرند. رنگي نمودن آب توسط رنگ‌هاي خوراکي و يا چسباندن يک عکس رنگي در داخل آبخوري باعث جذب پرندگان مي‌گردد. آبخوري‌ها نبايستي در ارتفاع بلند قرار گرفته و بايد توسط يک شيء سنگين (مثل يک سنگ) مهار شوند. به ازاء هر سه دانخوري، يک آبخوري در نظر گرفته مي‌شود. 
جوجه‌ها چه در پناهگاه نگهداري شوند و چه در محوطه باز، آب مصرفي و مدفوع و ادرار آنها بايستي کاملاً کنترل گردد. ادرار طبيعي به رنگ سفيد است. انتظار مي‌رود جوجه‌هاي ضعيف آب بيشتري خورده و در نتيجه دچار اسهال شوند. در اين صورت پيشنهاد مي‌شود ? تا ? بار در روز و به مدت محدود آب در اختيار جوجه‌ها قرار گيرد. به‌عنوان يک قاعده کلي ميزان آب بايستي ?/? تا ? برابر مقدار غذاي کنسانتره باشد. 
آبخوري‌ها بايستي به‌طور روزانه تميز و با آب تازه پر شوند. جوجه‌ها و پرندگان در حال رشد هرگز نبايد آب مانده و گرم استفاده نمايند. اگرچه هيچ‌گونه مدرک علمي در اين رابطه وجود ندارد، ولي اين مسئله موجب بيماري و تلفات مي‌شود. بنابراين نبايستي آبخوري‌ها در معرض نور مستقيم خورشيد قرار گيرند. 

تغذيه جوجه‌ها با علوفه 
جوجه‌ها به‌ محض عادت به غذاخوردن، به علوفه‌? تازه علاقه پيدا مي‌کنند، زيرا علوفه تازه محرک اشتهاء است. لذا علاوه بر غذاي آردي بايستي علوفه خرد شده مثل گزنه، شبدر، يونجه و کلم سه تا چهار بار در روز اضافه گردد. به‌دليل خطر بروز انباشتگي بايد توجه داشت که در طي ماه اول فقط از برگ علوفه مصرف شده و از ساقه آنها استفاده نگردد. مي‌توان بوته‌ها تازه يونجه يا شبدر را در حدود ارتفاع سر جوجه‌ها آويزان کرد. با خوردن برگ‌ها توسط جوجه‌ها مي‌توان بوته عاري از برگ را جمع‌آوري نمود. علوفه? مانده و پژمرده نيز سبب مشکلات گوارشي مي‌شود. لذا علوفه سبز را بايستي به مقداري در اختيار جوجه‌ها گذاشت که در عرض دو ساعت خورده شود. 
چنانچه به‌عللي دسترسي به علوفه سبز ممکن نباشد مي‌توان از شبدر و يونجه خشک به‌عنوان جايگزين ااستفاده نمود. به‌هرحال علوفه خشک يا تازه بايستي به قطعات ريز خرد شوند. اندازه قطعات براي جوجه‌هاي جوان بايستي ? ميلي‌متر و در هر صورت هميشه کمتر از طول انگشت کوچک پرنده باشد. مقدار علوفه با افزايش سن جوجه‌ها افزايش يافته و ممکن است در سن ?? هفتگي به ?? درصد ميزان غذاي خشک برسد. 

نکاتي در مورد ساخت دان جوجه شترمرغ 
علاوه‌بر خود جيره، مقادير کمي علوفه سبز خرد شده براي تحريک اشتهاء و تأمين ويتامين‌ها و پروتئين‌ها اضافه مي‌گردد. اضافه کردن تکه‌هاي هويج و بالاخره تکه‌هاي ريز تخم‌مرغ کاملاً جوشيده و سفت شده به غذاي خشک در دو هفته اول مفيد بوده است. 
در ميان غذاهاي آماده تجاري براي ساير گونه‌هاي حيواني، غذاي آغازين جوجه بوقلمون و جوجه مرغ (حداقل داراي ?? درصد پروتئين خام و ?/?? مگاژول در کيلوگرم انرژي قابل سوخت و ساز) به‌شرطي‌که داري داروهاي ضدکوکسيديوز يونوفور نباشد براي جوجه شترمرغ‌ها مناسب است. به‌دليل کم بودن الياف خام و به‌منظور بهبود بخشيدن به ساختار دان آغازين ماکيان که اغلب به‌دليل ريزي بيش از حد براي جوجه شترمرغ مناسب نمي‌باشد بايد بين ? تا ?? درصد (بسته به سن جوجه) يونجه يا شبدر ريزه شده به غذاي آنان اضافه شود. همچنين به‌دليل ناکافي بودن کلسيم و فسفر اين جيره‌ها افزودن فسفات کلسيم، يا پودر استخوان يا خرده صدف و يا سنگريزه‌هاي آهکي توصيه مي‌گردد. 

روش غذادهي 
درست قبل از اينکه جوجه شترمرغ پوسته تخم را بشکند کيسه? زرده را از طريق ناف به محوطه? شکمي جذب مي‌کند. وزن زرده ممکن است تا حدود يک سوم وزن زمان هيچ جوجه باشد. کيسه زده به‌عنوان يک منبع غذائي باعث مي‌گردد که جوجه‌ها ? تا ? روز اول زندگي را بدون غذا و مايعات زندگي کرده و نيازي به غذاي کمکي نداشته باشند. بنابراين کاهش وزن بدن در طي روزهاي اوليه طبيعي است. 
علي‌رغم اين حقيقت جوجه‌ها بايستي به‌محض سرپاشدن يعني در يک يا دو روزگي به غذا و آب دسترسي داشته باشند. جوجه شترمرغ‌ها مجبور هستند غذا خوردن را ياد بگيرند. البته آنها به‌طور غريزي به جستجوي غذا مي‌روند ولي قادر به تشخيص غذا در دانخوري‌ها نمي‌باشند. در صورت عدم مراقبت کافي احتمال تلف شدن جوجه‌ها در اثر گرسنگي و يا بلعيدن اشياء و در نتيجه انباشتگي معده يا روده وجود دارد. بدين‌منظور بهتر است جوجه‌ها برروي بستر سيماني، حصير پلاستيکي يا گوني پرورش داده شوند. کف و مواد بستر به‌کار رفته بايستي مرتباً تميز و شسته شوند. تنها از سن حدود ? ماهگي به‌بعد مواد بستري ديگري مثل شن و ماسه و يا پوشال توصيه مي‌گردد. 
براي عادت دادن جوجه‌ها به غذاي موجود در دانخوري بايستي گردشگاه آنان کوچک در نظر گرفته شود (کمتر از ?/? مترمربع براي هر جوجه). دانخوري‌ها بايستي در تمامي نقاط سالن وجود داشته باشند تا غذا به‌راحتي در دسترس جوجه‌ها قرار گيرد. همچنين مي‌توان در روزهاي اول غذا را در دانخوري‌هاي طويل ناوداني يا برروي پارچه‌هاي کتاني، کنفي (بدون نخ‌هاي اضافي) يا گوني خالي پاشيد. 
به‌دليل کنجکاوي جوجه شترمرغ‌ها، تمايل آنان به غذا با انگشت کشيدن به غذا برانگيخته مي‌شود. براي تحريک بينائي جوجه براي غذا خوردن، افزودن يا مخلوط کردن علوفه سبز خرد شده (برگ کلم، کاهو و يونجه) و نيز قطعات هويج و تخم‌مرغ کاملاً جوشيده و سفت شده (به همراه پوسته) به جيره خشک مؤثر است. حتي سبز کردن رنگ غذا نيز موجب تحريک جوجه‌ها مي‌گردد. بعضي از پرورش‌دهندگان به‌منظور آموختن طرز غذا خوردن يک يا چند جوجه بزرگتر را به همراه جوجه‌هاي جوان نگه مي‌دارند. 
جوجه‌هاي جوان غذاي آردي را به غذاي پلت ترجيح مي‌دهند. عموماً پرندگان غذاي مرطوب به آساني از غذاي خشک دوست دارند. بايستي به اين نکته توجه نمود که غذاي مرطوب آسان‌تر فاسد شده و در نتيجه باعث سود هضم در جوجه‌ها مي‌گردد. دانخوري‌ها بايستي به‌‌طور روزانه تميز و غذاي باقي‌مانده در آنها خارج شده و براي تغذيه پرندگان بزرگتر استفاده گردد. بعد از اولين نوبت تغذيه، مدفوع جوجه بايستي به مدت ? تا ? روز به‌دقت کنترل شود. در صورت مشاهده اولين علائم اسهال بايستي به آب آشاميدني يا غذاي آنها آنتي‌بيوتيک اضافه گردد. 
به‌دليل استفاده از ذخيره زرده، مصرف دان در طي ده روز اول زندگي جوجه‌ها کم مي‌باشد. برخلاف روش قبلي يعني تغذيه آزاد (Ad libitum)، در حال حاضر تغذيه محدود مورد بحث است. التهاب کيسه زرده معمول‌ترين علت مرگ و مير جوجه‌ها محسوب مي‌گردد. به‌وسيله محدوديت غذائي جوجه‌ها در روزهاي اول زندگي مي‌توان جذب زرده را تسريع بخشيد. در مطالعه‌اي توسط Farzi مشاهده شد که ميزان تلفات در جوجه‌هائي که از جيره محدود شده استفاده مي‌کردند، نسبت به جوجه‌هائي که آزادانه غذا مي‌خورند به‌طور معني‌داري کمتر بوده است. در مورد دوم مرگ و ميرها بيشتر در اثر تورم کيسه زرده، اسهال و يبوست بوده است. Farzi ميزان غذاي خشک مصرفي روزانه را ?/? تا ? درصد وزن زنده پرنده پيشنهاد مي‌کند. اين مقدار بايستي به‌تدريج و همگام با افزايش رشد جوجه‌ها و سلامت آنان افزايش يابد. Arts تعداد دفعات غذادهي در روز را دوبار پيشنهاد مي‌کند که در هر نوبت ميزان غذا بايد به اندازه‌اي باشد که در عرض ? ساعت خورده شود. برگ‌هاي خرد شده گزنه‌ها بدون هيچ‌گونه محدوديتي به‌عنوان مکمل غذائي پيشنهاد مي‌شود. 
به‌دليل عدم فعاليت جوجه‌ها در شب نيازي به تغذيه شبانه نيست. به‌منظور تشخيص سريع هرگونه انحراف از رشد طبيعي، مصرف غذا و رشد پرنده بايستي به‌طور مداوم مورد پايش قرار گيرد. افزايش وزن اضافي از طريق کاهش ميزان غذا يا افزايش درصد فيبرخام جيره جبران مي‌گردد. 

گردش و چرا 
از سن دو تا سه هفتگي چرا در يک مزرعه يونجه يا شبدر يک جايگزين مطمئن براي علوفه? تازه خواهد بود. براي جلوگيري از مصرف بيش از حد ساقه و اشياء غيرقابل هضم و در نتيجه خطر يبوست بايستي به نکات زير توجه نمود: 
- جوجه‌ها نبايستي در حالت گرسنه وارد مزرعه شوند بلکه بايد قبل از آن با غذاي پرانرژي تغذيه گردند. 
- در هنگام شروع چرا بايستي رفتار خوراک خوردن جوجه‌ها به دقت کنترل شود. 
- چراهاي اوليه نبايستي بيش از نيم ساعت و دوبار در روز تجاوز نمايد. پس از آنکه جوجه‌ها به چريدن عادت کردند مي‌توان زمان را افزايش داد. 
- در صورت بلند بودن ارتفاع علوفه چراگاه به‌خصوص يونجه، ممکن است کندن برگ از ساقه‌هاي بلند براي جوجه مشکل بوده و لذا علوفه خود را از دست داده و به چيزهاي ديگر مثل علف هرز، شن و ماسه و سنگريزه تمايل نمايد. مزارع موردنظر براي چراي جوجه‌ها بايستي به‌طور منظم درو شده و بلندي علوفه تا سن شش هفتگي از ارتفاع پشت جوجه‌ها تجاوز ننمايد. 
علاوه‌بر نکات فوق بايستي توجه داشت که تا سن سه تا چهار ماهگي، هنگام انتقال جوجه به چراگاه نبايستي علوفه چراگاه مرطوب باشد. پرورش‌دهندگان شترمرغ در آفريقاي جنوبي در يافته‌اند که خيس شدن سطح شکم پرنده در اثر تماس با برگ‌هاي خيس ناشي از باران و شبنم در مزرعه باعث مرگ جوجه‌ها مي‌گردد. بنابراين در زمان بارندگي، گردش و چراي روزانه جوجه بايستي تا خشک شدن کامل علف‌ها به تعويق افتد. 
........

نکاتي در مورد پرورش شترمرغ ، امو و ره-آ

مقدمه 
درسالهاي اخير پرورش شترمرغ (OSTRICH)، امو (EMU) و ره-آ (RHEA) در ميان مزرعه داران خرده پا محبوبيت يافته است. اين اعضاء خانواده شترمرغيان به واسطه عدم قدرت پرواز، توانائي دويدن و فقدان جناق در استخوان سينه شان شناخته ميشوند. شترمرغ ها ، اموها و ره-آ ها حيواناتي مقاوم بوده و به آساني ميتوانند با شرايط گوناگون اقليمي سازگار شوند. 
سابقه 
شترمرغ (Struthio Camelus) بومي افريقاست و بصورت تجارتي از اواسط قرن نوزدهم پرورش داده شده است. اين پرندگان در اصل به خاطر پرهاي ارزشمندشان براي استفاده در كلاه، لباس وگردگيرهاي پري، صيد شده و پرورش مي يافتند. درسال 1882، اولين شترمرغ به ايالات متحده برده شد و مدت كوتاهي بعد از آن پرورش شترمرغ در آريزونا، فلوريدا وجورجيا براي توليد پر شترمرغ شروع شد. پس از جنگ دوم جهاني چرم و گوشت شترمرغ نيز مورد تقاضا قرار گرفتند و در دهه 1980 ميزان پرورش شترمرغ در ايالات متحده با افرايش زيادي روبرو شد . 
امو (Dromaius novaehollandiae) حدود 80 ميليون سال قبل در استراليا نشات گرفت. سكنه اوليه استراليا (بوميها) از امو به عنوان منبع گوشت و از پرهايش براي مد استفاده ميكردند. اموها اولين بار بين سالهاي 1930 و 1950 به ايلات متحده آورده شدند. 
ره-آ ها (Rhea americana) بومي مناطق پست و دشتهاي مرتفع امريكاي جنوبي هستند. پرورش ره-آ در سالهاي اخير در ايالات متحده محبوبيت بسيار زيادي يافته است. 

ويژگيهاي گونه  

1- شترمرغ 
شترمرغ ها با حدود 10 فوت ارتفاع و نزديك به 400 پوند وزن بزرگترين پرندگان روي زمين هستند. شترمرغ ها چرندگاني طبيعي بوده و جيره شان حاوي گياهان، ميوه هاو حشرات است. نرها و ماده ها به ترتيب در 30 و 24 ماهگي به بلوغ رسيده و معمولا توليدمثل را درسن 5/2 تا 3 سالگي شروع ميكنند. 
متوسط طول عمر يك شترمرغ 70 سال بوده و عمر توليد مثلي آن ميتواند به بيش از 40سال برسد. فصل تخمگذاري در فوريه شروع شده و تا اگوست ادامه يافته ولي بسته به محل تغيير ميكند. شتر مرغ معمولا يك روز در ميان تخم گذاشته و ممكن است در هر فصل تخمگذاري30تا 50 تخم توليدكند. دوره جوجه كشي 43-42 روز است. تخم شترمرغ سفيد رنگ بوده و حدود 3 پوند وزن دارد نرها معمولا بوسيله پرهاي سياه تيره با شاه پرهاي سفيدرنگ شناخته ميشوند در حاليكه پرهاي ماده ها كوچكتر بوده و خاكستري مايل به قهوه اي هستند. مكانيزم هاي دفاعي پرنده شامل توانايي دويدن با سرعت 30 مايل در ساعت براي مدت زماني پيوسته و استفاده از ناخن انگشت به عنوان يك اسلحه هنگام لگدزدن است. 

2- امو (EMU) 
امو كوچكتر از شترمرغ است. درسن بلوغ حدود 120 پوند وزن و 5 فوت قد دارد. اموها در 18 ماهگي تا 3 سالگي به سن بلوغ ميرسند. اموهاي ماده تخمگذاري را در 5/1تا 3 سالگي شروع كرده وممكن است تا 25 سالگي ادامه دهند. تخم ها 3 تا 5 روز يكبار گذاشته شده و ماده ممكن است درهر فصل 40 – 20 تخم توليد كند. فصل توليد مثل در اوايل دسامبر شروع شده و در آوريل خاتمه مي يابد و دوره جوجه كشي 56- 48 روز ميباشد. اين پرنده مانند شتر مرغ با دويدن ، لگد زدن و شناكردن از خوددفاع ميكند. 
.............
   
.................
3- ره-آ (RHEA) 
ريه ها هنگام بلوغ 4 تا 5 فوت قد و 80-60 پوند وزن دارند . فصل توليد مثل از اوايل مارس تا اگوست ادامه مي يابد . تخمگذاري را در 24- 18 ماهگي شروع كرده و مي توانند تا بيش از 60 تخم در هر فصل توليد ميكنند . 
............
   
................
نيازها و مديريت 
خانواده شترمرغ سانان حداقل احتياجات نگهداري را داشته و با انواع شرايط اقليمي سازگار مي شوند. 
اكثر اعضاء خانواده شترمرغ سانان به صورت جفتي يا مانند ره-آ به صورت مولد هاي سه تايي ( 2 ماده و يك نر ) نگهداري ميشوند . 
ارتفاع حصار بايد حداقل 6 فوت براي شترمرغ و امو و حداقل 5 فوت براي ره-آ باشد . هنگام طراحي پن، توجه كنيد كه در بين خانواده شترمرغ سانان گير كردن پاها يا سر در حصار امري عادي است. يك راه حل براي اين مشكل استفاده از حصار با كشش زياد يا حصارهاي زنجيري است . يك فضاي خزيدن در زير حصار حدود 36 تا 48 سانتي متر ميتواند براي فرار هنگام تهاجم پرندگان مفيد باشد. براي كاهش خطر ناهنجاري هاي پا و پوست، پن ها بايد فضاي كافي براي فعاليت پرندگان را فراهم كنند. براي محافظت پرندگان از عوامل نامساعد يك سر پناه سهل الوصول بايد درون پن ساخته شود. ابعاد سرپناه پيشنهادي براي نگهداري يك جفت شترمرغ 20 فوت در 20 فوت مي باشد . براي يك جفت يا يك گروه سه تايي ( تريو ) امو و ره-آ، ابعاد پيشنهادي 10 فوت در 10 فوت است. 
خوراك و آب تازه بايد بطور دائم موجود بوده و دانخوريها زير سرپناه قرار داشته باشند. 
شناسايي پرندگان بخشي حياتي از حفظ ركورد ميباشد . يك ابزار موقت براي شناسائي حيوانات نوار پلاستيكي يا لاستيكي است كه دور زانو يا بالاي مفصل خرگوشي بسته ميشود . روشهاي شناسايي دائم شامل خال كوبي زيربال يا گذاشتن يك ميكروچيپ است كه بوسيله يك اسكنر قابل خواندن ميباشد . 

تغذيه 
تغذيه بخش مهمي از مديريت خانواده شترمرغيان است. جيره هاي خانواده شترمرغ، به علت فقدان تحقيقات در اين زمينه، در حال حاضر عموما براساس مقادير مربوط به طيور فرموله ميشوند. 
براي تمام پرندگان بايد آب تازه ويك منبع سنگريزه فراهم شود. 
سنگريزه به هضم كمك كرده و از منابعي شامل سنگهاي كوچك يا شكل تجارتي آن در فروشگاههاي خوراك تهيه مي گردند. 
از زمان تفريخ تا 2 روزگي براي شترمرغ ها بايد مقدار زيادي آب، نور مداوم و يك جيره آغازين با كيفيت بوقلمون يا پرندگان شكاري با حداقل 26% پروتئين خام تامين شود. اين مشكل ترين مرحله در پرورش شترمرغ است زيرا جوجه ها هر چيزي رامصرف كرده و ممكن است دچار پرخوري شوند كه موجب انسداد ميگردد. يبوست حاد منجر به انسداد كولون گرديده كه شايع ترين عامل تلفات در جوجه هاي تاره تفريخ شده است. يك جيره آغازين خرد شده مشابه جيره آغازين مرغ يا بوقلمون با 26% پروتئين خام بايد به صورت آزاد براي سه هفته اول به جوجه ها داده شود و پس از سه هفتگي همان جيره را بصورت آزاد روزي 2 بار به آنها مي دهيم. پلت هاي يونجه را ميتوان بصورت انتخاب آزاد در اختيارشان گذاشت. ويتامين ها و الكتروليت ها در دوزها ي تعيين شده بايد در آب آشاميدني آنها در شروع 2 تا 3 هفتگي حل شود. آب بايد پس از تفريخ در دسترس باشد و علف را ميتوان 2 روز بعد از تفريخ وارد خوراكشان نمود . 
همانطوركه پرندگان رشد كرده و بزرگ ميشوند احتياجاتشان تغيير ميكند. 
آخرين مرحله تغذيه پس از بلوغ جنسي رخ ميدهد. به ماده ها بايد يك جيره تخمگذار خانواده شترمرغ، يا جيره مولد داده شود. 
بعلاوه، شترمرغ ها بايد با يك منبع مكمل يونجه تغذيه شوند. پلت ها يا حبّه ها به علف ترجيح دارند زيرا آنها تلفات كمتري داشته و مصرف آنها راحت تر است. يك مكمل كلسيم بايد به جيره براي جبران منبع مورد استفاده در توليد تخم افزوده شود. 

امنيت محيط زيستي 
روشهاي صحيح حفظ سلامت مي توانند انتشار بيماري را در گله كاهش داده يا حذف كنند. توصيه ميشود كه پرندگان خانواده شترمرغ و ساير گونه ها(اهلي و پرندگان شكاري) به علت احتمال انتشار بيماري با يکديگر نگهداري نشوند. جوندگان و حيوانات شكارچي بايد از محلهاي نگهداري پرندگان، بوسيله ذخيره سازي خوراك درمخزن هاي كاملا مسدود دور نگهداشته شوند. 
اگر انواع مختلفي از پرندگان درمزرعه تان داريد، آنها را در محلهاي مختلف نگهداريد. اگر نگهداري مجزا غير ممكن باشد گونه ها را بوسيله حصارها از هم جدا كنيد. هنگام وارد كردن پرندگان جديد به گله تان، پرندگان جديد را براي حدود 30 روز مجزا كنيد. اين كار به کارشناس شما فرصت کافي براي آناليز خون و آزمايش وجود انگل ها و سالمونلا مي دهد. 
تاسيسات حيوان بايد بطور منظم بهسازي شود. خوراكها بايد خشك نگهداشته و در سطحي بالاتر از كف ذخيره شوند. آبخوريها و دانخوريها بايد بطور منظم تميز شوند. تهويه خوب به خشك نگهداشته شدن داخل پن ها كمك خواهد كرد. توصيه ميشود كه ساختمانها با استفاده از مخلوط آب و صابون ضدعفوني شوند. همچنين احتمال ورود بيماري جديد را بوسيله كاهش تعداد بازديد كنندگان به محلهاي كليدي مزرعه به حداقل برسانيد. 

شروع كار 
يك توليد كننده ممكن است يكي از چندين انتخاب ( ممكن ) راهنگام شروع به پرورش پرندگان خانواده شترمرغ برگزيند. يك انتخاب خريد و جوجه كشي تخم هاست. گرچه هزينه اينكار كم است ولي خطر آن به علت ميزان تلفات روز اول تا سه ماهگي زياد است. آموزش در برنامه هاي کندلينگ و نيز تكنيك هاي جوجه كشي ضروري است. به واسطه رنگ تيره وكيفيت پوسته، تخم هاي امو را نميتوان کندلينگ كرد و توليد كننده بايد براي تكنيك ها ي جوجه كشي تخم آموزش ببيند. 
به صرفه ترين روش خريد جوجه هاي بزرگتر از سه ماه مي باشد. گرچه اينكار نسبت به خريد تخم ها پرهزينه تر است ولي تلفات كمتري به واسطه مرگ ومير جوجه رخ مي دهد. اگر يكساله ها يا پرندگان تازه بالغ خريداري شوند وقفه زماني بين رشد و توليد كاهش يافته و پرندگان ممكن است در طي 2 سال پس از خريد بارور شوند. پرهزينه ترين انتخاب هنگامي است كه كار بايستي با خريد پرندگان بالغ اصلاح شده و داراي ركورد توليد مثل شروع گردد. با اين وجود، اين روش ممكن است منجر به بازده سرمايه گذاري بيشتري در فصل بعد ( توليدمثل ) شود. 

پيشگيري از بيماري 
هنگامي كه انتظار يك مشكل براي سلامت پرندگان مي رود بايد از افراد حرفه اي كمك گرفت. بكارگيري خود سرانه درمانها و داروها مشكلاتي را بوجود مي آورند. مشكلات معمول سلامت شامل گرسنگي كشيدن و سوء تغديه، انسداد و عفونت هاي روده اي مي باشند. 

حمل 
حمل دستي شترمرغ ها ميتوانند هم براي پرنده و هم شخص حمل كننده خيلي خطرناك باشد. شترمرغ بالغ با قدرت تا 500 پوند براينچ مربع لگد مي زند. شترمرغ ها هنگامي كه ترسانده شوند از جا پريده و با ساقهايشان ضربه زده و ميتوانند صدمه جدّي به شخص حمل كننده وارد كنند. يك مراقب خوب براي تربيت پرندگان جوان وقت صرف ميكند. حمل پرندگان آرام خيلي آسانتر بوده و آنها كمتر تمايل به مجروح كردن خودشان و فرد حمل كننده دارند. 
توجه داشته باشيد که حركت آرام ميان پرندگان و خوراك دادن دستي روزانه موجب آرامش آنها خواهد شد. 
با تمامي اين احوال يک پرورش دهنده موفق و زيرک هميشه بايستي از وجود کارشناسان و مشاوران آگاه به کار استفاده نمايد. اگرچه اينکار در ظاهر هزينه هاي اوليه بيشتري را مطالبه مي کند اما مطمئن باشيد که در نهايت سود حاصله از اين عمل بسيار بيشتر از هزينه هاي آن خواهد بود. 
.........
امين هنرور